چرا در منطقه زاگرس‌ توسعه شکل نمی‌گیرد؟

هادی عبداللهی آرپناهی: اگر درگذشته موانع طبیعی مانع توسعه زندگی و رفاه بشر بوده ، اما امروز موانع انسانی مانع اصلی توسعه یک شهر شده است؛ زیرا استان‌های زاگرس نشین با وجود منابع طبیعی فراوان (آب، پوشش گیاهی، کشاورزی، دامداری، نفت و گاز و معادن) هنوز نتوانسته‌اند در بین استان‌های کشور از نظر شاخص‌های اقتصادی […]

هادی عبداللهی آرپناهی: اگر درگذشته موانع طبیعی مانع توسعه زندگی و رفاه بشر بوده ، اما امروز موانع انسانی مانع اصلی توسعه یک شهر شده است؛ زیرا استان‌های زاگرس نشین با وجود منابع طبیعی فراوان (آب، پوشش گیاهی، کشاورزی، دامداری، نفت و گاز و معادن) هنوز نتوانسته‌اند در بین استان‌های کشور از نظر شاخص‌های اقتصادی و اجتماعی در جایگاه مناسبی قرار گیرند.
به طوری که اگر به نوار مرکزی نقشه جغرافیایی کشور نگاه کنیم، از سمت غرب به جنوب شرقی (کردستان، ایلام، لرستان، چهارمحال بختیاری، کهگیلویه و بویر احمد، شمال خوزستان، کرمان، سیستان بلوچستان) یعنی همان استان‌های زاگرس نشین جزء توسعه‌نیافته‌ترین و محروم‌ترین مناطق کشور هستند.
این نظر با توجه به تحقیقات صورت گرفته در سال‌های مختلف مورد تائید می‌باشد. تحقیقاتی نظیر «استان‌های ایران با تأکید بر شاخص‌های اجتماعی-اقتصادی» اثرالیاس مودت، «استان‌های کشور ازنظر توسعه صنعتی» اثر سعید باغ‌خانی، «شاخص‌های سلامت استان‌ها» اثر رعنا شیخ بیگلو)، «استان‌های کشور از نظر توسعه کشاورزی» اثرحسن صدیقی و دیگر تحقیقاتی که در زمینه توسعه صورت گرفته، همه نشان از این دارد که استان‌های زاگرس‌نشین از نظر شاخص‌های توسعه‌یافتگی در پایین‌ترین سطح توسعه در بین استان‌های کشور قرار دارند.
سه دیدگاه درباره توسعه‌نیافتگی
به نظر نویسنده سه دیدگاه نسبت به توسعه‌نیافتگی استان‌های زاگرس نشین وجود دارد که در بیشتر پژوهش‌ها به آن اشاره شده است. دیدگاه اول فرهنگی است. این دیدگاه معتقد است ریشه عقب‌ماندگی استان‌ها ناشی از فرهنگ این استان‌هاست که بیشتر مساله قومیتی، خویشاوندی به‌جای تخصص مداری تاکید دارد، دیدگاه دوم نقش دولت در بی‌توجهی به استان‌های زاگرس و تمرکزگرایی بیش از حد در بعضی استان‌ها را مدنظر قرار می‌دهد و دیدگاه سوم موقعیت جغرافیایی و ناهمواری بودن استان‌ها تاکید دارد.
شکل نگرفتن نهادها عامل عدم توسعه
اما به‌رغم دیدگاه‌های بالا، ریشه‌ی اصلی عقب‌ماندگی این استان‌ها نه در فرهنگ و نه در بی‌توجهی دولت و نه در موقعیت جغرافیایی است، بلکه ریشه اصلی آن در شکل نگرفتن نهادهای خصوصی توسعه در سطح استان‌هاست. دیدگاه‌های بالا تبیین‌کننده خوبی برای نبود نهادها هستند. نهادی شدن موقعیتی است که در آن اگر افراد، گروه‌ها، دولت‌ها عوض شوند ساختار تغییر نکنند و روند انجام وظایف مختل نشود. نهادی شدن به معنای عدم وابستگی امور به افراد و گروه‌ها است. برای توسعه، نهادهایی همچون توانمندسازی و پرورش ایده، انجمن گروه‌های مختلف با منافع و اهداف متفاوت، تکثرگرایی بر مبنای ارزش‌های انسانی (اینکه بتوان از نیروی استان‌های دیگر بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های قومیتی آن استفاده کرد)، نهادهایی که تأکید بر حضور نیروهای جوان و متخصص و مفید دارند، نهادهایی که به دنبال استعدادیابی منابع اجتماعی و اقتصادی‌اند، نهادهایی که کارویژه‌شان به روز کردن اطلاعات است، نهادهایی مبتنی بر پرسشگری از مسئولین، نهادهای یکسان‌سازی فرصت‌ها برای همه و بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های قومیتی و جنسیت در استان‌ها لازم است.
اگر چه بخشی از دلایل شکل نگرفتن نهادها در استان ناشی از بی‌توجهی دولت مرکزی است اما خود مسئولین و نخبگان، فعالین سیاسی و قشر تحصیل‌کرده استان‌ها نیز در شکل نگرفتن نهادها نقش بسزایی دارند. اولین گام برای توسعه یک منطقه پول و داشتن منابع طبیعی نیست، بلکه وجود نهادهای باثبات و با روحیه همکاری است که به دور از تعصب‌های قومیتی و طایفه‌ای در سطح استان‌ها استقرار یابند.
نهادی شدن یعنی شکل‌گیری سازمان‌هایی که برای توسعه استان‌ها بدون در نظر گرفتن ویژگی‌ها و منافع فردی و گروهی در سطح جامعه دغدغه داشته باشند، زیرا اگر به این استان‌ها منابع مالی هم تزریق شود به توسعه نمی‌رسند، زیرا نگاه مسئولین به توسعه یک نگاه ابزاری برای دست‌یابی به منابع و امکانات بیشتر است درحالی‌که توسعه به معنای درگیر شدن همه‌ی بخش‌ها و نهادهای توسعه در سطح استان‌هاست. اولین گام برای مشارکت در توسعه استان‌های زاگرس‌نشین باید توسط مسئولین رده‌بالای استان شروع شود اما نباید این شروع، مدت زیادی در دست مسئولین باشد، بلکه باید هرچه زودتر فرایند توسعه به دست نهادهای خصوصی و سازمان‌های مردمی داده شود. چرا که هیچ مسئولی نمی‌تواند به‌اندازه خود مردم از منافع مردم حمایت کند و این خود مردم هستند که می‌دانند مشکلشان چیست و منافعشان در چیست. نقش مسئولین باید هموار کردن راه برای مردم باشد.
لزوم نگاه پائین به بالا
با توجه به اینکه توسعه نیازمند یک فرایند بلندمدت است، لذا مسئولین باید به‌جای استفاده از خویشاوندگرایی در پست‌های اجرایی، به منافع بلندمدت و هدف‌دار توجه کنند. اگر چه خویشاوندگرایی دارای منافع کوتاه‌مدت برای مسئولین است اما در بلندمدت زیان‌بر خواهد بود. پس در اولین قدم استفاده از تخصص‌های افراد دارای شرایط، بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های شخصی و قومیتی، در شکل‌گیری موقعیت نهادها بسیار ضروری است. توسعه فرآیندی چندبعدی است که اگر یک بعد آن بلنگد دیگر بخش‌ها نمی‌تواند کارهای خود را انجام دهند.اگر استان‌های زاگرس نشین خودشان به دنبال گسترش و رونق توسعه در استان خود نباشد، دولت مرکزی نمی‌تواند کار مفیدی برایشان انجام دهد و همیشه نگاه بالا به پایین توسط حکومت به این استان‌ها وجود خواهد داشت. نگاه پایین به بالا راهگشای توسعه است البته اگر نهادهای توسعه شکل بگیرند، در غیر این صورت راه توسعه همان‌طور که تا امروز مسدود بوده مسدود خواهد بود و توسعه‌نیافته باقی می‌ماند.