شاه میرزای جوان/ گفتگو با احسان عبدی پور
نام: احسان نام خانوادگی: عبدی پور تاریخ و محل تولد :۶ بهمن ۱۳۶۶- خرم آباد توضیح کوتاه: از سال ۱۳۷۷ کار موسیقی را آغاز کرد.همکاری با بزرگانی همچون ایرج رحمانپور، فرج علیپور، سیف الدین آشتیانی، داریوش نظری ،حشمت رجب زاده، شهرام ناظری و . . . گفتگویی کوتاه با نوازنده سرنا از لرستان احسان عبدی […]
نام: احسان
نام خانوادگی: عبدی پور
تاریخ و محل تولد :۶ بهمن ۱۳۶۶- خرم آباد
توضیح کوتاه: از سال ۱۳۷۷ کار موسیقی را آغاز کرد.همکاری با بزرگانی همچون ایرج رحمانپور، فرج علیپور، سیف الدین آشتیانی، داریوش نظری ،حشمت رجب زاده، شهرام ناظری و . . .
گفتگویی کوتاه با نوازنده سرنا از لرستان
احسان عبدی پور جوانی است از خطه لرستان که سرنا را خوش می نوازد. او را برای اولین بار در انجمن ستین همراه با ایرج رحمانپور که برای اجرای کنسرت به گوتنبرگ آمده بودند دیدم. احسان جوانی ست تمام عیار لُر که عاشق سرنا نوازی است و ضمنا با عرب و عجم فقط لری حرف میزند! این گفتگو چند روز پس از سرنانوازی او در کنار رحمانپور، در محل انجمن ستین انجام گرفته است.
ستین لر: احسان! خودت را خیلی کوتاه معرفی کن.
احسان عبدی پور: در خدمت شما هستم. من 25 سال سن دارم، متولد 1366 خرم آباد و نوازنده ساز سرنا. از همان بچگی به نوازندگی سرنا علاقمند بودم و جسته و گریخته شروع به نواختن آن میکردم. البته توی خانواده من کسی اهل موسیقی نبوده و من اولین هستم که این راه را رفته ام. اون اوائل با مخالفت های بسیاری در خانواده بخاطر کشش به سوی این ساز سنتی روبرو بودم اما شکر خدا یواش یواش کارم جا افتاد و مخالفت ها از بین رفت. الان حول و حوش چهارده سالی میشه که درگیر نوازندگی این ساز هستم با اجازه.
س.ل: بسیار خوب. حالا بگو غیر از نوازندگی چکار میکنی؟
ا.ع: من دانشجوی موسیقی هستم در حال حاضر. رشته موسیقی ساز ایران در اصفهان. با گروه های مختلفی هم توی ایران داریم کار میکنیم. از جمله گروه هایی که بچه های آن همگی لرتبار هستند و همچنین گروه های ملی موسیقی.
س.ل: ما شنیدیم که شما فقط سرنا نوازی نمی کنی بلکه سرنا هم میسازی. این حقیقت داره؟
ا.ع: بله درسته من به ساختمان این ساز خیلی توجه داشتم و خیلی روی آن تحقیق کردم تا بتوانم این ساز را کوک کنم. برای این کار چند سالی وقت گذاشتم. چه طرف بختیاری و چه خرم آباد جستجو کردم. سازهای مختلف را دیدم و نوازنده های مختلفی را دیدار کردم و ساز های آنها را بقول معروف چک کردم تا به اون چیزی که میخوام دست پیدا کنم. مشکل من این بود که این ساز کوک نمی شد مثل سازهای دیگه مثل کمانچه و سنتور و تار و … در همه این سازها یه جایی برای کوک کردن تعبیه شده بجز سازهای بادی مثل سرنا و یا کرنا. در این سازها همچه چیزی وجود نداره که آدم بتواند در کنار خواننده و ارکسترهای مختلف اجرا کند. بخاطر همین من بفکر افتادم که این ساز را طوری کوک کنم که در کنار سازهای دیگه در قالب ارکستر بتونیم با این ساز بزنیم. برای من این سئوال بوجود آمده بود که اگر در میان لرهای ایران کمانچه و سرنا سازهای اصلی موسیقی هستند چرا حضور اینها اینقدر کمرنگ است؟
س. ل: اما همه ما میدانیم که سرنا هیچوقت در قالب گروه نوازی حضور نداشته است.
ا. ع: درسته اما برای من همین سئوال بود که چرا چنین است. اما خوشبختانه الان این ساز به همنوازی راه پیدا کرده و مثلا من با آقای رحمان پور و اسدپور همکاری میکنم. بدین معنی که وقتی ارکستر می نشیند و کمانچه و تار و سنتور هست سرنا هم هست و اتفاقا نقش خیلی مهمی هم دارد. یعنی مردم اینرا پذیرفته اند که این سازی هست که میتواند در قالب گروه باشد.
س. ل: این گروه هایی که شما با آنها کار میکنید، آیا در منطقه زاگرس و لرنشین هستند یا اینکه در کل کشور فعالیت می کنند؟
ا.ع: من علاوه بر گروه های محلی، در قالب گروه های ملی هم کار کرده ام. با ارکستر سمفونی های بزرگ مثل ارکستر سمفونی صدا و سیما. و یا گروه سازینه که یک ارکستری از تمام قومیت های ایران است که بعضی وقتها تا شصت هفتاد نفر نوازنده دارد. اینها گروه های ملی هستند که هستیم باهم. با افراد سرشناسی در موسیقی ایران مثل آقایان درخشانی، عندلیبی، پرنیا و ساکت نیز کار میکنم. اخیر هم با گروه کامکاران یه کاری را تمام کرده ام به خوانندگی آقای شهرام ناظری که این یک قطعه موسیقی بختیاری است که با کلام فارسی اجرا شده.
س. ل: احسان! من این سئوال را از آقای رحمانپور کردم حالا از شما هم که از جوانان موسیقی دان هستید میکنم هرچند ممکن است به سن شما نخورد. در سالهای دورکار موسیقی کردن اصلا کار زیبایی شمرده نمی شده و خانواده ها بسختی می پذیرفتند بچه ها بروند دنبال موسیقی. مخصوصا سازهای سنتی و از آن هم بدتر اینکه کسی برود سرنا و دهل بزند. حالا چی شده که هم جوانان و هم والدین نظرشان در این مورد مثبت شده است؟
ا. ع: شما گفتید که شاید سن من نرسد به این قضیه اما باور کنید من بیشتر از کسانی که سالها هم از من بزرگتر هستند با این مشکل روبرو بوده ام! ببینید آنوقتها میگفتند موسیقی کارکردن بده. میگفتند میروید دنبال مطربی و این حرفها. اما یه سازی مثل سرنا یا کرنا و دهل، چندین درجه بدتر از سایر سازها حساب می شد. من که چند نسل بعد از این اتفاقها به دنیا آمده بودم و میخواستم بروم دنبال این ساز(سرنا) و در ضمن یکی از اولین ها بودم که سوای نوازندگان بومی (تشمالها) به این کار عشق می ورزیدم مشکلات بی شماری داشتم. تحقیر و توهین و بدبختی هایی که من در این راه کشیدم خیلی زیاد بوده است. از درگیری فیزیکی بگیر یا شکستن ساز و غیره. اما رفته رفته که این جا افتاد و دید مردم به موسیقی عوض شد تحقیرها به تشویق تبدیل شد. یک زمانی حتی کمانچه زنی در لرستان ما چهره خوبی نداشت و کسی نمی رفت دنبال آن. اما با گذشت زمان مردم دیدند که چیز بدی نیست این یک هنر است و استعداد میخواهد. تبلیغات تلویزیونی هم خیلی کمک کرد به این قضیه البته.
س. ل: احسان! تو غیر از سرنا ساز دیگری هم میزنی؟
ا.ع: توی دانشگاه ساز تخصصی من کمانچه است. متاسفانه سرنا ساز دانشگاهی نیست توی ایران. ببینید من فکر میکنم که هرکجای دنیا به دانشگاه بروم میتوانم با ساز خودم که سرنا هست کار کنم. اما متاسفانه در ایران این ساز که یک ساز کهن ملی هم هست توی سازهای دانشگاهی جایی ندارد. اصلا توی دانشگاه آن مثلا پنج سازی را که از پیش اعلام کردند، شما باید یکی از آنها را برداری. خوب اینها موسیقی سنتی را یک جوری درجه دوم میدانند در صورتیکه همه موسیقی ایران از موسیقی محلی سرچشمه گرفته و مادر موسیقی سنتی و ردیف از همین موسیقی است.
س.ل: فکر میکنی بعد از دانشگاه با این کار موسیقی که داری میکنی، چشم انداز ده سال آینده را در کار هنری خودت چه طور می بینی؟
ا.ع: من فکر میکنم اگر عمری باقی باشد، در ده سال آینده دوبرابر آنچه که در ده سال گذشته کار کرده ام کار خواهم کرد. چون روی روال افتاده ام و یاد گرفته ام که باید چکار کنم. همین حالا یه کارهای نوشتاری توی ذهنم دارم که باید به انجام برسد مثلا نوشتن کتابی برای آموزش سرنا. من فکر میکنم که از این ببعد بیشتر به سمت ثبت و ضبط کارهای موسیقی بروم.
س.ل: فکر میکنی در آینده به سمت تدریس موسیقی هم بروی یا نه؟
ا. ع: بله قطعا. من برای ماندگاری این موسیقی و آموزش این سازهای محلی به دیگران البته در برنامه آینده ام هست که تدریس بکنم و به دیگران این هنر را آموزش بدهم.
س. ل: مدت خیلی کوتاهی ست که شما در سوئد هستید. البته همه اش بارانی بود و شاید شانس گردش در شهر کم بود. اما در همین مدت کوتاه چه تجربه ای کسب کرده ای و چه برداشتی از این کشور داشتی؟
ا.ع: اولا همه اش بارانی نبود! دو هفته آخر هوا عالی بود. اما چیزی که بیشتر از هرچیز در اینجا برایم جالب بود وقت شناسی و نظمی بود که دیدم. تایمینگ اینها حرف ندارد. سروقت میآیند و میروند. ما توی ایران مثلا تا پلیسی را نبینیم کمربند ایمنی را نمی بندیم ولی اینجا تا می نشینند پشت رل کمر را می بنندند. تمیز بودن خیابانها هم تجربه جالبی بود و اینکه مردم چقدر رعایت می کنند این مهم را.
س. ل: خوب حالا اگر پیامی و صحبتی برای جوانهای لر در سوئد دارید بفرمائید.
ا. ع: من نه فقط از جوانهای لر ساکن سوئد بلکه از تمام جوانهای ایرانی لر میخوام که در حفظ اصالت خودشون کوشا باشن. زبان را نگذاریم از بین برود. لباسمان را، رقص ها و موسیقی مان را هم همین طور. در کل فرهنگمان را نگه داریم و روی این چیزها وقت بگذاریم تا یواش یواش توی دنیا جایگاهی پیدا کنیم و بعنوان یک قوم ایرانی دیده شویم.
گزارش و گفتگو: محمد حسین زاده- ستین لر
همانطور که خیلی ها دغدغه این را دارند که جانشین استادآواز ایران چه کسی خواهد بود و یا بدتر اینکه واقعا کسی یافت میشود که این امر خظیر را احقاق کند …سالها دلمشغولی دوسداران موسیقی فولکلور ایران و بخصوص لرستان این بود آیا بعد از نقره اقیانوس زنده یاد شاه میرزامرادی همانکه دنیا را مبهوت ساز کوچکش کرد کسی خواهد آمد و یا باید حسرت خود ….ولی این آرزو را احسان عزیز شیرمرد خطه خرم آباد عملی کرد و دل همه را شاد نمود …وباید منتظر ماند ودر آینده که او پربارتر و غنی تر که شد …اساتید و جهانیان به او چه لقبی خواهند داد …زنده را در یابید وبااو همسو شوید و دلستانی کنید که دل شکستن هنر نمیباشد !
[پاسخ]
آقای عبدی پور نفست تازه/ دل ایما گرم وا دنگ ای سازه/ داغیا درین وا ساز در میان/ د لحظیا سخت وا راز در میان/ شریک رازیا تموم مردمی/ چی افتاو بتاو روشن کو زمی/ نفست هنا شامیرزا داره/ د دل مردم لاله میکاره/ بزن وا سازت چپی یا سه پا/ وا دسمالیا یار توز بکو و پا/ سنگین و سما وا بازی زنو/ شادی عروسی هم سی جونو/ ای مالگه باید دایم و پا با/ احسان عبدی پور جا شامیرزا با/—-
احسان براکم تو هنرمنی/ وه سازت درد دلمه مه ژنی/ سازت لای لاوه دل فقیرمه/ چوی طلف شیر هور ا جای شیرمه/ سازت چوی برناو مه نیشی و کمر/ هرچه کر جاله مه کیشی او در/ ا نوم میدون رزمی بر پاکه/ گوشل منی تیژ چوی شامیرزا که/ تونی چوی کاکه یاگه میرعباس/ هتینه بگری جا پیال خاص/ مه نیلی مینگو ومالمو کورا بو/ نوم لر ا نوم تاریخ دیورا بو/ دس پنجه ت نخره سازت چوی طلا/ هزار سال عمرت بو و لای خدا/. جناب آقای حسین زاده دستتون درد نکنه. خیلی عالی بود. این حقیر آقای عبدی پور را در برنامه های دهه ی فجر با کارگردانی هنرمند بسیار محبوبمان جناب آقای علی امرایی از صفحه ی تلویزیون زیارت کردم. خیلی خوشحال شدم وبه عنوان معلم در کلاسهایم در خدمت همکاران فرهنگی خیلی از ایشان یاد کردم البته بنابر وظیفه ی خود در قبال فرهنگ و هنر سرزمین آبا و اجدادیم یعنی لرستان عزیز. احسان بزرگوار امیدوارم که نفست گرم، دست هایت نرم، سازت کوک، چشمانت بینا، پاهات پرتوان، چون گل بذر افشان، برای لرستان، در دل ایران، تام جهان، باساز نازت، زیبا نوازت پاینده باشی.
[پاسخ]
احسان عزیز از دوستان بنده هستندو ایشون از اون دسته دوستانی هستند که آدم به داشتنش افتخار میکنه.بسیار خوش صحبت و خوش خلق و مودب! مرحوم شاه میرزا مردای به حق لقب مروارید دریا رو به خودش اختصاص داده بود،ولی به قول خود احسان عزیز اگه قرار باشه احسان هم مث مرحوم شاه میرزا بنوازه که کار خاصی رو انجام نداده.ایشون باید سعیش بر این باشه که به ناشناخته های موسیقی و این ساز دست پیدا کنه.که از درگاه اهورا مزدای پاک آرزو میکنم در این راه همواره سربلند باشه.
[پاسخ]
استاد عزیز <3
[پاسخ]
افرين براحسان
[پاسخ]
من احسان عزیز رو تو جشنواره موسیقی فجر همراه گروه سازینه دیدم . همه اعضای گروه خوب و فوق العاده کار کردند اما دو نفر خیلی منو مبهوت کردند وتا مدتها لذت شنیدن نوای سازشون تو وجودم بود یکی احسان و یکی هم طواق سعادتی نوازنده و خواننده ترکمن . درود به همه موسیقی دوستان
[پاسخ]
آقا احسان واقعا هنوز نشناختنتون جامعه ای کاش بفهمن چه خدمت بزرگی داری میکنی و قدرتو بدونن.ماکه خیلی دوستت داریم و همواره پشتیبانتیم موفق باشی.کار با استاد ترمه باف هم عالیییی بود. آرزوی سلامتی و موفقیت برات دارم
[پاسخ]
به خدای محمد نوای استاد احسان در تمام جهان شناخته شده است و هیچ گونه تعریف از این عزیز بزرگوار لازم نیست خدای بزرگ برای خود و خانواده اش موفقیت های بسیاری عطا کند
[پاسخ]
احسان چرا میگی لرم؟
دادا باید افتخار کنی به لک بودنت آبا و اجدادت که لک بودن لک هستن مگه خودت از اونا ندونی.لرها هم عزیزن ولی بوده تا بوده لک هم جایگاه داشتن هم زبان از کریم خان زند تا بابا طاهر عریان تا………………………………………
[پاسخ]
استاد وبچه های لر احسان یک شیر مرد لرستانیه که برای تمام مردم لرستان مایه سربلندیه من که به شخصه خیلیی خیلی دوست دارام انشاالله هرکاری میکنی موفق باشی
[پاسخ]
خداحافظت باشه شیربچه لرستان
بهت افتخارمی کنیم
[پاسخ]
استاد احسان عبدی پورخیلی مر۳۲انصافا ماکه خیلی به شما افتخار میکنیم مایع سربلندیه برای قوم کاسیت
[پاسخ]
احسان جان دمت گرم انشالله در مراتب بالای هنری و مراتب بالای زندگی تورا مشاهده کنم امید وارم که هر کاری میکنی موفق باشی بچها برای این شرمرد لر دعا کنید که سرنا رو وارد ساز های ملی کنه پس خدا حافظ ونگهدارت
شیر مرد لرستانی
[پاسخ]
سلام بر استاد عزیزم فرهاد حسین زاده =دردت به قلبم=
[پاسخ]
سلام به فرهاد حسین زاده استاد سرنا
[پاسخ]
خیلی دوست دارم
[پاسخ]
بسم تعالی/احسان عبدی الماسی است که افتخارش نسیب مردم لرستان شده است من وقتی سرکلاس این استاد بزرگ حاضر می شوم این استاد بزرگ با اخلاقی مهربان و دوست داشتنی باما رفتار میکند من از مسولان عزیز خوااااااااهشمندم استاد احسان را یاری کنن گاهی وقت ها سر کلاس برای من پنجه ای از نوای سرنا می نوازد که من از خوشحالی به وجع میا یم====و جای دارد از استاد فرهادحسین زاده که سرنای پنجه ای را به من اموخت ویاری کننده و پشتیبان من است از صمیم قلب تشکر کنم فرهادحسین زاده احسان عبدی پور
[پاسخ]
جاداره تشکری از من هم بکنی که کمونچمو به خاطرت فروختم خخخ
[پاسخ]
سلام احسان عزیز
سالهاست که پس از مرگ استاد امیر قلی و استاد مرادی صدایی به این دلنشینی را از حنجره سرنا نشنیده بودم که به وجدم بیاورد، دمت گرم و دلت خوش
بنواز که روح ملت لر را جلا میدهی
تصادفا در یکی از برنامه های شوخی کردم نواختنت را دیدم و روحم به پرواز درآمد که جانشینی برای بزرگان سرنا نواز از دست رفته مان دیدم
تا میتوانی در ساز سنتهایمان بدم
دمت گرم و دلت خوش باد
[پاسخ]
رحمت ب شیر مادرت
[پاسخ]
جونم من نفست ش
حلال
[پاسخ]
درود ر احسان عزیز
بنده در منسرت ایشان حضور داشته ام و به حرات میتوانم بگویم که با تکنوازی خودش مو را بر تن من سیخ کرد.ایشان حرف درستی زده و ما باید زبان و فرهنگ لری خودمون رو حفظ کنیم ولی متاسفانه خیلی از ماها داریم اصالت خودمون را فراموش میکنیم درحالی که سنت و زبان لری خیلی کهن است.خیلی از ماها عارمون می اید بگیم لریم یا به بچمون فقط فارسی یاد میدیم در حالی که باید زبان مادری را هم بلد باشد.
در ضمن دوست عزیزی که اشاره کردی که احسان لک است ایا فرقی بین لر و لک هست و خواهشا اینها را ملاک قرار ندهید که باعث اختلاف اقوام لر عزیز میشود.لرستانی یعنی لر و این گویش لری در هر طایفه ای به شکلی گفته میشود از بیرانود تا سگوند تا چگنی و از اندیمشک تا بروجرد و خرم اباد و کوهدشت و….همه وهمه لر هستند و عزیز پس خواهشا سعی کنید این حرفها را کنار گذاشته و دست در دست هم برای اعتلای فرهنگ و سنت لر همدوش هنرمندانمان مثل احسان عزیز و استاد رحمانپور و بقیه تلاش کنییم.
سقه سر همتو
[پاسخ]
خدا وکیلی دمت گرم خیلی سالاری همه جوره مخلصتیم احسان عزیز.
[پاسخ]
سلام دوستان
مردم لر به هنرآفرینانی چون استاد عبدی پور به خود میبالند…
بنده لربختیاری هستم و از اینکه استاد احسان عبدی پور عزیز با گروه استاد کوروش اسد پور همکاری داشته ،بسیار خوشحالم …باشد تا این همکاریها در راستای فرهنگ و هنر قوم بزرگ لر سبب نزدیکی دلهای این مردم متمدن شود…
برای تمام همتباران لر از همدان تا فارس آرزوی تندرستی و پیرورمندی
[پاسخ]
درود برتو استاد عبدی پور انشالله هرجای دنیا ک هستی موفق وسر بلند باشی .
[پاسخ]
از. طرف. نادر. سپوند
[پاسخ]
درود بیکاران بر ایل و طایفه ات احسان جان
[پاسخ]