دیدار با خانواده های شاهد و ایثارگر / گزارش تصویری

با سلام به آقای روشنی مدیر مردمی ودلسوز وزحمتکش
کوله باری حرف از درد و رنج و مشقت ودشواریهای دارم که سالهاست بردوشم سنگینی میکندمیدانم اگر حتی به اختصار اشاره ای کوتاه داشته باشم قطعا سانسور خواهند شد چون برای عده ای از همکاران شما و دیگرحضرات ارباب به ظاهر مسئول این شهر باعث رنجش و آزردگی خاطر مبارک و ظریفشان میشود
ولی به عنوان جوانی *..* ساله که بیست ساله جزء خدمت صادقانه ودلسوزانه برحسب وظیفه عقلی شرعی و دینی به والدین شهیدی والامقام که هردو از ناحیه چشم نابینا و گوش خیلی کم شنوا با مشکلات بیماری های گوارشی و ضعف جسمی و ناتوانی و… بردن هفته ای سه چهار بار به دکتر بردن ودنبال دارو ودرمان از این مطب به اون مطب از این شهر به اون شهر و کوتاه اینکه اولا وظیفه ام است دوما رضای اینا رضای روح شهیدورضای خداوندست ولی باید به عرض برسانم که حقیر 13 سال پیش بخاطر پرستاری و خدمت با ان عزیزان از دانشگاه ملی ترم سوم انصراف دادم وتا کنون فرصت گرفتن حتی گواهینامه رانندگی بخاطر همه مشغله کارهای در این راه را نیافتم .
هرچند برای یک بار هم که شده کسی از این همه مسیولینی پر ادعا که خود را خادم خانواده شهداء میدانند دلگرمی حتی کلامی در این باره به ما نگفتن جزء اینکه اکثر مواقع نمک بر زخم دلمان پاشیدند خانواده ای که سراپا و باهمه وجود به این والدین داغدیده و رنجور و ناتوان خدمت میکنند آیا شایسته این نیستند که مورد عنایت قرار بگیرند عنایتی از نوع یک سرکشی ساده و خدا قوت .
سخن کوتا اینکه این عزیزان سالهاست با این مشکلات مواجه اند و نیازمند هرکدام 2 پرستار شبانه روزی که باره ذر این باره به معونت محترم آقای دکتر قنبری نامه نوشتیم و از معاونت درمان تهران هم نامه آوردیم وبرای احقاق حق این عزیزان دستور و تاکید کردن ولی بعد از گذشت چندین سال واکنون بعد از 5 ماه از نامه ای که تهران به استان نوشته خبری نیست و چند وقت اقایان معاونت درمان گفتن منتظر بیمه ایران هستیم بنابراین من سوالم اینه که حق پرستاری و ایاب و ذهاب واسکان ودارو ودرمان که حدود 12 میلیون فاکتور در سه ساله گذشته به معاونت درمان دادیم کی و چگونه پرداخت میشود وچرا تاکنون پاسخ قانع کننده ای به ما ندادن.
با تشکر و سپاس فراوان

[پاسخ]

بهلول در آبان 28ام, 1393 :

فکر کنم این درد دل همون آقای کلسرخی باشه که بنده خدا حق داره وخیلی دراین باره زجر وسختی میکشه

[پاسخ]

اين ديگه يك هنر نيست كار بنياد شهيد همين است يعني اگر با خانواده هاي شهيد ديدار نكند پس چه كاره است

[پاسخ]

خانم یا آقای آشنا! مثل اینکه یا خیلی دلت خوشه یا هنوز گذرت به ادارات کل استان نیفتاده! برو یه سری به ادارات بوووووووووووق بزن ببین بعد از چند ماه اون هم در روز دوشنبه! اجازه ی دیدار بهت میدن؟!
برای یه بار هم شده انصاف داشته باشیم…فقط یه بار؛ و از مدیری که صادقانه خدمت میکنه تشکر کنیم…

[پاسخ]

کجای این کار درست و پسندیده است !! که والدین سالخورده شهدای گرانقدر در صف انتظار قرار بگیرند برای ملاقات با مدیرکل !! نمیشه مدیرکل محترم پشت میز ریاست نشین حضورا به خانواده های این عزیزان سرکشی کنند.

[پاسخ]

محمدی در آبان 28ام, 1393 :

علی خان! یعنی شما نتظار دارید به ایشان هر روز صبح بیدار بشن و یا علی! راه بیفتن برن دم در خونه ی خانواده های شهدا و بگن: من مدیر کل هستم! اومدم ببینم کاری ندارید!
منطق و فکر هم خوب چیزیه بخدا، یه کم به حرفایی که میزنید فکر کنید.

[پاسخ]

جانباز در آذر 4ام, 1393 :

عجب انتظاری…؟؟؟

[پاسخ]

سلام بر شهیدان آن عزیزان در خاک که ناظر بر کار ما بظاهر زنده بر خاکیم …سلام بر هرکسی که در حق آن عزیزان کوتاهی نکرده و نمی کند حال چه مسوول باشد و چه نباشد…دوستان حقیقتا من بظاهر جوان رنج دیده و بیکاری هستم که واقعا بیطرفانه صحبت می کنم ۱۳سال است با مدرک فوق دیپلم و سپس لیسانس کامپیوتر دنبال ی کار آبرومندم که عمرم به فنا رفت…!ولیکن سوال من اینجاست خداوکیلی مدیر بنیاد شهید جناب آقای حاج مراد روشنی بزرگوار که واقعا به عینه دیدم خیلیها از ایشون راضی وخوشنود هستند چرا من اینقد باید رنج بیکاری بکشم وایشون به داد من نرسن… از اقبال من پیر شدم ولی شغلی پیدا نکردم …واقعا دیگه به عزیزی شهدا قسم بریدم …کم آوردم…

[پاسخ]