باید بگویم حرفهایم را

              فرصت بده باید بگویم حرفهایم را محکم کنم از بیخ حتی جای پایم را باید که از تنهایی ام تصویر بردارم روشن کنم از هر دریچه ماجرایم را این صندلی را روبرویم سبز کن بنشین خواهی شنید از روبرو بغض صدایم را ترکیبی از بی تابی و آوارگی […]

فاطمه موگویی

 

 

 

 

 

 

 


فرصت بده باید بگویم حرفهایم را
محکم کنم از بیخ حتی جای پایم را

باید که از تنهایی ام تصویر بردارم
روشن کنم از هر دریچه ماجرایم را

این صندلی را روبرویم سبز کن بنشین
خواهی شنید از روبرو بغض صدایم را

ترکیبی از بی تابی و آوارگی دارم
بیرون کشیدم از گلیم خویش پایم را

پیمانه برهم میزنم با باد خنیاگر
تا سرکشم در کوچه آوای رهایم را

من یک بغل از اعتماد تو طلب دارم
می جویم از ایمای انگشت تو جایم را

تا از هجوم زندگی بالا نیاوردم
از دلخوشی لبریز کن حال و هوایم را


شاعر: فاطمه موگویی