این که می بینی بهار از پشت عینک های دودی نیست

«خانه ام آتش گرفته ، آتشی جانسوز»
آتشی جانسوزتر از آتشی جانسوز
سوزنی در چشم
سوزنی لب دوز
مثل نیش مار دست آموز

مرتضا خدایگان
 

 

 

 

 

 

 

«خانه ام آتش گرفته ، آتشی جانسوز»

آتشی جانسوزتر از آتشی جانسوز

سوزنی در چشم

سوزنی لب دوز

مثل نیش مار دست آموز

 

شاه خوبان بودی و پشت و پناه کوه

گرمی کاشانه و پرچین

مجمعی از شادی و اندوه

هر درختی چلچراغی پیر

آدمی انگار می سوزد، دهانش باز

پای در زنجیر

 

بشکند دستی که آمد شعله را افروخت

خانه اش ویران، اجاقش کور

سینه اش سوزان و دار و دودمانش دود

تا قیامت خوش نبیند، بود او نابود

بشکند قلبش حرامش خواب

آنکه آتش در دل و جان بلوط انداخت

آنکه آتش زد به جان لانه ی سنجاب

خانمانش غرق در گرداب

 

سوختی خاکسترش کردی

«غنچه هایی را که پروردم به دشواری»

سوختی خاکسترش کردی

عالمی را ساده در یک روز

ضربه ای کاری

 

با « درختان ، اسکلت های بلورآجین»

با زمستانی چنین سوزان

آتشستانی به این ابعاد

انتظاری نیست

بیش از این از نیمه ی مرداد

 

یک نفر با چشم هایی خیس

یک نفر هم با دهانی خشک

رفته اند این مهربان همسایگان ناشاد در آتش

خفته اند آن نارفیقانی که دانی، ناز در بستر

خاکشان بر سر

 

آتش است و خشک و تر نشناس

باد! شیر مادرت دامن نزن او را

وقت تنگ است و خطر نزدیک

آسمان! لطفن بیاور نوشدارو را

 

لاک پشتی حصر در کوره

حلقه تنگ است و هراسان می دود خرگوش

بی حیا! حتا تبرها هم کمر بستند

تا تورا خاموش …

 

شعله بسیار است و از این بیش دردی نیست

کوه در رقص است

آتش انبوه است اما بالگردی نیست

 

دامن هر دره در آتش

دشت و صحرا را تماشا کن

قامت جنگل عمودی نیست

تیرگی پخش است در صحرا

این که می بینی  بهار از پشت عینک های دودی نیست

 

امشب «آتش در نیستان» است، ابراهیم

آتش نمرود را بگذار

شعله  در جان گلستان است، ابراهیم

آتش نمرود را بگذار

این که می بینی بلوطستان مغموم لرستان است، ابراهیم

 

غم فراوان است و باران نیست

قصه طولانی ست اما غصه خوردن راه درمان نیست

شب دراز است و «قلندر» کوله اش بر دوش

دوستان هستند و تعدادی درخت مانده بر زانو

پس ملالی نیست

در مرام حضرت باران و یاران خشکسالی نیست

 

کوه مثل کوه پشت ماست

با وجود این سیاوش های آتش کش

ابر و باد و ماه و خورشید و فلک هم توی مشت ماست

باید این درد و بلا را جور دیگر دید

خشت ها و خانه ها را باید از نو چید

جنگلی از سبز می کاریم با امید …

 

 

شاعر: مرتضا خدایگان
آتش در نیستان : مجذوب علی شاه کبودر آهنگی
دیگر بندهای داخل گیومه: مهدی اخوان ثالث