عفونت رفتاری در الگوهای پوشالی!

وحید حاج سعیدی: این روزها پوشیدن شلوارهای نامتعارف با خشتک هایی نزدیک زانو و جیب پشت هایی در حوالی ساق پا، که دارای اشکال و آویز های گوناگون هستند و در موارد عمده ای نیز دارای پارگی های وسیع روی زانو یا ران هستند در بین جوانان شایع شده است. دردمندانه این قبیل پوشش تنها […]

وحید حاج سعیدی: این روزها پوشیدن شلوارهای نامتعارف با خشتک هایی نزدیک زانو و جیب پشت هایی در حوالی ساق پا، که دارای اشکال و آویز های گوناگون هستند و در موارد عمده ای نیز دارای پارگی های وسیع روی زانو یا ران هستند در بین جوانان شایع شده است. دردمندانه این قبیل پوشش تنها مختص جوانان نیست و این خرق عادت در ورزشکاران و هنرمندانی که به واسطه پوپولیسم رسانه ای و بی در و پیکر بودن صدا و سیما، به نام و شهرتی رسیده اند و در برنامه های زنده تلویزیون از آنها تجلیل می شود، به کرات دیده می شود. این نسل که به فرموده بزرگتر یکی از باشگاه های سرخابی زیاد نباید به آنها سخت گرفت گاهی با شمایل یک شخصیت کارتونی در انظار عمومی ظاهر می شوند و روزی دیگر در یک جشنواره خارجی با شلوارکی تنگ و کوتاه ستر عورت می کنند. چندی قبل هم یکی دیگر از هنرپیشگان صدا و سیما در اکران خصوصی یک فیلم با شلواری پاره در انظار عمومی ظاهر شده است که جای تاسف است. هر چند این نوع پوشش های نامتعارف و به اصطلاح حرکت بر خلاف عرف جامعه در جوامع غربی نیز مشاهده می شود ولی بروز و ظهور این رفتار ها در جامعه اسلامی ما از چند منظر قابل اعتناست. در کشور های غربی شبکه های خصوصی و شخصی آزادانه مشغول فعالیت هستند و این نظر یا سیاست مالک شبکه یا رسانه است که از چه شخصیت یا تیپی حمایت کند و او را مطرح سازد. ولی در کشور ما رسانه ملی و اکثر رسانه های مکتوب، دولتی هستند این گونه بها دادن به افرادی که عموماً دارای به کم جنبگی یا بی ظرفیتی شهره هستند، جای تامل دارد. کار تا جایی از خرک در رفته است که صدا و سیما در هنگام دعوت از تجلیل از به اصطلاح هنرمندان زن سریال های پر طرفدار به ناچار نمای دور این هنرپیشگان مردمی را به تصویر می کشند و اگر فیلمبردار قدمی جلوتر بگذارد یا کمی لنز را به سمت جلو بچرخاند…

نکته بعد نوع برخورد جماعت به اصطلاح روشنفکر یا آزاد اندیش با این چهره ها می باشد. اگر از این افراد کاری بر خلاف رویت عمومی جامعه سر بزند، ایرادی نیست و بحث آزادی و چهار دیواری و اختیار و… مطرح می شود ولی اگر همین افراد چادری سر کنند، یتیمی را بنوازنند، دستی بر فرزند شهید مدافع حرم بکشند، دو رکعت نماز جماعت بخوانند، در فیلمی ارزشی ایفای نقش کنند، با رئیس جمهوری مکتبی مصافحه کنند، از عالمی روحانی حمایت کنند و … گویی مرتکب ذنب لایغفر شده اند و فردا مورد سنگین ترین هجمه ها و تهمت ها قرار می گیرند و چه بسا موقعیت شغلی شان به خطر می افتد. اما اگر تصویر ناخن لاک زده پای شان را در صفحه اینستاگرام بارگذاری کنند یا تصویری از حیوان خانگی شان را در فضای مجازی منتشر کنند، با شلوارک و شلوار پاره در شهر تردد کنند و … عده ای تا مرز جنون و خودکشی از حمایت از آنها و لایک گذاشتن در صفحه شخصی شان پیش می روند!

شلوار پاره نماد تمدن یا ولنگاری؟!

چند سال خبر یکی از همکلاسی های سابقم را که اتفاقاً دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد نیز بود، از پسر عمه اش گرفتم. ایشان هم گفت: در ترکیه شلوار لی سنباده می کشد. فکر کنم اگر الان احوالی از او بپرسم احتمالاً در ترکیه تیغ به دست در حال ریش ریش کردن یا پاره کردن شلوار است! نمادی که هیچ مفهوم اخلاقی و انسانی در ورای آن نهفته نیست و جز ولنگاری فرهنگی و پوششی چیزی را در ذهن انسان متبادر نمی سازد، چگونه می تواند الگوسازی نسلی را بر عهده بگیرد که در معرض انواع و اقسام تهاجمات فرهنگی و غیر فرهنگی هستند؟ متاسفانه به دلیل سود سرشار حاصل از قاچاق کالا در عمل امکان برخورد غیر نمایشی و حقیقی با قاچاق کالا در هیچ زمینه ای وجود ندارد و گردانندگان کارتل های بزرگ قاچاق با در دست گرفتن نبض بازار و استفاده ابزاری از الگوهای پوشالی نسل جوان علاوه بر کسب سود های هنگفت زمینه را برای بیکاری کارگران ایرانی و به ورطه تعطیلی کشاندن کارخانجات کوچک و بزرگ کشور فراهم می سازند. از سویی جمع آوری همه کالاهای قاچاق ، لباس های پاره، مانتو های شیشه ای و سایر لباس های نامتعارف از مغازه ها و فروشگاه های سطح شهر ها امری نا ممکن و بعید به نظر می رسد ولی دست کم رسانه ملی یا جراید می توانند از دعوت یا انتشار تصاویری افرادی که از این دست پوشش استفاده می کنند، در صدا و سیمای مملکت و جراید کثیر الانتشار خودداری کنند.

زورمان به تغییر فرهنگ نسل جوان نمی رسد.

بدون شک باور اجتماعی و فرهنگی که طی سال های اخیر در روح و جسم جوانان رسوخ پیدا کرده است، یک شبه و با ارسال یک بخشنامه یا اعزام چند هزار پلیس نامحسوس به لایه های مختلف جامعه امکان پذیر نمی شود. در حقیقت ماهواره، شبکه های اجتماعی و مجازی و الگوهای نامناسب نسل جوان را می توان سه ضلع مثلث حمله به باور جوانان ایرانی قلمداد که در حال از هم فروپاشانیدن فرهنگ و باور ایرانی و اسلامی هستند. نسل امروز نه از عظمت و افتخارات ایران باستان آگاه است و نه به فرایض دینی و باور های عمیق مذهبی که می توانند راهگشای انسان در مقاطع حساس باشند و سعادت دنیا و آخرتش را تامین کنند، وقعی می نهد. نسلی خود باخته که در لایه ای از رنگ و لعاب پوشش غربی و در هاله ای دود دخانیات و در ورژن های بالاتر ، مواد مخدر صنعتی محصور شده است و به زمین و زمان گیر می دهد و بدون اینکه تلاشی برای کسب علم یا حتی کسب درآمد باشد منتظر شق القمر شدن های خیالی و یک شبه ره صد ساله طی کردن است و در سر نیز رویای زندگی در غرب و به قول خودش عشق و حال را دارد!  در این بین نهادهایی که نیز باید به نوعی در راستای معرفی الگوهای سالم و تاثیر گذار قدم بردارند یا نظیر دانشگاه ها و رسانه ملی دچار روزمرگی های خاص شده اند و یا مثل آموزش و پرورش که در تامین نیاز های اولیه و ثانویه خود در مانده اند!

سخن آخر

هر چند شاید عده ای معتقد باشند که اوضاع فرهنگ مملکت آشفته تر از آن است که شلوارک پاره یک هنر پیشه در آن به چشم نمی آید. ولی آنچه که مسلم است هر گونه مسامحه و سهل انگاری در امور فرهنگی ولو جزئی و کوچک در آینده منجر به کژی ها و انحرافات گسترده می شود. اما این واقعیت تلخ را بپذیریم که اوضاع مقولات «آموزش» و «فرهنگ» در کشور نابسامان است و چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید فرهنگ کشور دچار یک کژتابی بغرنج شده است که اصلاح مدار آن به سادگی امکان پذیر نخواهد بود. وقتی عضویت در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی ۴ نفر بیشتر متقاضی ندارد باید دریابیم که فاتحه این فرهنگ مدت هاست خوانده شده است که امروز کمیسیونش بی خواهان مانده است. بدون شک مقوله «فرهنگ» قابلیت واردات، کشف از منابع زیر زمینی و رو زمینی و ایجاد از طریق بخشنامه و دستور و بیانیه ندارد. برای فرهنگ سازی توجه مستمر به دو مولفه «برنامه ریزی بلند مدت» و «هزینه کرد» نیاز است. بدون برنامه ریزی و هزینه در این راه نه تنها فرهنگی ایجاد نمی شود بلکه همان خرده فرهنگ های به جا مانده از نیاکان و اسلاف نیز به ورطه فراموشی سپرده می شوند. شاید فردا دیر باشد. امروز را در یابیم.