پنجره ای تازه

   مقام معظم رهبری : زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست

و اینک که دوباره بعد از هشت ماه ، در پی پیمانی که با خود بستم ، دوباره سکان بخش شهدای یکی از سایت های شاخص لرستان این بار سایت کشکان را در دست گرفتم ، بر خود لازم می دانم چند نکته ای از آنچه بر دل دارم را به دست لوح و قلم بسپارم چرا که “سخنی که از دل بر آید ، بر دل نشیند “.

سعید بالنگ هستم ، فرزند جانباز محمد مراد بالنگ و برادرزاده ی شهید والامقام اسد مراد بالنگ ، نسل بعد از جبهه و جنگ…

کودکی هایم در کنار رنج های ناشی از موج گرفتگی پدرم و بازخورد عکس ها و خاطرات عموی شهیدم سپری شد. در فضایی آکنده از عطر شهادت و رزم و جنگ بزرگ شدم تا اینکه متاثر از این فضا و بنا به علایق شخصی خودم در سال ۹۰ وبلاگی را تحت عنوان نام عمویم و با محتوای زندگی نامه ، عکس ها و خاطرات ایشان ساختم. اردیبهشت سال ۹۲ بود که با مشورت مدیر مسئول سایت میرملاس بخش شهدای این سایت راه اندازی شد و این افتخار را داشتم که دبیر این سرویس شوم.

کمیت مطالب پر از نوسان بود… گاه یک مطلب در هفته و گاه چند مطلب در روز! اما تمام تلاشم این بود که هیچ گاه کیفیت مطالب دچار نوسان نشود و همواره مطالب در بهترین نوع کیفیت درج شوند.

برخلاف تصورم بخش شهدای سایت میرملاس خیلی زودتر از آنچه که انتظار میرفت مخاطبان عزیز خود را پیدا کرد و این بخش در همان روز های ابتدایی با استقبال پر شور مردم مواجه شد. به طبع این امر باعث خوشحالی من بود اما در عین حال کار مرا سخت تر می کرد.

در حالی که قبل از شروع فعالیتم تعداد وبلاگ های مرتبط با شهدا در سطح شهرستان به تعداد انگشتان دست بود ، به لطف خدا بعد از مدت کوتاهی از فعالیتم (حدود یکسال) این تعداد به ۶۰ وبلاگ رسید.

در طول این دوسال فعالیت ، با خیلی از رزمندگان کوهدشت و همرزمان شهدای شهرستان حتی در سایر نقاط کشور ارتباط داشتم و شاهد همکاری خوب و بی دریغشان بودم که بر خود لازم میدانم از همه عزیزانی که در این مدت با من همکاری داشتند ،تشکر کنم.

گاه می شنیدم از این عزیزان که مشغله های زندگی مانع از همکاری هر چه بیشتر آنان میشود و من هم در جواب به آنها می گفتم که “مشغله” برای کار در زمینه شهدا بهانه نمی شود! این در حالی بود که خودم فارغ از دغدغه ها و مشغله های زندگی بودم تا اینکه در شرایطی که در هر خانواده چند تحصیل کرده بیکار هست ، به لطف خدا در بانک کشاورزی استخدام شدم و دست بر قضا محل خدمتم شد پلدختر! و اینگونه بود که خود نیز درگیر دغدغه های زندگی شدم و کوتاهی خودم هم باعث شد که برای مدتی از فعالیت در زمینه شهدا باز بمانم.

از روز عید قربان با توکل بر خدا و استعانت از وجود شهدا دوباره فعالیتم را از سر گرفتم. این روز ها مصداق بارز “عکس شهدا را می بینیم ، عکس شهدا عمل میکنیم. ” زیاد شده است. به لطف خدا در این مدت ، دوستان فعال در زمینه ی شهدای کوهدشت که اکثرا نسل بعد از جبهه و جنگ هستند ، واقعا خوش درخشیدند.

نکته دیگر اینکه هیچ کاری بدون عیب و نقص نیست و قطعا فعالیت ما هم از این امر مستثنی نیست. حقیر بنا به فرموده مقام معظم رهبری که “کار برای شهدا کمتر از شهادت نیست ” ، با توکل بر خدا و توسل به شهدا قدم در این راه گذاشتم و بودند عزیزانی که در این مسیر بنا به دلایل شخصیشان ، سعی در مانع تراشی داشتند اما به قول شاعر :

من آن دم که وضو ساختم از چشمه عشق

چهار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست

امیدوارم این بار هم که فعالیتم را شروع کرده ام در سایت کشکان، از این دوستان شاهد همکاری باشم… تا مانع تراشی! چرا که من با مانع تراشی ها و سنگ جلوی پا انداختن ها دست از فعالیتم نخواهم کشید و معتقدم که این کمترین و کوچکترین کاریست که می توان برای شهدا انجام داد.

شهدا بدون هیچ چشم داشتی از ارزشمند ترین نعمت خداوند ، یعنی جانشان گذشتند و آسایش امروز ما بی شک مرهون تلاش های بی دریغ رزمندگان و شهداست. درخت این انقلاب با خون شهیدانی آبیاری شده است که رفتند و خانواده هایشان را به دست مسولین سپردند. این میز ها و صندلی ها و مقام و اعتبارات به راحتی به دست نیامده اند و پای تک تک این دستاورد ها خون هزاران جوان ریخته است.

توصیه ای دارم به مسولین عزیز…

از خانواده شهدا غافل نشوید و قدر آن ها را بدانید و برای آسایش آنها کوتاهی نکنید ، چرا که به فرموده امام خمینی(ره) “خانواده شهدا چشم و چراغ ملت هستند”.

اینک از تمامی رزمندگان ،دوستان و خانواده شهدا خواستارم که هرگونه تصویر و مطلبی از اسطوره های ماندگار کوهدشت دارند در اختیار ما بگذارند چون امروز سخت تشنه یاد و راه شهدا هستیم.

 

از پای تا سرت همه نور خدا شوی

در راه ذوالجلال چوبی پا و سر شوی

 

 ( ارادتمند خانواده شهدا : سعید بالنگ )