«تئوری فشار» و پیش بینی چگونگی عکس العمل انسان ها برای تحقق خواسته‌هایشان

حمزه فیضی پور/ کشکان: مرتن به عنوان یک جامعه شناس با هدف تبیین و کشف رابطه ی ” علت و معلولی ” پدیده های اجتماعی  ” تئوری فشار” را مطرح کرده است. بر اساس این تئوری و توصیف دو ساختار می توان عامل یا عوامل بروز و ظهور رفتار انحرافی و افزایش کجروی ها را […]

index

حمزه فیضی پور/ کشکان:

مرتن به عنوان یک جامعه شناس با هدف تبیین و کشف رابطه ی ” علت و معلولی ” پدیده های اجتماعی  ” تئوری فشار” را مطرح کرده است.

بر اساس این تئوری و توصیف دو ساختار می توان عامل یا عوامل بروز و ظهور رفتار انحرافی و افزایش کجروی ها را در جامعه تحلیل کرد:

ساختار اول، اهداف و آرزوهایی است که در چارچوب فرهنگ تعریف و پذیرفته شده و تمام افراد جامعه در طول زندگی درصدد دستیابی به آنها می باشند.

ساختار دوم ، وسایل و راه­ های نهادینه شده برای رسیدن به آن اهداف و آرزوها. در سطح خرد،  “زمانی که فرد شیوه­ای تأیید شده برای دستیابی به اهداف خود نداشته باشد، مستأصل شده و به وسائل نامشروع متوسل می­ شود. در سطح کلان هم وقتی جامعه توان ارائه ابزار و وسائل قابل قبول برای دستیابی به اهداف مطرح در سطح خرد را ندارد”، خود باعث ایجاد نا امیدی اجتماعی و در نتیجه شکست قبح ” باورمندی به قواعد و قوانین می­ شود.

به اعتقاد مرتن بعضی از اشکال رفتارهای هنجار شکن، بیشتر ناشی از جدایی موجود بین اهداف نهادی شده فرهنگی یک جامعه و راه ‏های ساخته شده اجتماعی برای رسیدن به آن اهداف سرچشمه می ‏گیرد. به عبارت دیگر، شکاف بین اهداف و وسایل مشروع برای رسیدن به آن‏ اهداف باعث شکست ارزش ‏ها در سطح فردی و اجتماعی می‏ شود، آنچه که از این نظریه برای تبیین و توصیف کنش های اجتماعی و سیاسی خودمان قابل بهره برداری است، می توان به  پیش بینی چگونگی رفتارها و عکس العمل ها در زمان فرارو، با ذکر تاثیرپذیری آنها از شرایط موجود و نیز آنچه که در گذشته بر کنشگران عارض شده است، پرداخت (چندگونگی و عدم یکنواختی اهداف با وسائل ساری و جاری در جامعه سبب آشفنگی اجتماعی در بروز رفتارها در آینده خواهد شد مثلا برای یک جوان مومن و مقید به حاکمیت قانونمندی در جامعه با تماشای مکرر قانون شکنی توسط افراد خاص و پرادعا و دارای ظاهرالصلاح و برخوردار از جایگاه چه ذهنیتی ایجاد می شود؟ در چنین ساختاری برای این جوان نسبت به حضورش در اجتماع در آینده چه تصوری ایجاد می شود؟ از امثال چنین جوانی که با دیدن شکسته شدن  مداوم قبح  “ارزش ها ” و عدم همراهی ابزارها با اهداف، نوعی بی تفاوتی اجتماعی بر روح و جانش مستولی گشته ، از نظر امیدواری و برخورداری از یک شخصیت سالم و نداشتن رفتار منافقانه ، یکرو و صادقانه چگونه انتظاری باید داشت؟ وقتی که گروه های مرجع اش خود قانون شکنند ، از این جوان حویای نام ، در میزان پایبندیش به ارزش ها ، هنجارها و رعایت اخلاق در جامعه و نیز میزان امید به دستیابی به اهداف مشروعش چگونه باید قضاوت کرد؟)

به همین خاطر است که این جامعه شناس به فراخور انطباق اهداف و ابزارها و یا عدم تطابق آنها با یکدیکر در مقام نظر و عمل به ذکر پیدایش و تفکیک چند گروه (نوآوران/ تطابق گرایان/ شورشیون/ انزوا گرایان/ ظاهرگرایان) پرداخته است. خلاصه  آنکه هرکدام از ما حسب تاثیر پذیری از تقابل و یا تعامل دو ساختار (اهداف و ابزار) به گونه ای جبری رفتار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود را (چه  رفتار مثبت و چه رفتار منفی) در داخل اجتماع  به نمایش در می آوریم. هدف از این نگارش که از نظریه ی یک جامعه شناس (مرتن) استفاده شده است این هست تا که شاید بتوان این همه تلاطم رفتاری میان اقشار مختلف جامعه (نابهنجاری ها، انحرافات فردی و اجتماعی) و به خصوص از خودبیگانگی های سیاسی و اجتماعی در میان کنشگران سیاسی و نیز تلون مشی و موضع افراد و گروه هایی که در چنین بستر تعارض آفرینی همواره به دنبال تثبیت موقعیت سیاسی  خود در یک “فضای فردآفرین” با تکیه بر ابزارهای نامشروع  و نه فضای  “خلق آفرین و توسل به  “هم اهداف و هم ابزار مشروع” هستند را در قالب یک تئوری جامعه شناختی (نظریه ی فشار) و توصیف دو ساختار موجود در جامعه ی خودمان تحلیل و تبیین نمود.