سکوت جایز نیست!

    سکوت جایز نیست!   اسماعیل دوستی / عضو شورای شهر تهران روز گذشته، تیتر اول برخی روزنامه‌های اصلاح‌طلب در پیشخوان روزنامه‌فروشی‌های تهران، نظرم را جلب کرد. عنوان گزارش چنین بود: «ممانعت از سخنرانی سیدحسن خمینی». احساس کردم اشتباه می‌بینم! روزنامه را خواندم. تاسف وجودم را فراگرفت. مگر چندسال از رحلت امام عزیزمان گذشته […]

دوستی
 
 
سکوت جایز نیست!
 
اسماعیل دوستی / عضو شورای شهر تهران

روز گذشته، تیتر اول برخی روزنامه‌های اصلاح‌طلب در پیشخوان روزنامه‌فروشی‌های تهران، نظرم را جلب کرد. عنوان گزارش چنین بود: «ممانعت از سخنرانی سیدحسن خمینی». احساس کردم اشتباه می‌بینم! روزنامه را خواندم. تاسف وجودم را فراگرفت. مگر چندسال از رحلت امام عزیزمان گذشته است؟ مگر رفتار دور از ادب با نوه بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی پس از وقایع سال 88 توسط برخی تندروهای بی‌منطق، آن‌هم در سخنرانی سالگرد ارتحال امام و البته موج حمایت مراجع، علما، استادان دانشگاه و عامه مردم از سیدحسن خمینی، از یادها رفته است؟ مگر قرار نبود با دولت «تدبیر و امید»، این روند‌ها خاتمه یابد؟ ممانعت از سخنرانی یادگار امام به‌قدری عجیب است که در کشوری که پس از رحلت بنیانگذار آن، جانشین ایشان می‌فرمایند: «این انقلاب بی‌نام خمینی در هیچ‌کجای جهان شناخته‌شده نیست» به‌هیچ‌رو نمی‌توان آن را پذیرفت. اینکه در شهر آباواجدادی نوه امام (ره) عده‌ای خودسر مانع سخنرانی نوه ایشان شوند، برای نگارنده غیرقابل‌قبول است. به سبب افتخار نمایندگی مردم پایتخت در شورای شهر و همچنین سابقه نمایندگی مجلس و استانداری در خطه زاگرس، به مسایل امنیتی کاملا اشراف دارم. مگر در آن استان، قانون حاکم نیست یا مجری آن وجود ندارد؟ آیا شورای تامین، استاندار و فرماندار جدیدالانتخاب در جریان این موضوع نبوده‌اند؟ در دولت یازدهم، قرار بر «تدبیر» است اما کجای این کوتاه‌آمدن در برابر عده‌ای تندرو، نشان از تدبیر دارد؟ وظیفه «استاندار»، به‌عنوان مسوول عالیرتبه دولت در این استان چیست؟ اگر ایشان و فرماندار ایشان نمی‌توانند از سخنان چهره‌ای علمی و معنوی حمایت کنند، وضعیت افراد عادی چگونه خواهد بود؟ 
اگر چنین حرکت‌های غیرمنطقی و غیراصولی که سال‌هاست به ما ضربه می‌زند، باز هم به یک سریال تبدیل شده و این نابخردی به دیگرمناطق کشور سرایت کند، پاسخ مسوولان دولتی و امنیتی چیست؟  و اما تاسف نگارنده آن‌گاه دوچندان می‌شود که این اتفاق در شهر بروجرد لرستان دلیر، رخ داده است؛ شهری که خورشید درخشان آسمان عظمت و بزرگی ایران است؛ شهر انسان‌های بزرگی چون آیت‌الله‌العظمی بروجردی، مرجع بزرگ شیعیان جهان، دکتر زرین‌کوب، دکتر شهیدی، مسیح کردستان شهید محمد بروجردی، شهر آیت‌الله سلطانی‌طباطبایی و عروس گرامی امام (ره) خانم طباطبایی که شاعر و دانشمند است. چگونه این اتفاق در این شهر قابل‌توجیه خواهد بود؟ «سیدحسن» امروز اصالت سه خاندان بزرگ شیعه را با خود دارد. او خمینی است و یادآور بزرگمرد تاریخ و از خاندان بزرگ روحانیت استان یعنی حضرت آیت‌الله سلطانی‌طباطبایی است و نشان خاندان بزرگ صدر که بر تارک عالمان اسلام می‌درخشند را نیز بر سینه دارد. افتخار انقلاب به وجود چنین یادگاری است که از قضا تنها وابسته به انتساب به این خاندان نیست بلکه در علم، فقاهت، فلسلفه، اخلاق، عرفان و تهذیب نفس، در درایت و دوراندیشی و توانایی مدیریت علمی و عملی، شاگرد برجسته حوزه علمیه قم است. بدون شک چنین شخصیتی یکی از نعمت‌های بزرگ است و علاقه رهبری معظم به ایشان به‌دلیل خصال و جایگاه علمی ایشان است. گرچه این رسم تاریخ است که بزرگان و اندیشمندان همواره مورد هجمه نادان‌هایی قرار گرفته‌اند که آلت دست عوامل پشت‌پرده به‌شمار می‌آیند اما قرار بر این بود که در ایران اسلامی، علما مورد تکریم واقع شوند. تندروها از فرط حسد و ترس ازدست‌دادن جایگاه خود نزد ملت و عزیزان ملت، ناچار به چنین کارهایی دست می‌زنند. رییس‌جمهور مورد حمایت ملت ایران که رییس شورایعالی امنیت ملی است، حتما این‌روزها خبر لغو سخنرانی استادان شناخته‌شده دانشگاه در شهرهای مختلف را در کنار واقعه تلخ مذکور، شنیده‌اند. رسیدگی قاطع به این‌دست اقدامات، یکی از خواسته‌های ملت در 24 خرداد 92 بود که در انتظار تحقق آن هستند.


 
منبع: روزنامه ی شرق/ شماره ی 2010 – 17 اردیبهشت 93
توضیح: این شماره از روزنامه ی شرق ظاهراً به دلایل نامشخص در استان لرستان پخش نشده است.