روزی برای بلوط، روزی برای بقا

لطیف آزادبخت/ کشکان: اوایل سال ۱۳۹۴ پیشنهاد خلاقانه و فوق العاده مهمی از سوی دو تن از کارشناسان ارشد کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان (آقایان مهندس نادر آزادبخت و مهندس جواد آزادبخت) ارائه گردید که با وجود اهمّیت و فوریت آن، عملاً از سوی مسئولان امر نادیده گرفته شد. این کارشناسان در نوشتاری با […]

۱۱۱
لطیف آزادبخت/ کشکان:
اوایل سال ۱۳۹۴ پیشنهاد خلاقانه و فوق العاده مهمی از سوی دو تن از کارشناسان ارشد کشاورزی و منابع طبیعی استان لرستان (آقایان مهندس نادر آزادبخت و مهندس جواد آزادبخت) ارائه گردید که با وجود اهمّیت و فوریت آن، عملاً از سوی مسئولان امر نادیده گرفته شد. این کارشناسان در نوشتاری با عنوان « روز چهاردهم فروردین زادروز ملی بلوط را پاس بداریم » ضمن نگاهی به اهمّیت و جایگاه منطقۀ زاگرس به عنوان وسیع ترین و اصلی ترین زیستگاه پیدایش و تنوع جنگل های بلوط کشور و بررسی کارکردهای متنوع و متعدد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی این گونۀ مهم گیاهی، پیشنهاد کردند که در تقویم رسمی کشور روز چهاردهم فروردین به عنوان « روز ملی بلوط » نامگذاری شده و به ثبت برسد. انتخاب روز چهاردهم فروردین ( یک روز بعد از سیزده بدر ) برای این مناسبت، چنان هوشمندانه صورت گرفته است که نه حرفی برای گفتن باقی می گذارد و نه بهانه ای برای رد کردن این پیشنهاد.
چهاردهم فروردین در میان برخی از فرهنگ های بومی حوزۀ زاگرس قرابتی ظریف با روز سیزدهم دارد، این روز هم روز طبیعت است و البته روزی است که دیگر نحوستِ سیزدهم را هم با خود ندارد. برای دوستداران محیط زیست و چشمان عاشقی که نگران محیط زیست و نو شدن حیات ِ زمین هستند، روز چهاردهم فروردین می تواند به روزی برای پاکسازی طبیعت، روزی برای توسعۀ جنگل ها و منابع طبیعی، روزی برای سرکشی و تیمار کردن نهال های بلوط و روزی برای زیباسازی و پیرایشِ محیط زیست بدل شود. همچنین این روز به عنوان نخستین روز ِ بعد از تعطیلات نوروزی می تواند روزی برای همایش های ملی و منطقه ای ، روزی برای جشنواره های هنری و ادبی با موضوعیت و محوریت حفظ محیط زیست و تضمین بقای بلوط باشد. و چه آغازی نیکوتر از آغاز سالِ نو با پاسداشتِ بلوط؟ زیرا به راستی سالی که نکوست از بهارش پیداست.
در نوشتارِ مورد اشاره ، جایگاه حقوقی این پیشنهاد ( مستند به قوانین جاری مربوط به منابع طبیعی و حفاظت از جنگل ها ، و اصول ۴۵ ، ۴۸ و ۵۰ قانون اساسی ) بیان گردیده و اهمیت این مسئله با تأکید بر آموزه های دینی و سخنان مقامات عالیۀ کشور ( از جمله فرمایشات مقام معظم رهبری ) به شکل مؤکد و مستند مورد بررسی قرار گرفته بود. لازم به توضیح است که به همین قیاس کنوانسیون های جهانی از جمله میثاق های بین المللی صادره از سوی سازمان ملل متحد، FAO و اتحادیۀ جهانی حفاظت از منابع طبیعی، نیز ازهر گونه برنامه ای که در آن حفاظت از جنگل ها و مراتع و افزایش سطح تحمل و پایایی زیستکره مورد توجه و تأکید قرار گرفته باشد، پشتیبانی می کنند. عزم جهانی برای حفاظت محیط زیست با تشکیل نخستین کنفرانس جهانی سازمان ملل متحد درباره انسان و محیط زیست معروف به «کنوانسیون استکهلم» در سال ۱۹۷۲در سوئد جنبه عینی پیدا کرد. از آن زمان تا کنون دست کم ۷۰ معاهده و پروتکل جهانی برای حفاظت از محیط زیست تنظیم و به امضای دولت های عضو سازمان ملل متحد رسیده است. این مسئله از چنان اهمیتی برخوردار است که حق برخورداری انسان از محیط زیست سالم هم طراز با حقوق بشر شناخته شده است. در این میان ایران نیز به تعدادی از کنوانسیون ها و پروتکل ها پیوسته و سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان مرجع ملی پیگیری این موافقت نامه ها، اجرای آنها را بر عهده دارد.
بحران های زیست محیطی دوران ما نتیجه ی بدیهی و چاره ناپذیر مدرنیته است که با شدت گرفتن روند توسعه ، افزایش دیوانه وار مصرف انرژی ، بالا رفتن گازهای گلخانه ای و گرمایش زمین ، آشفتگی اکوسیستم ها و خارج شدن جریان های آب و هوایی از چرخه ی طبیعی و پایدار خود شدت گرفته است. افزایش گرمای زمین ، کاهش نزولات جوی و خشکسالی های ادواری ، افزایش تبخیر و خشک شدن تدریجی دریاچه ها و تالاب ها های طبیعی ، تهدید حیات وحش ، نابودی جنگل ها و مراتع ، سیستم ناعادلانه تقسیم آب های جاری و حرص و ولع سیری ناپذیر مناطق نسبتاً توسعه یافته برای حداکثر بهره برداری از منابع آب ، پدیده ی ریزگردها ، شور شدن منابع آب و خاک و دهها عامل ، علت و معلول دیگر هم بر این بحران اثر می گذارند و هم از آن اثر می پذیرند. از این رو بحران های زیست محیطی دوران ما به شکل ارگانیک به هم وابسته هستند و در واقع ما با منظومه ای از بحران ها رو به رو هستیم و نه یک بحران مشخص و شرط مقابله با چنین بحران هایی مدیریت پایدار توسعه و منابع انرژی و از جمله حفاظت از ذخایر ژنتیکی و جلوگیری از تخریب جنگل ها و مراتع است.
این مشکلات زیست محیطی و وضعیت نگران کنندۀ جنگل های بلوط کشور که در واقع ریه های تنفس فلات مرکزی ایران هستند، اهمیت و ضرورت توجه فوری مسئولان ذیربط را به این پیشنهاد گوشزد می کند. این پیشنهاد سازنده در حالی ارائه گردید که به استناد آمارهای منتشره از سوی سازمان جنگل ها و مراتع کشور در خصوص بیماری « زوال درختان بلوط » و اطلاعات منتشره در خصوص پهنه بندی مناطق آلودۀ زاگرس به این بیماری، طی چند سال گذشته حدود ۵۶۳ هزار هکتار جنگل بلوط از ۱۰ تا ۱۰۰ درصد دچار زوال شده است. از این میزان ۲۲ هزار و ۳۴۵ هکتار از ۲۵ تا ۱۰۰ درصد، ۲۸ هزار و ۸۵۴ هکتار ا ز ۵۰ تا ۷۵ درصد، ۱۹۵ هزار و ۸۵۹ هکتار از ۲۵ تا ۵۰ درصد و مابقی جنگل‌ها کمتر از ۲۵ درصد دچار پدیده زوال شده است.

IMG_20160425_211010
درختان ریه های تنفس زمین هستند، فرایندهای بوم شناختی اکو سیستم را تنظیم و تسهیل می کنند، هوا را پالایش می کنند غنا و تنوع ذخایر ژنتیکی را حفظ می کنند، به شکل گیری منابع خاک و حفظ ثبات و پایداری آن کمک می کنند، زاد آوری و بقای حیات وحش را ممکن می کنند، از فرسایش خاک و طغیان سیلاب ها جلوگیری می کنند، به تثبیت و فرونشست آبهای جاری و در نتیجه تقویت و حفظ ثبات منابع آب زیر زمینی کمک می کنند. درختان میوه ی جان و رمق وجود خود را فروتنانه به بشر تقدیم می کنند و برای گونه های زیستی شناخته شده و ناشناخته مادری می کنند، درختان گردش مواد و انرژی را در هواسپهر در حالت تعادل نگه می دارند و جلوه ای زیبا و دلپذیر به اکو سیستم می دهند. بشر امروز به طور متوسط هر سال ذخیره ی اکسیژن دو هزار سال را از طریق سوخت های فسیلی و ادوات موتوری می سوزاند و معلوم نبود که اگر درختان نبودند، چه بر سر زمین می آمد. جنگل های طبیعی در کنار این همه مواهبی که به بشر هدیه می دهند،یکی از مهم ترین منابع و ذخایر مواد غذایی، دارویی و بهداشتی و یکی از پر طرفدارترین جاذبه های گردشگری نیز هستند و در صورت سرمایه گذاری پایدار ارزش اضافه ای به مراتب بیشتر از تهیه چوب ، کشاورزی ، استخراج معادن و دیگر اشکال بهره برداری از جنگل تولید می کنند.
ارزش فرهنگی درختان قابل محاسبه نیست؛ از گذشته تا امروز جامعه ای وجود ندارد که زیبایی، شکوه، فروتنی ، آرامش و وقار درختان برای زبان ، مذهب ، تاریخ ، فرهنگ ، هنر ، موسیقی و ادبیات آن الهام بخش نباشد. در اغلب فرهنگ های جهان درخت یک عنصر اساطیری و یک کهن الگو به شمار می رود. جنگل و فضای سبز حتی برای سیاست پیشگان هم الهام بخش بوده است و توانسته است به عنوان یک مطالبه سیاسی در دستور کار بسیاری از گروه ها و احزاب جهان قرار گیرد. در برخی از کشورها درختان و جنگل های طبیعی به طور رسمی به عنوان میراث فرهنگی به ثبت جهانی رسیده و برای برخی از جوامع نیز درخت موجودی قدسی به شمار می رود. در کتاب آسمانی ما مسلمانان خداوند بزرگ به درختان سوگند می خورد و در تمامی ادیان توحیدی درخت پاداش راستی و نیکویی و گهواره ی رستگاری انسان در بهشت است.
بلوط در فرهنگ اقوام زاگرسی یک کلید واژه، یک اَبرواژه ، یک دستگاهِ منسجم فرهنگی و به تعبیر یونگی کلمه، یک صورت نوعی ( آرکی تایپ) و یک اسطوره است. بلوط برای زمین های خشک و کم بازده بخش مرکزی ایران یک شاهرگ حیاتی و برای مردمان این زادبوم یک علامت بقا و پایداری است. بلوط را می توان مادرِ ایرانِ مرکزی نامید. این به راستی یک دستگاهِ نمادپردازی ِ مضاعف است که اهمیت و جایگاهِ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی و بارِ اساطیری ِ این مادر پیر و سختی کشیده را برای ایرانیان ترسیم می کند. بنا بر این اختصاص روزی به بلوط در تقویم ِ رسمی کشور کمترین اقدامی است که می تواند در راستای گسترش فرهنگ حفاظت از محیط زیست انجام داد.
حال که شعار حفاظت از محیط زیست به یک مطالبۀ عمومی بدل شده است، از استاندار محترم استان و نمایندگان محترم مجلس انتظار می رود که ضمن جدی گرفتن این تقاضای تاریخی نام نیکی از خود برجای گذاشته و با برداشتن قدم های نخست در این راستا نشان دهند که در زادگاه بلوط، اراده ای جدی برای پاسداشت این موهبت الهی وجود دارد.