دل نوشته استاد ایرج رحمانپور برای آدرینا محمدی، قربانی خُردسال سیل کوهدشت
ﺑﻪ ﺁﺩﺭﯾﻨﺎ ،ﭘﺪﺭﺵ ﻭ ﮔﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﺩﺭﯾﻨﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺁ ﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﮐﻤﯽ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧروﺱ ﺑﯽ ﻣﺤﻞ ﻧﻪ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﻬﺮ، ﺑﻠﮑﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺧﺸﻢ ﻓﺮﻭﺧﻔﺘﻪ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﮔﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﺯﺩﺭﺩ ﺯﺧﻤﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﭙﯿﭽﺪ . ﺣﺎﻻ ﺳﻪ […]
ﺑﻪ ﺁﺩﺭﯾﻨﺎ ،ﭘﺪﺭﺵ ﻭ ﮔﻠﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﺩﺭﯾﻨﺎ ﺑﻮﺩ
ﺑﺎ ﺷﺮﻭﻉ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺁ ﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﮐﻤﯽ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧروﺱ ﺑﯽ ﻣﺤﻞ ﻧﻪ ﻣﺤﺒﺘﯽ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﻬﺮ، ﺑﻠﮑﻪ ﻧﺸﺎﻥ ﺧﺸﻢ ﻓﺮﻭﺧﻔﺘﻪ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﮔﺎﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﺯﺩﺭﺩ ﺯﺧﻤﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﭙﯿﭽﺪ .
ﺣﺎﻻ ﺳﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺑﺮ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻣﯿﮑﻨﺪ، ﺳﻪ ﺍﻧﺪﻭﻩ، ﺳﻪ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﮏ،ﺳﻪ ﻗﻄﺮﻩ ﺧﻮﻥ،ﺳﻪ ﮐﻮﻩ .
ﺑﻪ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﺩﺭﺩ ﻣﻦ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺏ ﻏﺮﺑﺖ ﺍﺟﺒﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﻮﮒ ﮐﻮﻫﺪﺷﺖ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ.ﮐﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ” ﺁﺩﺭﯾﻨﺎ ” ﺍﺟﺎﺭﻩ ﺍﯾﺴﺖ .ﺩﺭﯾﻎ ﻭ ﻫﺰﺍﺭ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻣﻮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﻧﺜﺎﺭﺷﺎﻥ …
ﻭ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ:
ﺁﻫﺎﯼ ﺳﻮﺍﺭﺍﻥ ﺑﯽ ﺑﺪﯾﻞ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻫﺎﯼِ ﻓﺮﺻﺖ ، ﭘﺴﺮﺍﻥِ ﻭﻗﺖ ،ﺑﺸﺘﺎﺑﯿﺪ . ﺷﻬﺮ ﺑﯽ ﺯﯾﺮﺳﺎﺧﺖ ﻣﺮﺍ ﺁﺏ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ،ﺑﺎﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻗﻠﻢ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻧﯿﺎﻡ ﺑﺮ ﮐﺸﯿﺪ، ﮐﺎﻏﺪﻫﺎ ﭘﻬﻦ ﮐﻨﯿﺪ، ﺻﻮﺭﺕ ﻫﺎﺑﻔﺮﺳﺘﯿﺪ، ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ،ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺩﻩ ﺗﺎ، ﺩﻩ ﺗﺎ ﺭﺍ ﺻﺪ ﺗﺎ ، ﺻﺪ ﺗﺎ ﺭﺍ ﻫﺰﺍﺭﺗﺎ .
ﺍﮔﺮ ﻣﺴﺌﻮﻟﯽ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻃﻼﯾﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺒﻨﺪﺩ ﮐﻪ ﻧﻮﻩ ﻭ ﻧﺒﯿﺮﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﻫﻢ ﺩﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﺎ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺳﯿﻠﯽ ﭼﻨﯿﻦ ﻃﻼﯾﯽ ﺑﺎﺧﻮﺩ ﮔﻨﺞ ﭼﭙﺎﻭﻝ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ.
ﺑﺎﺯ ﻣﺎ ﻣﯿﻤﺎﻧﯿﻢ ﻭ ﺳﯿﻞ ﺑﯿﮑﺎﺭﺍﻥ ،ﺳﯿﻞ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍﻥ . ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﺪﺍﺭﯾﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺧﺸﮑﺴﺎﻟﻬﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺳﻮﮔﻮﺍﺭﻣﺎﻥ ﭼﺸﻤﻪ ﺍﯼ ﺑﺠﻮﺷﺪ
ایرج رحمانپور . ۸ / ۸ / ۹۴
ادبیاتت استاد همچون صدایت برازنده است واقعا دستت مریزاد
[پاسخ]
مردان بزرگ همیشه در خاطر مردمان این سرزمینن
[پاسخ]
درود بر شما
اون اقایون که موقع رای گیری دست بردار ادم نیستن الان کجان
چرا کسی نمیاد بگه تقریبا ده سال پیش چرا این زمینای اطراف رودخانه رو تغییر کاربری دادن و فرختن مگه این زمینا جزء حریم رودخانه نبود آقای مسئول
چرا همون موقع مسیر رودخانه رو بخاطر زمینای آقای ایکس تغییر دادن کسی چیزی نگفت
[پاسخ]
آن چشمان بسته انگار چنگ میزد بر دل بهار پس بهار من کو به چه سویی رفتم من
در شب پاییزیم هرچه بگذرد,من آدرینایم .آدرینای کوچک میمانم تا همیشه در دل پاییز بخوابم .
هرچه بگذرد ,تصویر کودکی هایم, نغمه ی شبنم گل هایم , صدای صوت لالایی هایم برای پاییز میماند .
وبا تنها گذاشتن پاییز چشم هایم را میبندم.
آدرینای عزیز غم از دست دادنت همه را متاثر کرده . یادت گرامی عزیزم
[پاسخ]
درود بر روح لطیف انسان های پرمهری که بدون قصد کاندیداتوری، حضورشان، دلنوشتهشان، معرفتشان، شهرتشان، سیرت زیبایشان و صورت روحبخششان غم و رنج ناشی از نداشتههایمان را بر ما هموار و قابل تحمل میکنند و به ما راه مینمایانند و امیدوارم که عمیقاً درک کنیم این هدایت بی چشم داشت را!
خیلی ها آمدند و محل حادثه را شلوغ کردند اما سره و ناسره ناگفته پیداست تفاوت حضورشان!
[پاسخ]
همه غمگینیم ، اما تو …
همه نفس در سینه حبس، سنگینیم، اما تو …
همه داغدار دردهای نهفته در زیر زمینیم ، اما تو …
همه اندر خیال یک اتفاق غیر این چنینیم، اما تو …
رنجور تر از آنی که همه ماییم!!!
خیلی قشنگ سرودی آقای خدایگان
[پاسخ]
استاد براى چپاول گران هستى کوهدشت خدا سىلى رساند،درد غربت براى آوارگان و قربانىان ارابه کت و شلوار کم نبود درد بى هوىتى و توهىن و رانده شدن درد گوش سرخهاى آواره فهىم.درد سىل و درد چپاول آمد. آقا به خدا من دزدنىستم بلکه دزدى عده اى من را به اىنحا کشانده است من هم خانواده اى دارم پسر کسى هستم اجدادم با کرىم خان شىراز را براى اىران به ىادگار گذاشته اند،پس اىنجا چه مى کنى،بدنبال لقمه نانى هستم آقا جواب داد که همان شهر خودت لقمه نانى براى خوردن پىدا نمى شود!!،چه بگوىىم که بخدا شاىد آن را هم ندارد.به امىد روزى که کوهدشت توسط فرزندان کوهدشت ساخته شود.
[پاسخ]
افسوس که جز تسلیت حرفی در خور این جملات زیبا ندارم. تسلیت شیرمردعبدولی نه کوهدشتی
[پاسخ]
متاسفم ازاین دیدگاهت.
[پاسخ]
در این بین چه نگاه سطحی و درخور ترحمی داری
آقای رحمانپور این دلنوشته را در سوگ خوانواثه ای کوهدشتی نوشته اند نه عبدولی
[پاسخ]
عزیز دلمی استاد
[پاسخ]
انشاالله که همیشه زنده باشی استاد قلم زرین حنجره طلا هر مسئولی که دنبال سوء استفاده از این پولها باشد خون برادرش را بمکد بهتر است
[پاسخ]
آدرینای عزیزبارفتن دلخراشت دل همه رابدردآوردی.
[پاسخ]
به گمانم سیل آمد، به گمانم که نه،
دیدم، فهمیدم، لمس کردم به دنیایم سیل آمد،
آدرینای ما را با خود برده،
آدرینا را بی صدا برده، بی کس برده،
نه نه، اشتباه کردم، آدرینا را با همه کس برده است،
همیشه در خاطرات بارانی ما خواهی ماند، کوچولوی دوست داشتنی
[پاسخ]
ادرینای عزیز با دیدن مرگ تو درد های خودم را فراموش کردم روحت شاد
[پاسخ]
استاد گرامی چه خوب توصیف کردید وضعیت شهرمان را . مانند همیشه از شما سپاسگذاریم
[پاسخ]
درود بر استاد عزیز رحمانپور،زیبا و دلنشین بود
[پاسخ]
کو غرش مردانى که پاى آ برو و ناموسشان جان داده اند غیرت و مردانگى از کوهدشت رخت بر بسته و جاى آ ن جابلوسى و باندبازى عرصه را بر مردمانم تنگ کرده اى مسىولات وجدان شما دادگاه عدل الهى است چرا حق محرومان را پایمال مى کنید
[پاسخ]
ممنون که هستی استاد امین از چشمه خانی دلفان
[پاسخ]
خوشحالم از اینکه کسی مثل استاد رحمانپور از دیار زخمی کوهدشت نگاهی به وسعت بیکران افق دارد و باید تاسف خورد بر حال و اینده ی ادرینا هایمان که مسئولانی چشم بسته اینده را برایشان رقم میزنند وخوش به حال ادرینا که سیلاب او را ربود نه ما که اعتیاد و بیکاریو هزاران درد بد تر از سیلاب ذره ذره ابمان میکند
[پاسخ]