شهر من انگار این یک غصه را کم داشته
فائزه میرزایی شاعر نوجوان کوهدشتی مرثیه ای برای بلوطستان گر گرفته ی سرزمینش سروده است که در زیر می آید: شهر من را بستری کردند حالش بد شده سخت بیمار است چون راه گلویش سد شده باد تنبک می زند تا شعله رقاصی کند تا بلوط شهر من در شعله غواصی کند جانور بوی کبابش […]
فائزه میرزایی شاعر نوجوان کوهدشتی مرثیه ای برای بلوطستان گر گرفته ی سرزمینش سروده است که در زیر می آید:
شهر من را بستری کردند حالش بد شده
سخت بیمار است چون راه گلویش سد شده
باد تنبک می زند تا شعله رقاصی کند
تا بلوط شهر من در شعله غواصی کند
جانور بوی کبابش شهر را برداشته
شهر من انگار این یک غصه را کم داشته
دامنش آتش گرفته گیسوانش سوخته
چشم هایش را به راه دست هایم دوخته
رنگ سرخ شعله ها با سبزها آمیخته
در نبردی بی امان خون درختان ریخته
کاش می شد رود در دستان من جا می گرفت
یا که جنگل وامی از باران و دریا می گرفت
تا تو را پاشویه می کردم تبت کمتر شود
غصه ها و داغ های هر شبت کمتر شود
خیلی زیبا بود آفرین
[پاسخ]
آفرین فائزه جان… احسنت عزیزم… موفق باشی خانومی شعرت خیلی زیبا بود ، اندیشه ات مستدام عزیزم
[پاسخ]
آفرین فایزه. آفرین…امیدوارم تب جنگل بیاد پایین با شنیدن همدردی زیبای تو.
[پاسخ]
آفرین به فائزه ی عزیز… آفرین … آفرین …
با احساس و لطافت و البته شاعرانگی درد رو بیان کردی …
درود بر تو فائزه ی خوش قلب و مهربان …
[پاسخ]
چه سوزناک و دلسوزانه مرثیه سروده ای فائزه خانم
درود بر تو
[پاسخ]
بسیار عالی بود افرین////
[پاسخ]
سلام
احسن زیبا بود
[پاسخ]
احسنت
[پاسخ]
آفرین
[پاسخ]
هزاران درودبر دخترگلم فایزه شاعر. چه زیباودلنشین مویه درونت را به فریادسروده ای. زنده باشی
[پاسخ]
کاش می شد رود در دستان من جا می گرفت
یا که جنگل وامی از باران و دریا می گرفت
تا تو را پاشویه می کردم تبت کمتر شود
غصه ها و داغ های هر شبت کمتر شود
[پاسخ]
جانا سخن از زبان ما میگویی
شعرت خیلی زیباست
[پاسخ]
هزاران آفرین فائزه خانوم. کاش مسئولین بی درد کمی غیرت تورا داشتند.
[پاسخ]
کمی مشق کن و درس را دریاب!
[پاسخ]
دورود بر شاعره نوجوان…
[پاسخ]
درود بر شما شاعر نوپا و صد البته خوش الهام..چه زیبا سرودید و غم سوختن بلوطستان را مصرع مصرع کرده و در ابیاتتان جا دادید..مانا و سربلند باشید
[پاسخ]
سلام و درود بر شاعره نوجوان و دردمند شهرم
…..احسنت
[پاسخ]
سلام ؛
سپاس از نگاه مهربان همه ی شما بزرگواران.
[پاسخ]
زنده باشی فایزه ی شاعر
[پاسخ]
افرین گلم
[پاسخ]
آفرین … خوب بود !!!
چند ساعت روش فکر کردی؟
[پاسخ]
دلگیر و حزن انگیز و شورانگیز بود
[پاسخ]
عالی بود فائزه جان.
موفق باشی
[پاسخ]
غم بر سر غم ریخته اینجا که منم…
چه زیبا،دلسوزانه و عمیق به تصویر کشیده ای..
بهت افتخار میکنم
[پاسخ]
افرین فائزه کاش خانم ابتکار اندازه شما نگران بود که نیست.
[پاسخ]
افرین فائزه خانوم خیلی زیبا بود .مگه تو به داد برسی
[پاسخ]
افرین فاعزه خانم مثل همیشه عالی بود
منتظر شعر های بعدیت هستم
موفق باشی
[پاسخ]
باومه خر ای دته شاعره
کاش مسعولان به اندازه فاعزه خانم مسعولیت پذیر بودن
[پاسخ]
با سلام
واقعا متاسف شدم بابت اتفاق تلخ
و …
هزار افرین به فایزه شاعر و مهربان
واقعا زیبا و عمیق سروده ای
پایدار باشی
[پاسخ]
عالی بود .
ای کاش همه ما مثل تو دلمون به حال بلوطهای همیشه سبزمان میسوخت ای کاش ……/
[پاسخ]
افرین به تو دختر خانم گل
بسیار زیبا سروده ای
[پاسخ]
این یکی از زیباترین و تأثیر گذار ترین شعراییه که میتونست در رثا بلوطستان سروده بشه
تصاویر زیبا و نسبتا بکر
زبان بسیار شیوا و کودکانه
مفاهیم صریح و روان
تشبیهات و استعارههای عالی
و خلاصه زبان شیرین فائزه میرزایی
آآآآآآآآآآآآآآآآآخ
خدای من
فائزه چقدر دلت باید شکسته باشد
که چنان سوزناک سرودهای
[پاسخ]
متشکرم ازفایزه عزیزم. خیلی زیبا بود احساس کردم واقعا سوز و تب شعر بالاست . ازبین اشعار این سروده رو شکار کردم کاش جنگل وامی از باران و دریا میگرفت…
[پاسخ]