پاییز رحیمی

«هیبت فریاد» شاعران از تو به یک آه کفایت کردند کوه بودی و به یک کاه کفایت کردند روز‌هایت چه شد ‌ای مرد، که مردم تنها به شب و بغض شبانگاه کفایت کردند هیچ کس هیبت فریاد تو را داد نزد به تو در حد همین چاه کفایت کردند کوفه از متن نگاه شعرا می‌ریزد […]

خدیجه رحیمی

«هیبت فریاد»

شاعران از تو به یک آه کفایت کردند
کوه بودی و به یک کاه کفایت کردند

روز‌هایت چه شد ‌ای مرد، که مردم تنها
به شب و بغض شبانگاه کفایت کردند

هیچ کس هیبت فریاد تو را داد نزد
به تو در حد همین چاه کفایت کردند

کوفه از متن نگاه شعرا می‌ریزد
به همین واژهٔ گمراه کفایت کردند

راز دستان تو اسطورهٔ نامکشوفی است
به تو در لفظ «یدالله» کفایت کردند

پاس شب‌های غزلسوز تو را شاعر‌ها
به شب شعر هر از‌ گاه کفایت کردند


شاعر: پاییز رحیمی