امروز باد آمد
(۱) بیتو مرگ مداد من است و دفتر دهانم با خطوطی از گورستان مزین است این یک بار را معلم خوبی باش و املای بوسه را از لبانم بگیر… (۲) گویا دیشب موهایت را کوتاه کردهای امروز باد آمد بیآنکه آغشته به خون باشد! (۳) وقتی که تلخ از تو حرف میزنم بخند شاید که […]
(۱)
بیتو
مرگ
مداد من است
و دفتر دهانم
با خطوطی از گورستان مزین است
این یک بار را معلم خوبی باش
و املای بوسه را از لبانم بگیر…
(۲)
گویا دیشب موهایت را کوتاه کردهای
امروز باد آمد
بیآنکه آغشته به خون باشد!
(۳)
وقتی که تلخ از تو حرف میزنم بخند
شاید که پستههای شهر مال من شوند..
(۴)
من تو را بوسیدم
تو باد را
باد ابر را بوسید
ابر باران را
باران درخت را بوسید
و درخت خاک را
روز بعد خدا آمده بود
با ابر و باد و باران و درخت و خاک
و با تمام مردان قبیلهاش
و با موهای سفید و بلندش
و با عصایی چوبی در دستش
نشانی تو را میخواستند
..
ندادم!
(۵)
نمیدانم گیسوی تو
بلند است
یا کوتاه
اما باد را
همیشه آغشته به خون میفرستد…
شاعر: مصطفی خدایگان
شعرهای واقعا زیبایی سروده اید…. اقای خدایگان موفق باشید
[پاسخ]
سلام. کار دوم و چهارم رو دوست داشتم. مخصوصن کار چهارم رو.بسیار زیبا بود…
اما به نظر بنده اگر پایان متن را نمی بستید و “ندادم!” را نمی گذاشتید بر زیبایی اش می افزود.
بگذارید خواننده درگیر این بماند که آدرسش را داده اید یا نه؟!
تصاویر این شعر(چهارم را می گویم!) بسیار گیرا و دقیق اند و زبان شعر شما به سادگی و روانی بالایی رسیده است.
راستی! یاد سید علی صالحی هم افتادم، نمیدانم چرا؟!
پیروز و سربلند باشید.
[پاسخ]
بسیار عالی
کوتاه و با معنی
برایتان آرزوی موفقیت دارم آقای خدایگان
[پاسخ]
درود مصطفی جان.دست مریزاد
[پاسخ]
هیچ کدام از کارها یکدست نیستند.همگی بسیار عالی شروع میشوند اما در ادامه افتی محسوس دارند .
شعر اول اگرقسمت با خطوطی …است رانداشت شعر کامل ونابی بود.
در شعر ۲و۵ صفت آغشته به خون برای باد نامانوس وکمی غریب است.معمولن باد در ادبیات ما پیام آور و
نماینده یکی از حالات عاشق است مانند سراسیمگی،سرخوشی و… ؛ نه اینکه خود هم درجایگاه پیام اور
هم عاشق قرار گیرد.در ضمن اگر در شعر دوم کلمه واژه گویا را برداشته وفقط به علامت سوال اکتفا میشد
برای ایهام در شعر تمهید بهتری بود.
شعر سوم باز هم شروعی عالی دارد سرشار از تضاد و تناقض ولی در ادامه تشبیه حالت خنده به پسته
کمی کهنه وایضن کلیشه ایست.
شعر چهارم باز هم شروعی بی نقص دارداز یک بوسه شروع شده واین بوسه به هستی سرایت میکند
(واقعن شعرها همگی در شروع بی نظیرند) اما هنگامی که خدا وارد ماجرا میشود شعر دیگرزیادی کلی
گوست ضمن اینکه نوع تشبیه ها اسطوره ای با زبان کلی اشعار(همگی) که ساختی نو دارند
همخوانی ندارد.
در مجموع شعرهایی متوسط وبعضن خوبند.
[پاسخ]
کاش شعر چهارم بهتر تمام می شد
در کل خسته نباشید
[پاسخ]
همه زیبا بودندبجز شعر دوم وکلمه ندادم درشعرچهارم..موید باشید
[پاسخ]