«ویار سیاست زدگی»/ در پاسخ به نوشته­ ی جناب مظفر امیدی در نقد مقاله ­ی «نقد درونی» از آقای حسنی تبار

*بهروز مهدی زاده مظفرجان سلام! قریب به بیست و چند سال از رفاقت میز و نیمکتی­مان می گذرد و هر از گاهی جسته گریخته راجع به ریز و درشت مسائل اجتماعی و فرهنگی سخن هایی رد و بدل کرده و بعضاً مواضع مشترکی هم داشته ­ایم، اما  هیچ گاه و به این صراحت، لهجه­ ی […]

img_1922-1

*بهروز مهدی زاده

مظفرجان سلام!

قریب به بیست و چند سال از رفاقت میز و نیمکتی­مان می گذرد و هر از گاهی جسته گریخته راجع به ریز و درشت مسائل اجتماعی و فرهنگی سخن هایی رد و بدل کرده و بعضاً مواضع مشترکی هم داشته ­ایم، اما  هیچ گاه و به این صراحت، لهجه­ ی تو را تا این حد خام و خشن ندیده ­ام.

کاش مطلبی را که در پاسخ به نوشته ­ی آقای حسنی تبار مرقوم کرده ­ای، چند بار بازخوانی می­کردی تا زهر خشونت و بی انصافی آن را می­ گرفتی و به همان پیرایه­ ی « حکمت سقراطی» که صرفاً شعارش را در بوق و کرنای واژگان بی جان و بیچاره سر داده ای، می­آراستی.

مظفر جان، این «پارسنگ بی ملاحظگی» که تو به دست گرفته­ ای، در ترازوی « نقد امروزی » وزنی ندارد و نوعی «تیر خلاص خوردن» است. می خواهم سر به تن سیاست و دنیای وارونه­­ ی آن نباشد مرد حسابی! این اخلاق «شبه ماکیاولی» که در سطر سطر نوشته­ ات تجویز کرده ­ای به کجا راه می برد؟!

مظفر جان، هیولای سیاست چندان نامرئی و بی رحم است که حتی زبده ترین سیاسیون نیز در تحلیل واقع بینانه از شکل و شمایل فریبنده­ ی آن گاه به بیراهه می روند، و حال که چنین است چرا تو باید یک تنه و بی حفاظ به این ورطه­ ی بی رحمی وارد شوی و دیگران را به تماشای این «خودزنی» فرا بخوانی؟!

برادر من، چرا در نوشته ات که علی الظاهر در راستای تأکید بر حکمت سقراطی و تفهیم اصول دموکراسی و تعلیم مبانی اخلاقی و تثبیت خردورزی و تعدیل گفتمان اجتماعی و و و … مرقوم کرده ای، آنقدر واژگان و تعابیر توهین آمیز انباشته­ ای که یکباره سر از تحقیر و تنبیه دوستانی در آورده ای که سزاوار این ترکتازی های شما نبوده و نیستند.

خلاصه، سر و ته مطلبم را چند بار زدم که به درازا نکشد و نهایتاً باید بگویم که خیلی اوقات به این فکر می کنم که اگر این «ویارِ شوم» سیاست زدگی نبود، ما کمتر به هم می تاختیم و شاید فرصت این را پیدا می کردیم که کمی هم به هم ببالیم. آری ما همیشه و همگی «ویار سیاست» داریم و از این قرار، آبستنِ انتحار خود و تخریب هم نوعان هستیم به هر قیمتی… خدا عاقبتمان را به خیر کند!