پدرخوانده و چپ های جوان
رضا بهرامی/ کشکان: این روزها در هر جمع اصلاح طلب گفت و گوها پیرامون جلسه ی مهمی که از قضا شور و هیجان زاید الوصفی به اردوگاه چپ ها تزریق نموده در جریان است. جلسه ی هم اندیشی کاندیداهای بالقوه ی اصلاح طلب کوهدشت با علی اصغر اسفندیارپور! رویدادی که در روزهای گذشته علی رغم […]
رضا بهرامی/ کشکان:
این روزها در هر جمع اصلاح طلب گفت و گوها پیرامون جلسه ی مهمی که از قضا شور و هیجان زاید الوصفی به اردوگاه چپ ها تزریق نموده در جریان است. جلسه ی هم اندیشی کاندیداهای بالقوه ی اصلاح طلب کوهدشت با علی اصغر اسفندیارپور! رویدادی که در روزهای گذشته علی رغم تایید و تکذیب های فراوان در صدر اخبار شهرستان نشسته و اصلاح طلبانِ اغلب ناکام این سیاسی ترین حوزه انتخابیه ی استان را بار دیگر امیدوار به وحدت نموده است. با این حال باید دید آیا اصلاح طلبانِ پرورش یافته در مکتب اسفندیارپور ساز و کار مورد نظر معلم سال های دورشان برای اتحاد را خواهند پذیرفت؟ آیا نماینده ی کوهدشت در دور دوم مجلس خواهد توانست داعیه داران کاندیداتوری را راضی به تبعیت از نظر زعمای این جریان کند؟ برای واکاوی این مسئله باید نگاهی عمیق به تجربه ای تلخ اما گران سنگ در گذشته انداخت. نگاهی به عمق قریب به یک ربع قرن!
بهار ۷۱ و در آستانه ی انتخابات چهارمین دوره ی مجلس شورای اسلامی، فضای سیاسی شهرستان کوهدشت شرایطی سخت حساس و ملتهب را از سر می گذراند. کشمکش های جنجالی و بی پایان بر سر نتیجه ی انتخابات دور سوم که البته در انتخابات میان دوره ای رنگ خون به خود گرفته و سرانجام عدم حضور نماینده ای از این حوزه ی انتخابیه در پارلمان را موجب شده، گمانه زنی ها پیرامون نتیجه ی این دور از انتخابات را بیش از پیش دست خوش اما و اگرهای دنباله دار نموده است. بالتبعِ وضعیت عمومی شهرستان، هر دو جناح سیاسی عمده ی حاضر در میدان رقابت نیز شرایط ویژه ای را تجربه می کنند. حضور در میدان رقابت بدون چهره های سرشناس حاضر در انتخابات دور قبل!
در این میان اصلاح طلبان امروز یا همان “چپ های خط امامی” دیروز نسبت به رقیب در شرایط بغرنج تری قرار داشته و در یکی از دشوارترین ادوار حیات سیاسی خویش پس از ماجرای انشعاب در “جامعه ی روحانیت مبارز” و شکل گیری “مجمع روحانیون مبارز” به سر می برند. در یک طرف و در بُعد ملی، بسیاری از کاندیداهای سرشناس چپ گرای کشور با مهر رد صلاحیت شورای نگهبان قانون اساسی مواجه شده و امکان رقابت برای تصاحب صندلی های قرمز رنگ بهارستان را از دست داده اند. در طرف دیگر و در سپهر سیاست کوهدشت، پدرخوانده ی جریان چپ در تصمیمی عجیب و سوال برانگیز و با کاندیداتوری از کرمانشاه و کشاندن بسیاری از آرا جناح متبوعش به آن سوی سیمره، عملاً صحنه را مهیّای پیروزی رقیب نموده است. عدم انسجام در اردوگاه چپ ها با ظهور دو نامزد مدعی – دوستی و بازوند – که از قضا هر دو خود را بخت مسلّم راه یابی به بهارستان دانسته و احتمال هرگونه کناره گیری به نفع دیگری را از اساس مردود می دانند، تکمیل شده است. در آن سو اما جناح راست با صحنه گردانی و شیخوخیت شیخ علی قبادی و با اجماع بر روی کاندیدایی جوان و خوش اقبال، می رود تا سند کرسی کوهدشت در چهارمین دوره ی مجلس را به نام خویش بزند. نتیجه نیز البته از پیش مشخص است. پیروزی راستِ منسجم بر چپِ متشتّت!
رویدادهای پیچیده و سریالی منتهی به راه یابی علی امامی راد به مجلس چهارم و نقش اشتباهات فاحش و پی در پی زعمای جناح چپ و در راس آن ها علی اصغر اسفندیارپور در این شکست تاریخی از مواردی است که هنوز و پس از گذشت بیش از بیست سال به درستی مورد نقد و بررسی شفاف قرار نگرفته و حداقل تاکنون پاسخ قانع کننده و روشنی از جانب کنش گران سیاسی چپ در آن برهه به افکار عمومی شهرستان ارائه نشده است. هر چند از توصیه ی اکید مقامات ارشد نظام به “اسفندیارپور” و “قبادی” برای اجتناب از کاندیداتوری در کوهدشت به منظور جلوگیری از وقوع تشنج و تکرار حوادث تلخ دوره ی سوم به عنوان یکی از دلایل اصلی مهاجرت اسفندیارپور به کرمانشاه و کاندیداتوری از آن دیار یاد می شود اما با این حال باید پرسید آیا وی باید تحت هر شرایطی و از هر حوزه ی انتخابیه ی دیگری نامزد می شد؟ آیا اسفندیارپور نمی توانست نقشی مشابه قبادی در ایجاد وحدت و انسجام در میان دست راستی ها را برای جریان چپ ایفا کند؟ آیا بهتر نبود کلیدی ترین چهره ی آن روزهای طیف چپ کوهدشت به جای خالی نمودن عرصه برای رقیب، به مدیریت صحنه پرداخته و با جلوگیری از حضور بیش از یک نامزد از جناح خویش، کاندیدایی هم فکر را روانه ی بهارستان نماید؟ و اصولاً آیا از این ماجرا آن هم در آن برهه ی به غایت حساس و سرنوشت ساز که چپ های خط امامی در اثر رد صلاحیت های گسترده ی شورای نگهبان با کمبود کاندیدا مواجه بوده و بیش از هر زمانی به حضور پررنگ در مجلس نیاز داشتند، نمی توان تمامیت خواهی و البته خودخواهی شخص اسفندیارپور را نتیجه گرفت؟ ناگفته پیداست که راه یابی کاندیدایی چپ گرا از کوهدشت به مجلس در آن دوره تا چه اندازه می توانست در بسط و نهادینه کردن تفکر خط امامی ها در شهرستان موثر باشد که البته با ارتکاب خطاهای استراتژیک راه به جایی نبرد.
هر چند در دور بعد این اسماعیل دوستی بود که توانست جریان چپ کوهدشت در مجلس پنجمِ با اکثریت راست گرا را نمایندگی کند اما این پیروزی موقت را نه به چشم یک قاعده که باید به سان پدیده ای استثنایی بررسی کرد که تا به امروز و در ادوار دیگر هیچ گاه امکان تکرار نیافته است. در این میان نکته ای که به نظر می رسد از دید بسیاری از اصلاح طلبان کوهدشت نادیده مانده و یا به آن توجه ویژه ای مبذول نشده است همانا آنالیز منطقیِ چرایی شکست های پی در پی این طیف در انتخابات ادوار پیشین مجلس شورای اسلامی می باشد. با نگاهی گذرا به نتایج انتخابات مجلس در شهرستان بالاخص در جمهوری دوم به آسانی می توان دریافت در ادواری که اصلاح طلبان در معرفی کاندیدایی واحد ناکام مانده اند، این جناح مقابل بوده که با استفاده از فرصت گران سنگ بوجود آمده نامزد دلخواهش را با فراغ بال روانه ی بهارستان نموده است. به دیگر سخن در ادوار گذشته همواره سرنوشت اصلاح طلبان کوهدشت در درجه ی اول در گرو تصمیمات خودشان بوده است و نه وضعیت اصول گرایان!
تمامی این ناکامی ها البته در حالیست که پس از تجربه ی موفق اجماع اصلاح طلبان بر روی حسن روحانی و راه یابی وی به پاستور در خرداد ماه ۹۲، نگاه جدیدی به مقوله ی ایفای نقش سیاسی در میان کنش گران اصلاح طلب شکل گرفته است. نگاهی که مبتنی بر ضرورت “اجماع” و پرهیز جدی از “چند صدایی” است و در انتخابات ۹۲ در نبود امکان رقابت چهره های شاخص اصلاح طلب حتا دامنه اش به کاندیدایی اصول گرا اما معتدل نیز کشیده شد. نگاهی که درست در مقابل خط مشی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ که چند دستگی آنان و تقدیم کلید کاخ ریاست جمهوری به حریف را در پی داشت، قرار دارد. در واقع این نگرش که خبر از پختگی سیاسی چپ ها می دهد، قائل به مشارکت فعال و حداکثری در انتخابات حتا در صورت عدم حضور کاندیداهای اصلاح طلب و برگزیدن نزدیک ترین نامزد موجود به اصلاح طلبان است. البته با برآمدن دولت تدبیر و امید به نظر می رسد سخت گیری ها نسبت به نامزدهای اصلاح طلب حداقل به غلظت انتخابات دور قبل مجلس دنبال نشود که همین مسئله کار را برای طیف اصلاح طلب در ورود به عرصه ی رقابت با نامزدهای خودی آسان تر نموده و البته بهانه ی لازم را از برخی اصلاح طلبان کوهدشتی برای حمایت از نامزدهای اصول گرا در شهرستان خواهد گرفت.
اکنون و با آغاز رای زنی چپ های کوهدشت برای اجماع، تجربه ی شیرین، ذی قیمت و سراسری اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ نیز پیش پای آنان است. حال کنش گران و حامیان گفتمان اصلاحات باید از بین موارد زیر انتخاب کنند: اجماع بر سر کاندیدایی اصلاح طلب که با توجه به فضای سیاسی کشور سخت محتمل می نماید، روی آوردن به کاندیدایی اجاره ای که کم ترین سنخیتی با تفکر اصلاح طلبی نداشته و بی شک به سان دور قبل بلای جان جبهه ی اصلاحات خواهد شد و یا بی عملی و نظاره ی راه یابی نامزد اصول گرایان به مجلس. در این میان خروجی جلسات هم اندیشی اسفندیارپور و چهره های مطرح اصلاح طلب که شنیده می شود تا رسیدن به کاندیدایی واحد از میان اصلاح طلبان اصیل ادامه خواهد یافت نقش بی بدیلی در این انتخاب ایفا خواهد نمود. باید دید آیا این بار پدرخوانده و چپ های جوان از فرصت طلایی به دست آمده در نتیجه ی حضور تیم اعتدال در پاستور استفاده خواهند کرد یا گفتمان اصلاح طلبی در کوهدشت به سان ادوار قبل باز هم قربانی سهم خواهی برخی افراد منتسب به این جریان خواهد شد؟
با سلام این خبر مال دوهفته پیشه بعدش این تمام کاندیداها نبود کاندیداهایی جون دکتر بنیاد شهمرادی و حاجیعلی شیراوند و فردین گراوند و حمزه فیضی نیز از کاندیداهای اصلاح طلب و جوان این دوره هستند بعدش این اقایان که درتصویر هستند کجا جوان هستند اون جلسه و نبود تمام کاندیداها با حواشی و سنگ اندازی هایی مواجه شد بهتر است کشکان نسبت به درج اینجور خبرهایی دقت بیشتری داشته باشد
[پاسخ]
با سلام دوست عزیز این مطلب خبر نیست و یادداشت تحلیلیه.
[پاسخ]
دکتر کرم یاری را فراموش کردید دوست عزیز
[پاسخ]
سلام جناب بهرامی عزیز
ائتلاف اصولگرایان در دوره چهارم ناشی از فکر و برنامه اقای قبادی نبود. اتفاقن ایشان سعی داشت با ترفندهای مختلف یکی دو نفر دیگر را علم کند ولی پیشنهاد عباسی فرد ،ترس عمیق سایرین از باخت و شانس بالای آقای امامی باعث شد تا اصول گرایان در دور چهارم با کاندیدای واحد وارد صحنه شوند.در مورد اجماع اصلاح طلبان در دور پنجم هم یا بی اطلاع هستید یا همه واقعیت رانگفته اید. در هر حال دور پنجم خودخواهی اقای قبادی باعث پیروزی اصلاحات شد
ممنون از مطابتون
[پاسخ]
اقای شیراوند برادر محترم ثبت نام کردن هزینه ای نداره کسی باید قدم در این راه بذاره که لااقل چهره ای شناخته شده باشه هم از لحاظ اجتماعی و هم سیاسی این عزیزانی که در این دوسه روز با عنوان کاندیداهای جوان اصلاحطلب خود شان را معرفی کردن ایا بجز خانواده های خودشان کس دیگری حاضرهست رای خودش رو واسه این اقایان بندازه توی صندوق لطفا با این کارهای بی نتیجه ، شما هم چوب بر سر این جنازه بی جان در این شهر نزنید بگذارید بزرگان چاره ای بیاندیشند هرچند هر سه نفرتون یکصدوبنجاه رای از اصلاحطلبان کم می کنید
[پاسخ]
تو هم برو ثبت نام کن پس !!!دل شیر میخواد کسی خودشو در معرض قضاوت دیگران قرار بده
آقای رضا بهرامی
” پدر خوانده و چپ های جوان ” عنوان مقاله و کتابی است از محمد قوچانی که سال ها پیش در تبیین مناسبات هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان مشارکتی نوشته شد. کاش به این مسئله اشاره می کردید تا اخلاقی تر رفتار کرده باشید.
[پاسخ]
دوست ناشناس عزیز!
هیچ ربطی بین این یادداشت و اون کتاب وجود نداره پس دلیلی نداشت به موضوعی بی ربط اشاره بشه.
[پاسخ]
بنده عرض نکردم ربطی وجود دارد.
قبلا این تیتر توسط فرد دیگری ابداع و استفاده شده بود و شما نمی توانید ادعا کنی
[پاسخ]
این کامنت بنده ناقص ارسال و دریافت شد.
بهتر است که جناب آقای اسفندیاری توجه کافی داشته باشند گردهمایی وتشکیل جلسه با حضور کاندیداها وچهره های اصلاح طلب وبه طور کلی اصلاح طلبانی برگزار کنند که کوهدشت نشین باشند نه اینکه تا انتخابات را باختن مردم را فراموش کرده واز شهرستان فرار کنند ما قربانیان این افراد هستیم وقلبا هم علاقه ای به جناح مخالف نداشته ونداریم واز این آقایان چند ملیتی هم بیزاریم آقایان بهتر است با مردم تکلیف خودشان را روشن کنند یا خدا وکیلی بیان در این شهرستان زندگی کنند تا ترکش کینه ها جناح مخالف آنها را هم بگیرد یا دیگه چهار سال یک بار بر نگردن عده ای از این آقایان در رای گیریها حتی مادرشان یا برادر حقیقیشان بهشان رای نمی دهند
[پاسخ]
سلام
شنیده ها حاکی بر این است که یک کوهدشتی مقیم خرم آباد که پزشک نیز هست (از نیروهای فعال اصلاح طلب)قصد کاندیداتوری برای مجلس در شهرستان کوهدشت را دارد.
[پاسخ]
بامطلب یک کوهدشتی موافقم
[پاسخ]
با سلام به همه اصلاح طلبان واقعی در تصویر بالا دو شخص محترم رو مشاهده کردم که یکی چندین سال فرماندار دولت احمدی نژاد و دیگری در استانداری اراک در آن دولت فعالیت نموده اند حال چگونه میتوان بایک چرخش قدرت این افراد رنگ و بوی اصلاح طلبی بگیرند درود بر افرادی که منش سیاسی خود درا در هر چرخش قدرت عوض نمیکنند درود بر اسفندیاری ، محمدی آزادبخت ، مومنی علیپور که همیشه اصلاح طلب بوده و هستند مدیریت محترم خواهشمند است ثبت نمایید
[پاسخ]
اینکه فردی دردو دولت فعالیت داشته باشد دلیل بر تغییر موضع سیاسی نیست بلکه دلیل بر قدرت مدیریتی وتوانایی فرد می باشد همانطوریکه دوفرد خوش فکر اصلاحات آقایان دکترعراقچی وصالحی هم درکابینه احمدی نزادبوده وهمدردولت روحانی دارای مسولیت می باشند
[پاسخ]
با نهایت احترام در سطح منافع ملی شاید این مثال شما قابل قبول باشد اما در سطح استانی با توجه به سابقه و گذشته سیاسی بعد از هر چرخش قدرت سیاسی تمام مدیریتها حتی آبدارچی مدارس نیز تغییر داده مشوند مگر به شرط تغییر بینش سیاسی افراد و این مسئله پر واضح است نیاز به توصیف نیست
[پاسخ]
درود بر اصلاحات و درود بر فرج اله مومنی محمدی آزادبخت@@:@ تاسف باد …. اصولگرای اصلاحطلب نماو همه کسانی که نان به نرخ روز خورند
[پاسخ]
با سلام به سردبیر محترم کشکان نیوز، لطفاً با توجه به اشتباهات تایپی کامنت قبلی، متن ویرایش شدۀ این کامنت مجدداً جهت درج در آن سایت ارزشمند به شرح زیر ارسال می گردد. لطفاً متن اخیر را تأییدفرمائید.
جناب آقای بهرامی عزیز ،
با سلام، حق با جناب ناشناس است؛ شما برداشته اید عنوانی را از فرد دیگری بر پیشانی نوشتۀ خود چسبانده اید. و بروز چنین رفتاری از نویسندۀ فعالی چون شما بعید است. با عرض پوزش اسم این کار در ادبیات انتقادی ” سرقت ادبی ” است. اخلاق حرفه ای حکم می کند که در اولین فرصت:
۱ ـ عنوان را داخل گیومه بگذارید؛
۲ ـ رفرنس زده و در زیر نویس به مأخذ اصلی این عنوان اشاره کنید .
از شما بابت صراحت لحن این کامنت عذر می خواهم و برایتان موفقیت روزافزون آرزومندم.
[پاسخ]
دوستان عزیز خواننده!
قبل از هر چیز بابت حسن توجه به این یادداشت صمیمانه سپاس گزاری می کنم. اصولاً بر این عقیده ام در هر یادداشت هر چه کامنت های انتقادی بیشتر باشه، اون نوشته ارزش خوندن بیش تری داره.
در مورد سوالی هم که برای برخی خواننده ها در مورد ظن “سرقت ادبی” پیش آمده باید این توضیح رو بدم که هرچند این تیتر کاملاً تصادفی و بدون توجه به کتاب آقای قوچانی استفاده شده اما استفاده از این نوع تیترها در تاریخ مطبوعات نه تنها امری غریب نیست که کاملاً مسبوق به سابقه و یکی از تکنیک های “تیترنگاری” است. به طور مثال همین آقای قوچانی که از اساتید مسلّم روزنامه نگاری هستن یادداشتی دارن با عنوان “آری این چنین بود برادر” که در مورد مرحوم علیرضا نوری -برادر آقای عبدالله نوری- نوشته شده که دقیقاً عنوان یکی از کتاب های دکتر شریعتی هستش و البته مثال های زیاد دیگری هم در مطبوعات داخلی و هم خارجی وجود داره که ذکرشون از حوصله این بحث خارجه. پس صرف استفاده از یک تیتر نباید این ظن در ذهن خواننده شکل بگیره که نویسنده دست به سرقت ادبی زده.
در مورد رفرنس زدن هم باید بگم اصولاً در مورد این گونه تیترها رفرنس زدن کار اشتباهی است چون متن یادداشت هیچ شباهتی به تیتر و نوشته ای که بهش رفرنس زده شده نداره. در این مورد هم دوستان رو ارجاع میدم به نوشته های اساتید روزنامه نگاری.
[پاسخ]
با سلام و عرض ادب خدمت همه ی اصلاح طلبان واقعی و اهالی اهل قلم. جناب مهندس بهرامی به نکات جالبی اشاره فرمودند. اما کاش سنگ تفرقه را بنا نمی گذاشتند دکتر یاری و آقای شهبازی به عنوان اعلام حضور کرده اند کاش این هم اندیشی با حضور تعداد بیشتری صورت می گرفت
[پاسخ]
کاندید جوان این دوره برادر ارزشی فردین گراوند میباشد که هر روز بر محبوبیتش اضافه میشود ضمنا چرا از سایر کاندیداها خبری نیست
[پاسخ]
اقای اسفندیاری چه ازکوهدشت میخواد نمیدانم
[پاسخ]
همان چیزی می خواد که قبادی می خواد
[پاسخ]
همون طور که دوستمونم گفت دوتا از این اقایون در دولت احمدی نژاد پست داشتن پس اصلاح طلب نیستن.دیگری اینکه ما اصلاح طلبان با انحصار طلبی و داماد پروری مخالفیم
[پاسخ]
بهرامی جان
بنده کامنت نسبتا مبسوطی نوشتم که ظاهرا به دلیل افت سرعت اینترنت ناقص ارسال و دریافت شد. نوشتم که شما نمی توانسته اید از عنوان کتاب قوچانی بی خبر باشید . چون به تعبیر اصولیین این توارد بی مقدمه است و احتمالش بسیار بسیار اندک و نزدیک به صفر. قوچانی در سال های ٧٨ و ٧٩ که اصلاح طلبان در مقابل هاشمی ایستاده بودند آن کتاب را نوشت و در سال های ٨٣ و ٨۴ هم که راست نوظهور آن سالها ( آبادگران و باندی که نمادش احمدی نژاد بود ) در مقابل هاشمی ایستاد ” پدر خوانده و راست های جوان ” را نوشت. اولی را نشر نی چاپ کرد و دومی را نشر سرایی. شما به عنوان یک روزنامه نگار خوش قلم و انشالله خوش آتیه که البته آشکارا از مکتب و الگوی نگارش قوچانی متاثر هستید قطعاً از این سیر بی خبر نبوده اید. سخن بنده این است که ای کاش هر کس از هرجایی نکته ای برمی گیرد به منبع اصلی و الهامبخش خود اشاره ای هر چند مختصر داشته باشد تا حداقلی ترین تعریف کپی رایت و مالکیت معنوی مولفین و مصنفین رعایت شود.
یادتان می آید که سعید حجاریان یادداشتی نوشته بود با عنوان ” پهلوان اکبر نمی میرد” و در پایان گفته بود که تیتر یادداشت را از نمایشنامه معروف بهرام بیضایی وام گرفته است. همو یادداشت دیگری در رثای مرحوم رحمان دادمان نوشت و تیتر زد: ” نازلی سخن نگفت” . و ناگفته نگذاشت که شر معروف نازلی احمد شاملو الهامبخش او در تیترزنی بوده .
نقد ناچیز دیگری دارم و آن هم اینکه در پدرخوانده بودن آقای اسفندیاری تشکیک وجود دارد. حداقل جریان آقای دوستی و جریان آقای سوری گردن به پدرخواندگی ایشان ننهاده اند. در جوان بودن و چپ بودن افرادی مثل آقای مصطفی آزادبخت و کورانی فر نیز تجدید نظر بفرمایید. آقای آزادبخت فاصله سنی چندانی با آقای اسفندیاری ندارند . مضاف بر همه اینها، پیوستن به دولت سرتا پا ضد اصلاحات محمود احمدی نژاد امکان هرگونه انتساب و الحاق آقایان مصطفی آزادبخت و کورانی فر به چپ و اصلاح طلبی را منتفی و گذشته چپگرای این برادران گرامی را مخدوش و باطل می کند.
به هرحال گفتگوی مفیدی بود. امیدوارم کوهدشت با ظهور نسل جدید سیاسیون و قلمزنان خوش فکری مثل شما که دردمندی و درد آشنایی در نوشته های دیگرتان مشهود است به آینده امیدوارتر باشد.
غرض خیرخواهی بود. کدورتی از این موجود ناشناس به دل نبرید انشالله.
[پاسخ]
شفقانه و بدور از غرض ، درود خدا برشما
[پاسخ]
مشفقانه و بدور از غرض ، درود خدا برشما
[پاسخ]
دوست عزیز به صرف اینکه فلان فرد چون دردولت قبلی پست داشته دیگر نمی توان آنرا اصلاح طلب خواند به نظر بنده درست نیست کما اینکه همانطوری که آقایان دکتر عراقچی ودکتر صالحی در دولت آقای احمدی نزاد عضو کابینه بوده درصورتیکه اصلاح طلب بوده وهم اکنون نیز بعلت تواناییشان عضو کابینه دکتر روحانی بوده افاقا درچند دولت پست داشتن مدیر بودن شخص را مرساند
[پاسخ]
سلام وعرض احترام خاهشن اقای اسفندیاری جهت اگاهی امثال بنده جریان واگذاری پتروشیمی کوهدشت به اراک راحلالو زولال توضیح دهند سپاسگذاریم
[پاسخ]
مسلم طعماسبی
[پاسخ]
طهماسبی
[پاسخ]
بوره وژترا لر بکش.
[پاسخ]
با سلام خدمت همه .به فضل خدا و با یاری دوستان توسط بزرگان اصلاحات اجماعی صورت می می گیرد که به پیروزی جریان اصلاحات می انجامد . زنده باد اصلاحات وسربلند باد ایران عزیز.
[پاسخ]
اصلاح طلبان واقعی پدر خوانده ندارند بلکه خودشان صاحب نظر و دارای استقلال در رای و معرفتند
[پاسخ]
با سلا مطلب خوبی بد ما ذیل یکی از بندهای این نوشته به اشتبه وشته اند صندلی قرمز بهارستان که اشتباه است زیر ا مجلس قبلا در مکان سابقش در حوالی میدان امام خمینی به سمت دانشگاه افسری بوده و در مجلس هفتم یعنی سال ۱۳۸۳به بهارستان و مکان جدید نقل مکان کرد
[پاسخ]
انصافا و فارغ از گرایشات و مکنونات قلبی این نویسندگان و فارغ از نقدی که بر این نوشته وارد است ولی بنده به عنوان کسی که سالها در خیلی از مطبوعات ایران قلم زده و حداقل خواننده ی مدام بوده ام , وقتی نوشته های این دوستان خوش فکر و با ایده مثل جناب بهرامی از کشکان و جناب قلایی از سیفا را می بینم شگفت زده می شوم .
درود بر شما و زنده باشید
[پاسخ]
جناب آقای دکتر بهرامی عزیز، دوست نادیده با سپاس فراوان از تحلیل درست و بهنگام تان
به نظر می رسد ارجاع عنوان استفاده شده نه تنها از ارج نوشته شما نمی کاهد بلکه از نقاط قوت یک نوشته و یک نویسنده تلقی می شود.
اما عنوان استفاده شده به نظر می رسد خیلی نزدیک به صحت نیست چرا که:
۱- تقریبا تمامی دوستان حاضر در این جلسه هم نسل و از نظر سنی فاصله چندانی با جناب اسفندیار پور ندارند لذا عنوان جوان خیلی جالب نیست
۲- اگرچه با توجه فعالیت های جناب اسفندیارپور می شد از عنوان پدر خوانده استفاده کرد اما همان کوچ نابهنگام به کرمانشاه و تلقی شکست اصلاح طلبان بواسطه خودرایی ایشان و دوستان در ان دوره، برای سلب این عنوان از ایشان کفایت می کند
۳- با احترام به زحمات همه ی دوستان در طول سالیان، قایل شدن عنوان پدری در حق یک جریان استلزاماتی دارد که بدون در نظر گرفتن این مهم، همواره جوانان در سایه ابهاماتی این چنین فرصت ابراز وجود نخواهند یافت
[پاسخ]
احتمال کاندید اصلاح طلب ازگراوند ها هم هست که درسایت هومیان نیوز باعنوان مطلبی تحت عنوان آسیب شناسی جریان اصلاحات در کوهدشت که بازتاب زیادی هم داشته است .
[پاسخ]
بی پله مار عزیز من آن مطلب را خواندم یک نقدسازنده ودلسوزانه از استادگراوند برای هم اندیشی است وفقط نام فردین دیده می شود
[پاسخ]
با سپاس از دوستان دیده و نادیده ی محترم!
قبل از هر چیز باید این این توضیح رو بدم که منظور از چپ های جوان، چپ هایی نبودن که به لحاظ سنی جوان هستن. منظور چپ هایی هستن که به لحاظ حضور در میدان سیاست نسبت به آقای اسفندیارپور کم تجربه تر بوده و در مکتب ایشون و خط امامی های اوایل انقلاب مشق سیاست کردن.
مسئله ی بعد باید گفت این یادداشت یک یادداشت تحلیلی و نه هوادارانه هستش پس به دنبال ارزش گذاری بر افراد نیست. پس این که در این یادداشت از آقای اسفندیارپور به عنوان یکی از کلیدی ترین کنش گران چپ کوهدشت یاد شده نه از باب هواداری که یک واقعیته که اگر نبود کاندیداهای بالقوه به ندای اجماع ایشون لبیک نمی گفتن.
در مورد دوستانی هم که چه در این جا و چه از طرق دیگه پیام دادن که می بایست چهره های دیگری هم به این جمع شش نفره اضافه می شدند باید گفت بدون شک هستند افراد جوان و تحصیل کرده ای که لیاقت نمایندگی این شهر رو دارن اما در این یادداشت منظور شاخص ترین افرادی بود که در جلسه ی مذکور حاضر بودن و سازوکار اجماع رو پذیرفتن.
در آخر باز هم تکرار میکنم که اشاره به رفرنس در مورد تیترهایی کاربرد داره که به موضوعی مشابه موضوع مبدا میپردازن و نه یادداشت هایی که به لحاظ محتوایی هیچ ارتباطی با مطلب پیشین ندارن.
[پاسخ]
لقب پر طمطراقیست پدر خوانده اصلاح طلبان!حساب اصلاح طلب را با فرصت طلب جدا کنید دوست من،اصلاح طلبان واقعی به فکر منافع ملی هستند من در این جمع اصلاح طلبی نمیبینم ،کسی که برای اصلاحات هزینه داده اصلاح طلب است
[پاسخ]
برادر عزیز بهرامی سیاست فراز وفرود دارد آقای اسفندیاری از پایه گذاران جریان چپ کوهدشت میباشد وبه گردن من وشما حق پدرسیاسی!!دارد شما جوانی وجسور,درنوشتن یک مطلب سیاسی باید همه جوانب را در نظر گرفت اگر بااین مطالب سعی در پیروزی اصلاحات داری شک نکن خلاف جهت اب شنا میکنی امروز نیاز ما چیزی جز اتحاد نیست ؟!موفق باشی
[پاسخ]
درودبرعموطوفان .وحدت خوب است
[پاسخ]
به نظر من اصطلاح پدر خوانده سنخیت ندارد ومناسب نیست اگر از اصطلاح پیشکسوت استفاده می کرد بهتر بود .بهتر است باهم باشیم از آقای دوستی یانماینده او هم دعوت کنید تا درجلسات بعدی حاضر شود.
[پاسخ]
با تشکر از جناب آقای بهرامی با قلم و تحلیل زیبایشان
بعضی اوقات جملاتی از بزرگان مطرح میشود که آدم تعجب میکند که آیا این جملات از همین محقق است! یا خدای ناخواسته القا شده است؛ مثلا اسفندیاری در تصمیمی عجیب صحنه را ترک کرد و به کرمانشاه رفت یعنی چه؟!!!
اولا ایشان بخاطر اختلافات شدیدی که بواسطه ابطالهای مکرر(۳بار) در بین گروهها و خانوادها در شهرستان کوهدشت بوجود آمده بود کاندیدا نشد.
ثانیا _ مگر نمی گویید دهکده جهانی، آقای اسفندیاری در کرمانشاه کاندیدا شدنند (فاصله ۲۰۰ کیلومتری کوهدشت) در صورتیکه هستند کسانی که در قم و تهران و … کاندیدا میشوند. و امری فی النفسه بدی نیست. ایشان که در کشور دیگری که کاندیدا نشده بود.
ثالثا- اقای اسفندیاری در مجلس پنجم از آقای دوستی حمایت کرد( در صورتیکه کاندایدای اصلی مرحوم جانمحمد آزادبخت بودنند که بنا به دلایلی از دوستی حمایت شد )؛ البته به دلایل مختلف از جمله رد کاندیدا توری قبادی و دفاع ایشان از امامی راد که -بعدا هم پیشمیان و دشمن هم شدنند- رآی آورد.
رابعا- اقای اسفندیارپور در مجلس ششم از جناب سوری لکی حمایت کردنند که با اختلاف کمی از امامی راد شکست خورد و در مجلس هفتم چون جناب سوری حاضر به هیچگونه گفتگویی نبود و دوره قبل این تجربه ایشان به شکست منجر گردیده بود ، از مومنی حمایت کردنند. پس واقعا ایشان صحنه را ترک نکردنند.
خامسآ- در آن برهه مجلس به نیروهای انقلابی و با تجربه نیاز داشت و اگر ایشان بنابه دلایل مذکور در کوهدشت کاندید نشدنند ولی با توجه ظرفیت بالقوه ای که در کرمانشاه وجود داشت ، در این شهر کاندیدا شدند که ایشان تعداد۱۸۰۰ دانه رای کم داشت که به مرحله دوم راه پیدا کند. ولی بصورت دقیق و منظم در جریان انتخابات کوهدشت قرار داشت. حال باید این سئوال را از کسی که وجدان بیدار دارد پرسید که آیا با این تفاسیر جفا به حق ایشان نیست که بگوییم صحنه انتخابات را ترک کرد!
[پاسخ]
عابد جان باید پذیرفت آقای اسفندیاری در دوره چهارم اشتباه بزرگی انجام داد که کوهدشت رو ترک کرد. مم خودم در اون روزها در کرمانشاه برای ایشان فعالیت کردم ولی ای کاش این فعالیت ها در کوهدشت متمرکز میشد. با خطای آقای اسفندیاری هم کوهدشت از دست رفت هم کرمانشاه.
[پاسخ]
تاریخ مصرف خیلی ها گذشته ( ازهردوجناح )بیایید طرحی نو
دراندازیم
[پاسخ]