یادداشتی پیرامون بخشی از سخنان دکتر حسن روحانی
سارا آزادبخت/ کشکان: یادداشتی پیرامون بخشی از سخنان دکتر حسن روحانی رییس جمهور محترم دولت تدبیر و امید در همایش استانداران و فرمانداران سراسر کشور: “اگر جناحی در کشور جمعیتش ۷ تا ۱۰ میلیون نفر است آن ها نیز باید نماینده داشته باشند”. این بخشی از سخنان دکتر حسن روحانی در این همایش بود که […]
سارا آزادبخت/ کشکان: یادداشتی پیرامون بخشی از سخنان دکتر حسن روحانی رییس جمهور محترم دولت تدبیر و امید در همایش استانداران و فرمانداران سراسر کشور:
“اگر جناحی در کشور جمعیتش ۷ تا ۱۰ میلیون نفر است آن ها نیز باید نماینده داشته باشند”.
این بخشی از سخنان دکتر حسن روحانی در این همایش بود که باعث شد انتقاد هایی در فضازی مجازی به ایشان وارد شود و افراطیون جامعه نیز به سود خود آن را تعبیر کنند.
هرچند در این همایش دکتر حسن روحانی به شدت از رد صلاحیت های گسترده هیات نظارت انتقاد کرد و توصیه نمود تا شورای محترم نگهبان بازنگری اساسی در این مورد داشته باشد، اما آیا مخاطب آقای روحانی که همانا اصلاح طلبان بودند جمعیت قلیلی بین ۷ تا ۱۰ میلیون نفر هستند؟
این در حالی است که منتقدان این گفتار دکتر حسن روحانی معتقد هستند که اکثریت جامعه ایران را اصلاح طلبان و افکار اصلاح طلبی تشکیل می دهند.
جمعیتی که هر زمان فرصت حضور در عرصه های خدمت به کشور را یافته است، مشارکت بالایی را از آن خود کرده است. اما امار و ارقام های رسمی چه می گویند.
نگاهی به امار و ارقام در دوره های نمایندگی مجلس شورای اسلامی نشان می دهد که در دوره هایی که از هر دو طیف افرادی تایید صلاحیت شده اند و برای کسب کرسی های سبز بهارستان با هم وارد گود رقابت شده اند، شاهد حضور پر شور مردم در فضای انتخابات بوده ایم و این گروه چپ و اصلاح طلبان بوده اند که با آرای بسیاری اکثریت کرسی های بهارستان را از آن خود کرده اند.
مصداق این سخن دوره ششم مجلس شورای اسلامی است، که در آن حضور پررنگ اصلاح طلبان باعث شد در یک رقابت سالم، از ۲۹۰کرسی نمایندگی مجلس شورای اسلامی دو سوم آن را اصلاح طلبان تصاحب کنند.
به عبارت دیگر از ۳۸ میلیون افراد واجد شرایط رای دهی حدود ۲۶ میلیون نفر در انتخابات مشارکت کنند یعنی مشارکتی بالای ۵۰% در تمامی شهرهای ایران.
دوره ای که با تمام حواشی که داشت، جنجالی ترین مجلس ایران لقب گرفت. در این دوره اصلاح طلبان استان تهران از ۳۰ کرسی نمایندگی، ۲۸ کرسی را از آن خود کردند. حدود ۱۸ نفر از این طیف رای بالای یک میلیون داشتند که رای چند نفر از آن ها مساوی با آرای کسب شده توسط اصول گرایان تهران در دوره های بعدی نمایندگی مجلس شورای اسلامی بود.
در دوره هفتم که با اعمال نظارت استصوابی حدود نیمی از کاندیداهای مجلس شورای اسلامی رد صلاحیت شدند که جمع زیادی از آن ها را نمایندگان دوره ششم اصلاح طلبان تشکیل می دادند. در این دوره از بین حدود ۸۰۰۰ کاندیدای مجلس شورای اسلامی حدود ۴۰۰۰ نفر رد صلاحیت شدند و احزاب اصلی اصلاح طلبان اعلام کردند که در انتخابات کاندیدایی معرفی نخواهند کرد.
در این دوره طبق آمار وزارت کشور از ۴۶ میلیون افراد واجد شرایط، ۲۳ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند که کمترین میزان مشارکت در تمامی ادوار انتخابات مجلس به حساب می آمد. یعنی کاهش ۱۶درصدی مشارکت مردم نسبت به دوره قبل آن و استانی همانند تهران مشارکت ۳۷درصدی را به خود اختصاص داد. دوره ای که مصادف با انتخاب دکتر محمود احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران و حمایت قاطع اصول گرایان از ایشان بود.
دوره هشتم که در ۲۴ اسفند ۸۶ و در اولین سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد برگزار شد، با تداوم نظارت استصوابی باز هم اکثریت نامزدهای شاخص اصلاح طلبان رد صلاحیت شدند، و این بار هم اصلاح طلبان شانسی برای کسب اکثریت کرسی های بهارستان نداشتند و با ورود معدود اصلاح طلبان تایید شده به مجلس، این گروه اقدام به تشکیل فراکسیون اقلیت مجلس کردند.
در این دوره هم از حدود ۴۴ میلیون افراد واجد شرایط رای دهی ۲۲ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند که باز هم نرخ مشارکت استان تهران حدود ۳۰% اعلام شد.
به عبارت دیگر مجلس هفتم و هشتم با عدم وجود کاندیداهای اصلاح طلبان یک رقابت بین نیروهای اصول گرا به حساب می آمد.
اما در دوره نهم نیز از مجموع ۵۰۰۰ نفری که برای انتخابات ثبت نام کرده بودند، حدود ۲۰۰۰نفر از آن ها مهر عدم تایید صلاحیت خوردند. که باز هم این تعداد را اصلاح طلبان تشکیل می دادند.
دوره ای که شاید بتوان گفت به خاطر نبود کاندیداهای شاخص اصلاح طلب، اصلاح طلبان به اندازه اقلیت های مذهبی نماینده راهی بهارستان کردند.
اماتفاوت این دوره نسبت به دوره های هفتم و هشتم این بود که اصلاح طلبان از لاک خود بیرون آمدند و مردم را به حضور حداکثری در انتخابات دوره نهم دعوت کردند.
در این دوره به جز معدودی از اصلاح طلبان، بیشتر آن ها تاکید داشتند که به خاطر ایران و حفظ نظام و انقلاب باید در انتخابات شرکت کرد و دلخوری ها را باید کنار گذاشت.
شرایط ویژه ای که دولت دهم برای کشور ایجاد کرده بود و برای بستن دهان بدخواهان نظام و انقلاب، مقام معظم رهبری مردم را به حضور حداکثری و دشمن شکن در انتخابات دعوت کردند و بر حق الناس بودن رای مردم و برگزاری هرچه بهتر انتخابات از سوی شورای نگهبان و وزارت کشور تاکید کردند.
ّ در این دوره با وجود اینکه اکثر کاندیداهای اصلاح طلبان رد صلاحیت شده بودند برای جلوگیری از ورود افراطیون به مجلس شورای اسلامی، اصلاح طلبان سراسر کشور از طیف معتدل اصول گرایی حمایت قاطع کردند و در نتیجه این حمایت های اصلاح طلبان، ۱۶۹نماینده مجلس هشتم به خاطر نیاوردن رای از راه یابی به مجلس نهم باز ماندند( حدود دو سوم افراد مجلس هشتم).
واینگونه شد که معتدلین طیف اصول گرا به مجلس نهم راه یافتند، و مشارکت ۶۴%در این دوره به ثبت رسید.
بنابراین مقایسه این امار و ارقام نشان می دهد که اصلاح طلبان هر زمان که شرایط حضور داشته اند، و حتی زمان هایی که خود کاندیدای شاخص نداشته اند با حمایت قاطع از طیف معتدل اصول گرایی ( همانند مجلس نهم)
تاثیر بسزایی در مشارکت مردم در انتخابات مختلف داشته اند، همان طوری که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ با حمایت گسترده از دکتر روحانی و دعوت مردم به حضور گسترده در انتخابات باعث پیروزی گفتمان اعتدال و تدبیر شدند.
پسندیدم,
[پاسخ]
سلام
چه اصولگرا چه اصلاح طلب فارغ از تمام هیاهوی سیاسی و جناحی باید در جهت تحکیم و تقویت کشور و عمران و آبادانی آن بکوشند.
اگر تاریخ ایران بعد از انقلاب رو به دقت مورد مطالعه قرار دهیم همواره با افراد یا گروه هایی برخورد می کنیم که منافع شخصی خویش را مقدم بر مصالح ملی در نظر گرفته اند. و حتی برخی از آنها جهت رسیدن به این منافع به مقابله با نظام و مردم پرداخته اند.
تقابل و جهت گیری در برابر نظام جمهوری اسلامی به دو گونه است
۱- دسته اول با آشکارسازی مشی سیاسی خود به مبارزه با نظام جمهوری اسلامی پرداخته و سعی در براندازی آن دارند. این افراد در راه رسیدن به خواسته خود از هیچ تلاشی حتی مبارزه مسلحانه یا همکاری با معاندان نظام فروگذار نکرده اند.
۲- دسته دوم که خطرناکتر از دسته اولند با حفظ ظاهرسازی، در ارکان نظام نفوذ کرده و به مبارزه پنهانی با نظام می پردازند.
اگر بخواهیم جناح سیاسی این دو دسته را مورد واکاوی دقیق قرار دهیم به فراست در می یابیم که اکثر کسانی که به نوعی متهم به تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران هستند از دل جناح اصلاح طلب مملکت برخاسته اند. و شاید یکی از دلایل بدبینی به افراد این جناح برای در اختیارگیری کرسی های سیاسی مربوط به همین سابقه تاریک برخی از بزرگان آن جناح باشد. هر چند قطعا از جناح رقیب نیز می توان به معدود افرادی با چنین سابقه مشابهی نیز برخورد کرد.
به هر حال؛ نیاز به صافی شورای نگهبان جهت تفکیک نیروهای انقلابی و وطن پرست از غیر آن نیازی مبرم و مبرهن است. نظارت استصوابی اهرم بازدارنده جهت نفوذ فرصت طلبان سیاسی در ارکان مدیریتی و اجرایی نظام است. نظارت استصوابی تنها مانع جدی جهت تقابل با ورود عناصر نفوذی دشمن در ساختارهای سیاسی و تنها گزینه ی جدی در عدم احراز منفعت طلبی است. هر شخص یا حزبی که خواهان حذف چنین نظارتی باشد به جد و یقین در پشت پرده خود مسائل دیگری را دنبال می کند.
هر کاندیدی یا هواداران آن شخص باید به قانون اساسی تمکین کرده و در چهارچوب آن حرکت کنند.
عناصر فتنه های اخیر که چهره و هویت واقعی آنها برای ملت آشکار شده است یا متخلفان و هنجار شکنان اجتماعی و افرادی از این قبیل هرگز نباید مجالی برای حضور در مسئولیت های اجتماعی یا بالای نظام را داشته باشند. و تنها نهاد قانونی که می تواند به شناسایی این افراد و ممانعت از حضور از آنها در این پستها از طریق رد صلاحیتها بپردازد شورای نگهبان است. پس رییس محترم جمهور و سایر مقامات کشوری یا هواداران آنها بهتر است به قضاوتهای فقهای شورای نگهبان اعتماد کرده و اندکی به مصالح ملی بیش از منافع شخصی بیندیشند.
[پاسخ]
سر کار خانم سارا آزادبخت، مدرس ریاضی، استنباط من از مقاله تحلیلی شما رابطه ی بین ریاضی و سیاست هستش
[پاسخ]
خانم آزادبخت این همه موضوع هست اون موقع شما رفتین سراغ مطالبی که هیچ دردی رو از جامعه دوا نمیکنه بعدشم با این همه طول و تفسیر بی مورد و بی معنی حوصله ی مخاطب رو از بین میبری
راست و حسینی مقالتون هیچ چنگی به دل نزد
[پاسخ]
شنیدن ادب است…
[پاسخ]
راستش انگار فقط رابطه ی بین ریاضی و سیاست رو تعریف کردن
[پاسخ]
من یکی از دانش آموزان سرکار خانم سارا آزادبخت هستم ایشون مدرس ریاضی هستند تمام یادداشت های آن درست است واز رابطه ی ریاضی وسیاست تعریف نکردند
[پاسخ]