«محرومیت» در سیاسی ترین شهر کشور
خسرو پرویزپور / کشکان: زعمای سیاسی براین باورند که شهرستان کوهدشت با تراکم آراء حداکثری وحضور گسترده مردمی در انتخابات گوناگون یکی ازحساس ترین و سیاسی ترین شهرهای کشور محسوب می شود، شاخصه ی پر رنگ “پای کار”بودن مردم در مراحل مختلف و فعال بودن حسگرهای سیاسی و انتخابی؛کوهدشت را به یکی از بانشاط ترین شهرستان […]
خسرو پرویزپور / کشکان: زعمای سیاسی براین باورند که شهرستان کوهدشت با تراکم آراء حداکثری وحضور گسترده مردمی در انتخابات گوناگون یکی ازحساس ترین و سیاسی ترین شهرهای کشور محسوب می شود، شاخصه ی پر رنگ “پای کار”بودن مردم در مراحل مختلف و فعال بودن حسگرهای سیاسی و انتخابی؛کوهدشت را به یکی از بانشاط ترین شهرستان های سیاسی کشور تبدیل کرده است.
شور،نشاط و هیجان ره آورد این حضور حداکثری است ،اما کوتاهی و تخصیص این نشاط و هیجان به چند روز قبل از انتخابات پروسه ای است که لایه های پیدا و پنهان آن را باید با ابزار آسیب شناسی مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.
سال ۹۴،آخرین سال فعالیت دوره نهم مجلس شورای اسلامی است،سالی که پای استدلال و حتی قضاوت را به میان می کشد وکفه سنجش را به چیستایی و چرایی می کشاند و حاصل سیاست زدگی را بر می شمارد ونتیجه می دهد که هیچ سودی در “سیاست زدگی” نیست ،بلکه سیاست زدگی آفتی است در مسیر توسعه، تکامل و پیشرفت.
ماه های پایانی دوره نهم مجلس در حال گذر است ،محرومیت همچنان باقی است و به عبارتی هیچ “آبی از آب” تکان نخورد؛ هیچ دودی از کارخانه ای(صنایع مادر) برنخاست،هیچ سوت قطاری شنیده نشد و هیچ آزادراه و بزرگراهی احداث نشد…
سهم توسعه با مهمترین شاخصه ی آن یعنی تولید و اشتغال ،رشد صنعت و برون رفت از تنگه های معیشتی و اقتصادی در این شهرستان از نزدیکترین انتظارات عمومی است که تاکنون در دورترین چشم انداز پیشروان سیاسی شهرستان و استان نقطه ی امیدی را روشن نکرده است.
این ها بذر ناامیدی یا بی اعتمادی به عملکرد برخی آقایان نیست ،بلکه بذرهای عقیم و سوخته ای است که می گوید هنوز هم جوان تحصیلکرده کوهدشتی و لرستانی کوله بار خود را به امید فردایی بهتر برای اشتغالی بی پایه و ناپایدار به سمت شهرهای صنعتی می بندد.
در تعاریف توسعه ،وجود راه آهن،گمرک،فرودگاه و…از مبانی توسعه یافتگی بشمار میرود،در محاسبات ذهنی خود وصول شهرستان به هر یک از این شاخصه ها را نه دست نایافتنی بلکه دیر یافتنی می دانم آنقدر دیر که لااقل تکرار چند نسل لازمه تحقق آن خواهد بود، اما چاره چیست؟
محقق نشدن یک امر “اهم”مانع از تحقق یک امر”مهم”نیست بنابراین اتصال شهرستان از طریق احداث بزرگراه به دیگر شهرستان ها و برون رفت از نقطه کور ارتباط جاده ای واحداث صنایع مادر و صنایع تبدیلی وابتکار اشتغال زایی فارغ از تخصیص وام مشاغل زود بازده و مشاغل خانگی می تواند در نواختن آهنگ توسعه موثر باشد.
بنابراین،باید گفت در جغرافیای این شهرستان محرومیت موج می زند و امواج آن به گونه ای بلند است که نمی توان آنرا در پشت حصار وهم و گمان پنهان کرد،برون رفت از این محرومیت محتاج ابزار و لوازم ذهنی و روحی اجتماعی است به عبارتی، “نیازمندی نرم افزاری”،یعنی اندیشه و تفکر مبتنی بر استدلالی که منجر به انتخاب شیوه ای متفاوت و صحیح باشد زیرا راه مبهم رفته را نباید دوباره رفت.
شعارهای رنگارنگ و دلچسب نباید مردم را در گرداب “سیاست زدگی”گرفتار کند ،شعارهایی بی محتوا از جنس بادکنک های رنگی که نه سودی می بخشد نه سودایی.
در گفتمان جمهوری اسلامی،صداقت عنصر تجزیه نشدنی ساختمان سیاست است و انتظار می رود مسئولین و وکلای ملت بر همین مدار حرکت کنند لذا در شرایط کنونی تکلیف عمومی،رهاسازی سیاست زدگی است و تکلیف عقلای سیاسی،تزریق این باور که سیاست باید درخدمت توسعه،تکامل و پیشرفت شهرستان و استان باشد،این باور می تواند روح امید به محرومیت زدایی و شکوفایی منطقه واستان را رونق دهد.
امیدوارم مردم در انتخابات امسال به پیشرفت کوهدشت فکر کنند به عنوان یک کوهدشتی از همه شهروندان می خواهم که تعصبات را کنار بگذارند و به جوانان وبیکاری و مشکلات شهر توجه کنند مگر ما از این سیاسی بازی چه منفعتی برده ایم از آقای پرویزپور هم بخاطر دلسوزی و توجه به جوانان واقعا تشکر میکنم
[پاسخ]
با سلام
چه کسی گفته که کوهدشت سیاسی ترین شهر است؟اگر مردم از روی تعصبات قومی و قبیله ای دنبال یک کاندیدا می افتند و حاضر می شوند به جای یک رای چندین رای برایش به صندوق بیندازند و عبارتی اخرت خود را برای دنیای دیگران خراب کنند، این را که نمی شود گفت سیاسی.شاید عوام الناس زیاد مقصر نباشند.بدبختی اینجاست که جامعه تحصیلکرده و کارمند نیز گرفتار این مسئله شده اند و برای بدست اوردن یک پست ناقابل حاضرند هر کاری بکنند. آقای پرویز پور بدانید تا زمانی که کارمندان و قشر تحصیلکرده این شهر تغییر رویه ندهند مطمئن باشید که نه دودی از کارخانه ای بلند می شود و نه صدای سوت قطاری شنیده می شود و نه کارهای بزرگ و زیر بنایی انجام می گیرد.
به عمل کار براید به سخندانی نیست.
[پاسخ]
سلام بر رزمنده قدیمی : ما که از نمایندگان ادوار گذشته چه موافق و چه مخالف عملی ندیدیم ؟؟ پس سخندانی نیز فایده ای بحالمان نداشته و نخواهد داشت . دوست احتمالا هم سنگر : بقول سهراب و تائید گفته های شما چشمها را باید شست ، جور دیگر باید دید !! بله باید دیدمان را تغییر دهیم و با رای به چهره جدید و مطمئن آنهائی را که سالیان متمادی کرسی مجلس را اشغال نمودند و یک جو عملشان و صدارتشان دردی از کوهدشت عقب نگهداشته شده دوانکرد را برای همیشه منکوب کرد و به پله اولشان برگرداند تا دیگر کسی جرات بی احترامی به مردم را نداشته باشد . آقای پرویز پور عزیز : شما که خود یکی از بهترین رزمندگان و فوتبالیستان را تقدیم اسلام نموده اید قراراست چه گامی در راستای تحقق گفته های خود بردارید ؟؟ اگر به اشتباهات گذشته خود پی برده اید خوش بحالتان برای انتخاب مسیر تازه !!! اما اگر دوباره همان مسیر گذشته را مد نظر دارید باید عرض کنم آن دوستان قدیمی من و شما اگر ۳۰ سال دیگر هم نماینده باشند بقول معروف پر مرغی را از هم وا نمیکنند امیدوارم این دلنوشته حضرتعالی شروعی باشد برای آنهائیکه میخواهند واقعا بفکر مردم باشند نه مدیریتهای آینده . موفق باشید
[پاسخ]
باسلام خدمت همه عزیزان
بخش های مختلف مقاله آقای پرویزپور را خواندم و به دقت بررسی کردم,تعلقات شخصی و سیاسی ایشان را به هیچ وجه در متن مقاله مشاهده نکردم چون از یک زاویه کاملا متفاوت به محرومیتها اشاره کرده اند و حتی دوستان سیاسی نزدیک خود رابه طور تلویحی مواخذه نمودند وعلت عقب افتادگی و محرومیت را سیاست زدگی دانسته اند ,ادعایی که مورد تایید همه دوستان و دلسوزان است لذا انتظار دارم لااقل مردم شریف شهرستان اندکی به واقعیتها و محرومیتها فکر کنند تا مسیر توسعه و پیشرفت به یاری خدا هموار شود
[پاسخ]
از قلم شیوای برادر خوبم آقای پرویزپور که موجب روشنگری انتخاب کنندگان می شود صمیمانه تشکر و قدردانی میکنم
[پاسخ]
جناب اقای پرویز پور دوست خوبم تمام مطالبت خوب و اندکی قابل تامل بود عبارت کوهدشت سیاسی ترین شهر کشور را اگر عوض کنید به کوهدشت خطی ترین و باند باز ترین شهر کشور بیشتر زیبنده شهر ماست سیاست با توسعه و پیشرفت همراه است چیزی که در شهر ما دیده نمیشود همان خطی ترین بهتر است
[پاسخ]
با درود
ممنونم از برادر بزرگوار آقای پرویزپور.
این نگرش بسیار عالیست ، اما در صورتیکه که مردم به آن جامه ی عمل پوشانند.
[پاسخ]
سلام. دوست محمدی رسالت خبرنگار خراب کن! خدای این افراد خصوصا این آقا با چه اندیشه ای؟ با کدام عمل واقعی که ثابت شده هستند وهمگان میشناسند تفکرش را! و ازکی نویسنده شده!!! بس کن بس کن بس کن … جایگاه ومنزلت دیگران را لااقل خراب نکن پول ارزش ندارد… چه نیازی داری به این کارا ؟ این را بدان که شما در چایگاه یک معلم و یک خبرنگار قرار گرفته ای خود را به پول ن… وخدارا وانسانیت را فراموش نکن… امید است تلنگری باشد و گوش بگیری نصیحت برادرانه را ز تا بیشترازین جایگاه فرهنگیت را از دست ندهی خواهید دادو
[پاسخ]
با سلام و درود
کاش برادر من اندکی با تفکرات و دغدغه های جوانانی که این پایگاه خبری را می گردانند آشنایی داشتید تا اینگونه آسان و بی مهابا متهم به مادی گرایی و منفعت طلبی شان نمی کردید. ما همواره گفته ایم در مسیر مردم حرکت می کنیم و وابسته به هیچ جریانی نیستیم.
شما چنانچه نقدی بر این نوشته یا نوشته های دیگر سایت دارید شجاعانه دست به قلم ببرید و ببینید که ما دیدگاه شما را نیز نشر می دهیم.
والعاقبه للمتقین
[پاسخ]
جناب آقای دوست محمدی لطفا نسبت به درج جوابیه ی اصلاحی اقدام فرمایید
بسمه تعالی
خانم یا آقای احمدی
با سلام و تحیات
باشمشیر آخته آمده ای ،در شگفتم از نقدی که انصاف را سیاه کند و گفتاری که تقوا را در محاق…
آقا یا خانم احمدی ،یادداشت شما را مرور کردم ، متنی عاری از غنای علمی ،مفهومی و سرشار از فقر ادبی و فراوان از عبارات مجرمانه ،در بازخورد موضوعی بجای نقد مقاله به شخصیت نویسنده تاخته ای آیا تاکنون نگاهی اجمالی به قانون مجازات اسلامی و مصادیق مجرمانه روان داشته اید؟
آیا میدانید هر آنچه از ذهن عبور میکند دلالت بر تقریر ندارد؟
در جایی گفته اید :این افراد خصوصا این آقا با چه اندیشه ای!
کدام افراد را می گویید!؟
کسانی که اثبات کرده اند که هیچ تنور و حرارتی آنان را از دفاع از امام”ره”، رهبری “زیده عزه”و شهدای عظیم الشان باز نمی دارد؟
امیدوارم منظورتان ولی نعمتان انقلاب و خاندان معظم شهدا نباشد ،تنویر خاطر مبارک ،اینجانب افتخار برادری با شهید والامقام پرویز پرویز پور فرمانده دلیر اطلاعات و عملیات و افتخار برادری با جانباز دفاع مقدس جناب آقای احمدرضا پرویزپور از مردان مقاومت ۴۵روزه خرمشهر و از شخصیتهای اصیل “کتاب دا” با ۸سال حضور در دفاع مقدس و مسولیتهای مختلف را دارم.
آقا یا خانم احمدی! شاید برآشفتگی ات بواسطه ی حضور صاحبان انقلاب در فضای مجازی است ؟
پس اندکی درنگ کن و سخن پخته دار …و آگاه باش که چه می گویی و افق نگاهت به کدامین سمت و سوست؟
از نویسندگی گفته ای و جهل به سبقه قلمزنی !
اگر برای نویسندگی ام ،شهر را زیر سایه ی بنر های تبلیغاتی نیالوده ام بدان که اینجانب نویسندگی را از دوران ابتدایی شروع کرده ام بارها مقام نخست مقالات استانی را کسب نموده و افتخار عضویت در مجمع بسیجیان اهل قلم را داشته ام ،ده ها مقاله در نشریات پر تیراژ کشور به قلم اینجانب چاپ گردیده و پایان نامه حقوقی ارشدم یکی از بدیع ترین موضوعات پایان نامه های دانشجویی است
آقا یا خانم احمدی !
کاش میدانستی اینجانب در این شهر ۲۰۰هزار نفری از خواص اهل قلم بوده که دارای نشریه ی ارزشمند و اصولگرای بانگ اساطیر می باشم آیا به جای کامنت بی محتوا و سراسر اتهامت به خود زحمت داده ای تا بدانی یکی از شروط اعطای مجوز نشریات، تسلط بر فنون نویسندگی می باشد!؟
آیا میدانی اگر دریافت مجوز نشریه مبتنی بر سهولت بود اکنون سراسر این شهر به تعداد مغازه هایش مملو بود از نشریات رنگانگ؟
آیا پیچیدگی و طولانی بودن زمان دریافت مجوز یک نشریه و نهایتا مراحل پر پیچ و خم تایید صلاحیت صاحب امتیاز و مدیر مسول یک نشریه را در قانون مطبوعات مرور کرده اید؟
در جایی دیگر عنوان کرده اید؛ این آقا با چه اندیشه ای و با کدام عمل واقعی؟
آقا یا خانم احمدی!
هرچند که با نام مستعار آمده ای و این خود گویای دوگانگی رفتاری و شخصیتی است
لیکن علیرغم عدم الزام به پاسخگویی ؛تنها به اعتبار “”قاعده احسان”” و احترام به کاربران محترم عرض می نمایم؛
تفکراتم در نشریه ام بعنوان یک اصل اساسی مبتنی بر اندیشه ی متعالی اصولگرایی که موازی با آرمان های انقلاب اسلامی و اندیشه های تابناک حضرت امام راحل و گفتمان برجسته ی حضرت امام الخامنه ای “زید عزه “متجلی شده
آقا یا خانم احمدی!
نماینده ی کدامین گروهید؟از تریبون کدام طیف به میدان آمده اید و آسمان به ریسمان بافته اید، امیدوارم از آن دسته نباشید که از امام معصوم (ع) هم ایراد می گیرند چه رسد به مریدان معصوم”ص” ،امیدوارم از اهل فتنه نباشید که قلم اصولگرایان را بر نمی تابند و امیدوارم…
اینها همه محتاج بررسی است.
در جایی با زبان اتهام و در جایی دیگر با زبان تهدید مدیر محترم سایت را نشانه گرفته ای که چنین و چنان خواهم کرد…
چه ظلم بی پایانی ! بعنوان یک دانش آموخته ی حقوق ،ناپسندترین مکاتب حقوقی را مکتب اتهامی می دانم ؛اتهام به دریافت پول و تهدید به ادامه ی انتشار مقالات مبتنی بر نیازمندی سیاسی و اجتماعی جامعه
کاش بدانی اینجا جمهوری اسلامی ایران است ، کاش بدانی اینجا افغانستان نیست ،کاش بدانی دوره ی حکومت قانون است کاش,بدانید با این ادبیات تنها خود را فنا خواهید کرد.
کاش بدانیددوری قلدری زبانی در اینجا محلی از اعراب ندارد
کاش به جای نوشتن های بی محتوا و بی دردانه، اندکی قوام قلب را و قوت قلم را و ارتفاع ایمان را و وسعت نگاه را به آنسوی پرچین خیال ناپخته می افکندی و به کلام مولایمان حضرت امیرالمومنین علی “ع”گوش جان می سپردی که به مغز کلام گوینده دل روان سازید نه به شمایل و شخصیت او.
بانهایت تواضع از حوصله ی عزیزان وبا تمام خضوع از اهتمام ارزشمند برادر عزیزم جناب آقای مهدی دوست محمدی که تیر جفا و بی مهری برخی روح بزرگ او را مکدر نموده است ،سپاسگزاری میکنم و از خدای بزرگ می خواهم بذر کینه و کدورت را از قلمروی قلب همه ی ما بر چیند.
” والسلام علی من یخدم الحق لذات الحق”
[پاسخ]
[پاسخ]
جناب پرویز پور عزیز دلخور نشو ما شما و دوست و همکارمان اقای دوست محمدی را خوب و به نیکی میشناسیم که دغدغه کوهدشت و جوانان بیکارش را دارند خانواده شما با فرهنگ شهادت بالنده شده اند باعث افتخار ما هستید قلم شیوا یی دارید درود بر شما وتمامی شهدای اهل قلم
[پاسخ]
فردین عزیز
باسلام و تحیات
دوست خوبم؛
دلخور نیستم و نگران نیز نه!
ملالی نیست ،این زخم های کهنه نه تازگی دارد و نه تمامی ،همه می دانند در این شهر کسانی هستند که وهم خود را به خدایی گرفته اند و به خود اجازه ی باطل می دهند هر کسی را قضاوت کنند افرادی که عجز خود را اینگونه فریاد می زنند…
جوابم فقط برای شناخت نارسای آقا یا خانمی بود که حتی شهامت تعریف خود را نداشت چه رسد به سواد تحلیل و توان انتقاد ،اینان فقط تار بریده می زنند ،نه دلسوزند،نه صاحب فکر و اندیشه و نه صاحب انقلاب…
خدای بزرگ را سپاس می گویم که حرمت قلم و توان بهره گیری از این ودیعه الهی را موهبت نمود تا بنگارم آنچه را به صلاح ملت است و آنچه را موافق سعادت اجتماع
حسن نگاهت و انحنای دالان روشن قلبت مرا بر آن داشت تا سپاس گویم نگاهی را که به افق روشن وشکوفایی شهرمان و استانمان امیدوار است
از خدای بزرگ می خواهم ضمیر شهروندان را در انتخاب آنچه که موجب توسعه و پیشرفت شهرستان و برون رفت از مدار محرومیت می باشد روشن کند.
والسلام علی من اتبع الهدی
[پاسخ]
جناب آقای پرویزپور
دس مریزاد به این مقاله تحلیلی و دلسوزانه تون و همچنین آن جوابیه محکم و حقوقی تون
[پاسخ]
هرگز مباد که از هرزه گویی کسانی آزرده خاطر شوی که به قول مبارکتان جسارت معرفی خود را نداشته که هیچ بلکه با الفاظ کوچه بازاری وباادبیات خالی از معرفت وادب نزاکت به زعم خودشان به نقد می پردازند صدالبته که بیانات آن عزیز باهر سلیقه ومرام سیاسی بسیار شیوا وادیبانه وشاعرانه بود وبنده حقیر به داشتن چنین اهل قلمی که دغدغه دردهاو آسیبهای بی حد وحصر کوهدشت رادارندافتخار می کنم پاسخ آن عزیزمنطقی وکوبنده بودباتوجه عناوین مجرمانه آمده درکامنت احمدی شایسته است از آقای پرویز پور عذرخواهی کنند
[پاسخ]
بسم رب الشهداء و الصدیقین
«یاایها الذین امنوا استعینوا بالصبر و الصلاه ان الله مع الصابرین ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون»
«آیه ۱۵۳ سوره بقره»
«شهدا را به خاک نسپاریم به یاد بسپاریم»
حضرت امام (رض) فرمودند: «شهید از همه افضل است»
و نیز فرمودند: خون شهیدان انقلاب و اسلام را بیمه کرده است، خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا می داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتداء خواهند نمود و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاء آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنانکه با شهادت رفتند، خوشا به حال آنانکه در دامن خود پروراندند.
بیاد همه ی شهیدان و بخصوص ۱- برادر شهیدم فتح اله احمدی کوشکی ۲-شهیدان مقاومت (سردار اله وردی، جهاد مغنیه و …) و ۳- سه شهید اخیر ناجا از خطه لرستان: (شهید سرهنگ خلبان احمد فرخی، سرهنگ فضل اله راستین و سرگرد رحمان راستین)
سلام بر شهیدان، سلام بر پرستوهای مهاجر، سلام بر امام شهیدان (ره) و سلام بر شهیدان سرافراز اسلام، شهیدانی که مرگشان را قبول نداریم و باور قرآنی داریم که شهیدان زنده اند و درک جایگاه و عظمت و عزت شهیدان در درگاه خدا را ما نمی فهمیم، شهیدانی که سینه های گرمشان و قلبهای سوزانشان با ترکشهای خمپاره در هم پاشید سخن گفتن در وصف شهیدان سهل و آسان نیست، لذا جا دارد که سخنی از شهید برای شهیدانمان نقل کنیم. (نگارنده)
شهید سید محمود افتخاری در فراغ شهیدان چنین آورده است:
می خواهم بپرسم چرا برخی از عمرها آنقدر کوتاه بود؟ چرا برخی از گلها زود پژمرده شدند؟ چرا برخی از چشمها زود بسته شدند؟ چرا برخی از بالها زود خسته شدند؟ چرا برخی از پرندگان زود پرواز کردند؟ چرا برخی از شمعها زود خاموش شدند؟ چرا برخی از عزیزان زود هجرت کردند؟ و چرا ما تنهاییم، بی حرکتیم، هجرت را نیاموخته ایم و شهد شهادت را در نیافته ایم، توان پرواز در وجودمان نیست، چرا ایمان در قلبهایمان استوار نگشته، چرا شوق وصال معشوق را از یاد برده ایم؟ فریاد، فریاد شما ای عاشقان مهاجر، و شما ای شمعهای سوزان و شما ای پروانه های عاشق و شما ای پرندگان تیز پرواز، ای به معشوق رسیدگان، ای به مقصود راه یافتگان، ای هدایت شدگان، ای صالحان، ای هادیان، ای حماسه آفرینان، بگوئید ما چه کنیم، بگوئید فراغ شما را ای شهیدان چگونه جبران کنیم.
بگوئید جای خالی شما را چگونه پر کنیم. بگوئید نبودتان را چگونه تحمل کنیم، کوله بارتان را چگونه بر دوش گیریم، در اندیشه ایم که چگونه اهداف پاکتان، روح مهربان، ایمان صادقانه تان، عشق پرشکوهتان، عزم محکمتان، قصد پور شورتان، حرکت پر صلابتتان، اخلاص پیامبر گونه تان را ادامه دهیم. از طرفی غبطه می خوریم، چرا آنوقت که شما در پروازید ما توان پرواز نداریم. چرا آنگاه که شما بال درمی آورید بالهای ما شکسته است، و چرا آن زمان که شما تصمیم گرفتید اراده های ما پوسیده شده بود و چرا آن هنگام که شما در اندیشه وصلت بودید ما در اندیشه ی دنیای فنا شدنی بی ارزش و بی مقدار فرو رفته بودیم، و در آن وقت که شما می خروشید ما مات و حیران و سرگردان در این اندیشه که شما چه می کنید، حرکت شما را درک نمی کردیم، اما برادران چه خوب گفته اند که بالهایتان را شکستند اما پروازتان را هرگز، زبانتان را دوختند اما قلبتان همچنان خواهد تپید، سدهای فولادین در سر راهتان ساختند اما حرکتتان همچنان پر توان ادامه خواهد داشت.
ای عزیزان و ای شهیدان، شما رسالتتان را انجام دادید و اما در نبود شما مسئولیت سنگین شما بر دوشهای ما افتاده است و ما درمانده ایم که با این اراده های سست و استقامت های درهم شکسته، چگونه این مسئولیت پیام را بر دوش گیریم و ما در فغانیم از این دسترنجهای شما و از این یادگاری های شما و از این مکتبی که شما در راه آن جان دادید و از آن مذهبی که شما خویشتن را برای آن فدا نمودید چگونه پاسداری نماییم. مگر هر کسی می تواند پاسداری کند.مگر هر کسی توان نگهداری در وجودش ساخته شده است.ای شهیدان،ای کاش برمی خواستید و دوباره فریادی و حماسه ای می آفریدید، ای کاش خیزشی دیگر می نمودید و نگاه های پر شورتان را بر سرزمین ما می دوختید و ای کاش بار دیگر بر پا می خواستید تا ببینید که دشمن شکست خورده این بار به حیله های دیگری متوسل شده است و به ما یورش می آورد.آیا نمی بینید که پلیدتان عقب نشسته این بار با تمام توانشان حمله را آغازیده اند،آیا نظاره نمی کنید بر این شهیدان زنده که در زیر گلوله ها و در پناه تانکهاو در سنگر بمبها و در میان انفجارها و در پشت سوزشها و زخمها از خونهای ارزشمند و پربهای شما پاسداری می نمایند.ای برادران و ای جانبازان به جان شما سوگند عشقتان را فراموش نخواهیم کرد. از سنگرهایتان بیرون نخواهیم آمد، از راهتان دست بر نخواهیم کشید، خون سرختان را بر کف پنجه هایمان می کشیم،انتقام گلوله هاییکه سینه های شما را دریده است خواهیم گرفت، پلیدانی که جنایت نمودند و بر پاکیتان رحم نکردند، همگی را در میان لجنزارها دفن خواهیم کرد، فرزندانتان را گرامی می داریم،یتیمانتان را اکرام می کنیم،سرزمینتان را گورستان دشمن می کنیم و پرچم خونین قرآن را با دست و دندان و با خون و با شمشیر سرافراز چون سروی بلند نگه می داریم و قامت خمیده بازماندگانتان را راست می کنیم و تندیس پرشکوه رهبرتان را الگوی خویش قرار می دهیم و سرانجام راهتان را ادامه می دهیم.
درودمان بر شما و بر بدنهای تطهیر شده تان و بر کالبدهای شکافته شده تان و سلاممان بر تمامی پویندگان راه شما.
شهید سید محمود افتخاری
تهیه کننده: بهروز احمدی(برادر شهید فتح الله احمدی کوشکی)
و پلیس بازنشسته حقوقی از ناجا
همراه: ۰۹۱۶۶۶۱۶۱۰۲
[پاسخ]
باسلام و تحیات
بهروز جان
هرچند حدیث خالصانه ات نقشی از قلم سراسر عشق و نور شهیدان بود
قلمی که مرداب دل را به آنسوی پاک اروند می کشاند و باران را بر کویر تفتان دل
خدای را شاکرم که در این برهوت دلدادگی ،مردانی هستند که رایحه ی وجودشان همان عطر مردان آسمانی است
استمرار و ارتفاع روح بزرگت آرزوی قلبی اینجانب است
باسپاس
[پاسخ]