مقایسه شباهت های واژگانی زبان لکی با برخی دیگر از زبان ها و گویشهای ایرانی – بخش دوم
علی ستاری*/ کشکان: ۵-۲-مقایسه ی لکی با زبان پهلوی دوره ی زمانی کاربرد زبان فارسی میانه از سال ۳۳۱ پیش از میلاد، زمان انقراض حکومت هخامنشیان را تا زمان رسمیت یافتن زبان فارسی دری در دوره ی صفاریان به سال ۸۶۷ میلادی، در بر می گیرد. زبان های متعددی که در ایران در دوره میانه […]
علی ستاری*/ کشکان:
۵-۲-مقایسه ی لکی با زبان پهلوی
دوره ی زمانی کاربرد زبان فارسی میانه از سال ۳۳۱ پیش از میلاد، زمان انقراض حکومت هخامنشیان را تا زمان رسمیت یافتن زبان فارسی دری در دوره ی صفاریان به سال ۸۶۷ میلادی، در بر می گیرد. زبان های متعددی که در ایران در دوره میانه به کار میرفتند آثار و اسناد مکتوبی از زبان های پهلوی اشکانی، پهلوی ساسانی، سغدی، سکایی، بلخی و خوارزمی باقی مانده است.
علیعباس رضایی (۱۳۷۲)تحقیقی در بارهی فرهنگ عامهی لک انجام داده است. وی در این بررسی میگوید:
“اقوام لک زبان طایفه قدیمی و بازمانده ی واقعی نژاد آرین هستند. وی میگوید که مقالات گیرشمن در بارهی مفرغ های لرستان نشان میدهد که کاسیتها در مناطق کوهستانی لک نشین ساکن بودهاند. آثار فرهنگ کشف شده در مناطق لک نشین نشان میدهد که زبان لکی باز ماندهی یکی از شاخههای زبان پهلوی بوده که در ناحیهی جنوبی قلمرو مادها به آن تکلم میشده. واژهه ای فارسی میانه و مخصوصاً پهلوی که در زبان لکی هست خود گویای این حقیقت است.”
وی برای اثبات این ادعا نمونههایی از واژههای مشترک را در برخی کتاب های تاریخ زبان یافته است که نگارنده آنها را در جدول زیر ارائه کرده است:
جدول (۲) مقایسه ی واژه های مشترک فارسی پهلوی و لکی
پهلوی | لکی | فارسی |
او | آو ?aw | آب |
اسپهند | اسپی?espe | سفید |
آسن | آسن?asen | آهن |
دیتار | دیارdēyar | آشکار/ نمایان |
کچ | کژ kæž | روسری ابریشمی |
مزگ | مزگ mæzg | مغز |
بان | بون bon | بام |
توم | توم tøm | تخم / بذر |
ماونگه | مونگ moŋ | ماه |
واز | واز vaz | پریدن |
وهار | وهار vehar | بهار |
ویشک | وشه vēšæ | بیشه |
درو | درو dweru | دروغ |
آسیاو | آسیاو ?asyaw | آسیاب |
وات | وا va | باد |
ورک | ولگ vælg | برگ |
وس | وس væs | بس |
ژن | ژن žæn | زن |
با توجه به مثال های بالا میتوان قدری به تحولات آوایی که در زبان صورت میگیرد پرداخت. چنانکه ملاحظه میشود تحولات آوایی از پهلوی به فارسی صورت گرفته ولی زبان لکی زیاد تغییر نکرده است و تقریباً به همان صورت زبان پهلوی باقی مانده، در زیر چند تحول آوایی را که از فارسی میانه به فارسی جدید صورت گرفته ذکر میکنیم. باز دیده می شود که لکی تن به تحول نداده و تقریباً به همان صورت فارسی میانه باقی مانده است. با توجه به نمونههای بالا و نمونههای دیگری که خواهند آمد، ملاحظه میشود که زبان لکی دارای آواهایی است که در زبان فارسی نوین نیست از جمله: [ē],[ŋ],[w],[ø ] و این خود مؤید این حقیقت است که لکی از زبانهای قدیمی ایران زمین است.
۵-۳-مقایسه ی لکی با زبان فارسی میانه
در این بخش با توجه به تحولات آوایی، زبان لکی را با فارسی میانه مقایسه میکنیم. تحولات آوایی فارسی از دوره باستان به دوره های میانه و جدید را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
حذف واکه های پایانی
حذف هجای پایانی
تبدیل آوا گروه ها به یک واکه کشیده
حذف برخی از واج های سازنده ی واژه برای ساده تر شدن تلفظ آن
حذف یکی از دو همخوان آغازی در برخی از گروه های آوایی
بیرون رفتن بعضی از آواها از زبان و جایگزین شدن آواهای دیگر به جای آنها
تبدیل برخی از واج ها به واج های دیگر
زبان فارسی از دوره ی میانه به دوره ی جدید نیز دستخوش تحولات آوایی شده است که مهمترین آنها به شرح زیرند:
۱)حذف میانی: در اینجا حذف ایI و یا و v /w میانی در حرکت به سوی فارسی نوین صورت گرفته است.اما این صداها را تقریباً به همان صورتی که در زبان فارسی میانه وجود دارند، می توان در زبان لکی یافت.
جدول (۳) مقایسه ی فرایند حذف در فارسی میانه و لکی
فارسی میانه | لکی | فارسی نوین |
[taniha] | تنیا tænya | تنها |
[ Xwab] | خواو xaw | خواب |
[ Xwahær] | خوَ xwæ | خواهر |
[ Xwandæn ] | خونن xwænen | خواندن |
۲)قلب[۱] :یکی دیگر ازدگرگونی های آوایی از دوره ی میانه به فارسی جدید که موجب آسانتر تلفظ شدن واژه ها می شود قلب یا جابجایی واج هاست. در اینجا نمونه هایی را از لکی با آنها مقایسه کردهایم. برای مثال، فرایند آوایی قلب از دوره ی میانه به فارسی نوین” مزگ“ را به “مغز” تبدیل کرده ،اما این فرایند از فارسی میانه به لکی رخ نداده است.
جدول (۴) مقایسه ی فرایند قلب در فارسی میانه و لکی
فم. | ل. | فن. |
[væfr ] | ور [vær] | برف |
[ mæzg] | مزگ [mæzg] | مغز |
۳)تبدیل ت t به د d
جدول (۵) مقایسه ی فرایند تبدیل ت t به د d در فارسی میانه و لکی
فم. | ل. | فن. |
dat | دات [dat] | داد |
dit | دیت[ di: t ] | دید |
۴) تبدیل و v به ب b
جدول (۶) مقایسه ی فرایند تبدیل و v به ب b در فارسی میانه و لکی
فم. | ل. | فن. |
[ vark] | ولگ vælg | برگ |
[væhar ] | وهار vehar | بهار |
[væs ] | وس vas | بس |
۵)تبدیل واکه ی کشیده ی ē به I
جدول (۷) مقایسه ی فرایند تبدیل واکه ی کشیده ی ē بهI در فارسی میانه و لکی
فم | ل. | فن |
dēk | دگه dēga | دیگ |
gēs | گس gēs | گیس |
zēn | زن zēn | زین |
dēv | دو dēv | دیو |
pēš | پش pēš | پیش |
gētik | گِتی gēti | کِتی |
۶)تبدیل ح h به خ x
جدول (۸) مقایسه ی فرایند تبدیل ح h به خ x در فارسی میانه و لکی
فم | ل | فن |
hušk | حشک hošk | خشک |
hōr | حور hwær | خورشید |
تحولات آوایی بالا که در فارسی میانه رخ دادهاند ، در مورد زبان لکی صورت نگرفته و یا به صورت خفیف بوده است.
۵-۴-مقایسه ی لکی با آذری باستان
آذری باستان زبانی ایرانی بوده که تا پیش از ورود ترکان سلجوقی(۴۱۱ هجری) به آذربایجان در این منطقه به کار میرفته. مطابق با اسناد و مدارک تاریخی مردم آذربایجان تا قرن نهم، دهم و یازدهم هجری گویش پهلوی یا آذری قدیم داشتند و در سفینه تبریز(سفینه تبریز در قرن هشتم هجری در تبریز تالیف گردیده است) موارد متعددی از این گویش را می توان یافت که در قرن هشتم رایج بوده(http://elpress.ir/news/22287).
در کتاب” آذری یا زبان باستان آذربایجان” در باره اختلاف زبان پهلوی شمال و جنوب چنین نوشته شده :
“آنچه در شمال زاء بوده در جنوب دال میشده چنانچه هنوز هم به جای دانم و داماد که از جنوب است، در شمال زانم ( در کردی) و زوما ( در سمنانی) گفته میشود.”
در زبان لکی نیز این دو واژه را با صورت و معنای دوم بکار میبرند. واژههای زیر از اشعار شیخ صفی الدین اردبیلی گرفته است. نگارنده آنها را در جدول(۹) با واژه های لکی مقایسه کرده است.
جدول (۹) مقایسه ی واژه های مشترک آذری باستان و لکی
آذری باستان |
ل ل لکی |
فارسی نوین |
لایو | لوه levæ | دیوانه |
شو | شو šow | شب |
اسر | اسر?æsr | اشک |
درد ژه | دژه dežæ | بیماری / درد |
اویان | اون?owen | آنها |
پار | پار par | پارسال / گذشته |
بوم | بوم bøm | باشم |
هرد | حوارد hwārd | خورد |
ته | توtwe | تو |
اچ | اژ ?æž | از |
واجیدن / واجتن | وتن veten | گفتن |
بی | بی bi: | است / بود |
لو | لو / لچ Leč Lev | لب |
آو | آو ?aw | آب |
کرم | بکم bekæm | کنم |
ریج | رش rēš | ریختن |
وس | وس væs | بس |
وانوشه | ونوشه vænošæ | بنفشه |
ونیم | مونیم møynem | میبینیم |
اسپی | اسپی ?espē | سفید |
وهر | ور vær | برف |
چو | چو ču | چوب |
آیر | آگر ?ager | آتش |
تیچ | تژtēž | تیز |
سوته | سته sete | سوخته |
ویشتر | وِشترvēŠter | بیشتر |
کمپ بل ویلیامز (۲۰۰۸: ۴ ) می گویند که در طول مطالعات زبانشناسی تاریخی برای نشان دادن رابطه ی خویشاوندی زبان ها از سه منبع استفاده شده است: واژگان اساسی، شواهد دستوری و تطابق های آوایی[۲]. در طول پژوهش حاضر، نگارنده تلاش کرده از این سه منبع، برای نشان دادن رابطه ی خانوادگی زبان های مورد مطالعه استفاده کند.
۵-نتیجه گیری
در این پژوهش که به مقایسه ی واژگانی زبان لکی با زبان های فارسی باستان،پهلوی،فارسی میانه،آذری باستان، وفارسی نوین پرداخته شد . با توجه به شباهت های واژگانی آن با زبان های کهن ایرانی می توان به این نتیجه رسید که زبان لکی با زبان پهلوی، فارسی میانه و آذری باستان رابطه ی خواهری دارد و از نوادگان فارسی باستان است و قدمت آن یک دوره ی زبانی از فارسی نوین بیشتر است ،بنابرین کودکان و دانش آموزان لک زبان باید زبان فارسی را که با زبان خودشان تفاوت دارد بیاموزند. این یادگیری یک فرایند است و پژوهش درباره ی آن از اهمیت زیادی برخوردار است. یکی از مهمترین پژوهش ها در مورد فرایند یادگیری زبان مقابله کردن زبان هاست. مطالعه ی پیوستگی زبانها و یا گویشها میتواند از جهات مختلف سودمند باشد. مطالعهی شباهتها و تفاوتهای واجی، واژگانی و نحوی دو زبان هم از نظر زبانشناسی میتواند با اهمیت باشد و هم از نظر آموزش زبان. از نظر زبانشناسی مطالعهی گویشها برای پی بردن به ساختارهای واجی، واژی و نحوی آنها و در تهیهی اطلس های گویش ها کاربرد دارد. در این مقطع زمانی که زبان فارسی مورد هجوم واژه های بیگانه است، زبان های های ایرانی می توانند به عنوان یک پشتوانه ی محکم برای ساخت واژه های جدید به کار روند. از نظر آموزش زبان میتوان با مقایسهی ساختارهای دو زبان به شباهت ها و تفاوت های آنها پی برد. برای یک معلم زبان اگر این شباهت ها و تفاوت ها مشخص باشند امر تدریس راحتتر میشود، زیرا معلم میتواند بیشتر بر تفاوتهای بین دو زبان که باید آموخته شوند توجه کند. مطالعهی قدمت و پیوستگی زبان لکی با سایر زبانهای هند و اروپایی نه تنها دارای ارزش زبانشناختی است بلکه همانطور که ذکر شد در امر آموزش زبان نیز میتواند مفید باشد. از دیدگاه بررسی خطاهای زبانی خطاهای زبانی و مسئلهی تداخل ،گویشوران لک زبان در هنگام بکاربردن زبان فارسی مشکلات زیادی دارند، خصوصاً کودکان که تازه وارد مدرسه میشوند درک و فهم زبان فارسی برایشان بسیار دشوار است و در هنگام کاربرد آن دچار خطاهای زیادی میشوند. ما نه تنها باید زبان مادری خود را حفظ و تقویت کنیم، باید برای یادگیری و درست به کاربردن زبانهای دیگر مانند فارسی و انگلیسی به دنبال راهحل های درست باشیم. یکی از راهحل های معقول انجام بررسی مقابلهای، مطالعه ی پیوستگی زبانها و تحلیل خطاها است. امید است که با همکاری دانشآموختگان خصوصاً آنهایی که در رشتهی زبانشناسی و آموزش زبان تخصص دارند بتوانیم قادر به انجام این امر باشیم.
کتاب نامه
آرلاتوف آنتونی(۱۳۷۳).درآمدی بر زبان شناسی تاریخی. ترجمه یحیی مدرسی.تهران.پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ابوالقاسمی، محمد.(۱۳۸۵ ). تاریخ زبان فارسی. تهران.سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها(سمت).
امان اللهی بهاروند، سکندر. (۱۳۷۴). قوم لر. تهران .انتشارات آگاه.
باقری، مهری. ۱۳۷۵٫ تاریخ زبان فارسی. تهران. نشر قطره.
بدلیسی، امیر اشرف خان. ۱۳۴۳٫ شرفنامه، ، تهران . با اهتمام محمد عباسی .
چریکف، مسیو . ( ۱۳۸۹) سیاحتنامه ، ترجمه: آبکار مسیحی، به کوشش: علی اصغر عمران. مؤسسه انتشارات امیر کبیر. تهران.
دمانت، مورتنسن اینگه. (۱۳۱۵). کوچ نشینان لرستان: تاریخ فرهنگ مادی و گله چرانی در غرب ایران. مترجم: محمد حسین آریا. تهران .پژوهنده.
دهخدا، علی اکبر.( ۱۳۶۵ ). فرهنگ لغت.جلد ۴۲٫
رضایی نورآبادی،علیعباس. (۱۳۷۲). فرهنگ عامه لک.پایان نامه کارسناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی. دانشگاه علامه طباطبایی .
صفوی، کوروش(۱۳۹۱). آشنایی با تاریخ زبانهای ایرانی.تهران. پژواک کیوان.
کسروی، احمد. (۱۳۰۴). آذری یا زبان باستان آذربایجان.
مینورسکی ، ولادیمیر. (۱۳۶۲). سفرنامه لرستان ، ترجمه سکندر امان اللهی بهاروند و لیلی بختیار. تهران . انتشارات بابک.
ناتل خانلری، پرویز. (۱۳۷۴) . تاریخ زبان فارسی . تهران .چاپ پنجم. نشر سیمرغ.
نغزگوی کهن،مهرداد(۱۳۸۴). اهمیت یافته های لهجه شناسی در مطالعات تاریخی. مجله زبانشناسی.شماره(۱).
Anonby,Erik John.Kurdish or Luri : Laki’s Disputed identity in the Luristan province of Iran.Kurdiche studien (2004/2005:7-22).
Campbell, Lyle and J. Poser, William.(2008). Language Classification: Cambridge University Press.
History and Method
Dabir-Moghaddam, Mohammad.” Internal and External Forces in Typology:Evidence from Iranian Languages”. Journal of Universal Language 7. March 2006, 29-47.
Yule George.(2006) .The Study of Language.Cambridge University Press.Third Edition.
Windfuhr Gernot.(2009).The Iranian Languages. Routledge.
[۱] .metathesis
[۲] .sound correspondences
*دانشجوی دکتری زبانشناسی/ مدرس دانشگاه های لرستان و پیام نور
Email:sephrsina.ir@gmail.com
من خودم هم کوهدشتیم ولی ما کوهدشتی فقط در حد لج و لجبازی و در گوشی موبایل برای سرگرمی از زبان لکی حرف می زنیم در حالیکه حتی لکی اصیل حرف زدن هم بلد نیستیم مردم بیجار و قروه در کردستان عین لکی ما حرف می زنند و برای آن کلاس میگذارنند و به آن تعصب دارند و به بچه هایشان پارسی یاد نمی دهند بدون هیچ غرضی این حرف ها را زدم با تشکر از استاد گرامی
[پاسخ]
سلام استاد،مطالبتان را خواندیم.بسیار جذاب بود .مطالب علمی وشنیدنی بود .خدا قوت
[پاسخ]
احسنت به سوادو جدیت شما دکتر گرانقدر.
[پاسخ]
باسلام وتشکربه خاطر مطالب با ارزشتان . اقای دکتر من دانشجوی ارشد زبان انگلیسی هستم.مخواهم مقاله ای در مورد مطالعه مقابله ای فرهنگ زبان لکی و انگلیسی بنویسم.اما مطلب جالب توجهی پیدا نکردم. اگر ممکنه آدرس سایت یا وبلاگهایی را د ر صورتیکه سراغ دارید برایم به این آدرس (khadijeh.ah@gmail.comبفرستید .با تشکر فراوان .احمدی از کرمانشاه.
[پاسخ]
با سلام و تشکر از مولف محترم مقاله (با تاکید بر مولف)
دوست گرامی این که زبانهای هندواروپایی، هندوایرانی و ایرانی، به دلیل داشتن نیای مشترک، دارای شباهتهای آوایی، واژگانی، صرفی، نحوی و معنایی هستند حرف دهن هر بچه مدرسه ای و هر سبزی فروش سرکوچه ای است. آقای زبانشناس! ملاک مقایسه بین زبانها و گونه های زبانی “cognate”ها هستند، نه صرف شباهت (های) واژگانی.
تنها بخشی که خودتان نوشته اید “نتیجه گیری” است که عجیب و غریب، عیرعلمی، بی معنی و بی ارتباط با اصل نوشته است و به شعبده بازی میماند. مانده ام که آیا “موسی” هم با “ید بیضا”یش میتواند این نتیجه گیری را از دل این نوشته ها دربیاورد؟
بهتر است آدم در قبال گفته ها و نوشته هایش احساس مسئولیت داشته باشد. این ادعاهایی که در بخشهای “چکیده و نتیجه گیری” تحت عنوان “دکتر” و با آوردن چند منبع انگلیسی، کوشیده اید به آنها وجهه علمی بدهید، تنها میتواند از یک ذهن غیرعلمی و مغشوش یک آدم بیسواد و در عین حال، مدعی علم بیرون آمده باشد: “…می توان به این نتیجه رسید که زبان لکی با زبان پهلوی، فارسی میانه و آذری باستان رابطه ی خواهری دارد و از نوادگان فارسی باستان است و قدمت آن یک دوره ی زبانی از فارسی نوین بیشتر است ،بنابرین کودکان و دانش آموزان لک زبان باید زبان فارسی را که با زبان خودشان تفاوت دارد بیاموزند.”
[پاسخ]
از نظر اوایی
گفتید لکی از نظام اوایی گویش ها کوردی پیروری نمیکند
حتی خود گویش های که الان به نام کوردی نام گرفتند یک نظام اوایی ندارند برای همین بهشان
کردی کرمانشاهی و یا کردی سورانی و فلان گفتند
و اقایی ناتل خانلری نیز به همین اشاره میکند و میگیوید گمان نکنم یکی باشند و بیشتر واژه کورد همان معنی شبان را میدهد
[پاسخ]
واقعا جالبه که یک زبانشناس “basic words” را “واژگان اساسی” معنی کند. این یعنی این که ایشان تفاوت میان “واژگان” و “واژه ها” را نمیداند.
جالبتر این که ایشان سعی میکند به “روش علمی!” با چسب و نخ و سوزن و خواهش و تمنا! هر طوری شده “لکی” را با بیرون کشیدن ۴۰، ۵۰ کلمه مشابه، به فارسی میانه و پهلوی بچسباند در حالی که، هزاران واژه مشابه و حتی یکسان، میان لکی و گویشهای مختلف “کوردی” هست که نشانه یکی بودن آنهاست اما ایشان عامدانه و آگاهانه آنها را نادیده میگیرد و هیچ اشاره ای به یکی بودن آنها نمیکند.
[پاسخ]
دوست گرامی گمان کنم کوردی هم زیر مجموعه همین پارسی میانه و پهلوی باشد
و اصولا همه زبان های ایرانی اشتراک دارند
خوب بگویید ببینم
شمارش کوردی چیست؟
مگر شمارش فارسی نیست خوب به فکر فرزندانتان باشید
که به زبان بیگانه فارسی شمارش نکن
واقعا لذت میبرم از این گونه کامنت ها
یا بگوید واژه برف-باران-
کوردی است لری است و یا لکی؟
ویا فارسی و یا گیلکی!؟
[پاسخ]
ولی ترجیع پنجم در نیایم جز به دستوری
که شمس الدین تبریزی بفرماید مرا *بوری*
مرا گوید بیا، *بوری* که من باغم تو زنبوری
که تا خونت عسل گردد که تا مومت شود نوری
*واژه بوری تنها در زبان لکی است که مولانا میگوید شمس تبریزی به من بگوید *بوری*
پس نتیجه گیری ایشان اشتباه نیست.
#یا این شعر همام تبریزی
وهار و ول و دیم یار خوش بی
اوی یاران مه ول بی مه وهاران
خدایی هرکس نداند خیال میکند این شعر ملا منوچهر و یا لکی است.
# و یا از بانو عزیز گویش اردبیلی از باغبان اردبیلی
دیره کین سربه سودای ته گیجی
دیره کین چش چو خونین اسره ریجی
دیره سرباستانه اچ ته دارم
خود نواجی کووربختی چوکیجی
معنی مقایسه کنید :
دیرگاهی است که این سرباسودای تو گیج است
دیرگاهی است که این چشم اشک خونین میریزد
دیرگاهی است که سربه آستانه تو دارم
خود نمیگویی که بدبخت چه کسی هستی
[پاسخ]
۱٫ در دنیای علم، گمان بنده و شما و ایشان پشیزی نمی ارزد. علم و گمان شخصی با هم آبشان به یک جوب نمیرود.
۲٫ استاد محترم! وجود شیاهت میان زبانهایی که از یک خانواده زبانی اند امری کاملا طبیعی است. اما اذهان جهتدار عالم نما از این شباهتها تفسیرهای غلط میکنند. مثل شما که فارسی را اصل میگیرید و زبانهای دیگر را فرع بر فارسی میدانید.
۳٫ این که فارسی کنونی دنباله مستقیم زبان پهلوی است در حد یک فرض باقی مانده است و میان زبانشناسان پذیرش عام ندارد. این را هم بگویم که به دلیل سادگی بیش از حد نظام مورفو-سینتکتیکی زبان فارسی، این فرض هم مطرح است که فارسی زبانی طبیعی نیست بلکه زبانی آمیخته از زبانهای موجود در ایران و در واقع زبانی پیجین بوده است. به علاوه تا حدود قرن ششم تنها در خراسان به زبانی که الان فارسی نام دارد تکلم مینموه اند و بقیه مناطق ایران فعلی غیرفارسی زبان بوده اند. حتی اصفهان تا قرن هشتم فارس زبان نبوده اند (ر.ک. حبیب برجیان: اصفهان گفتار شهر اصفهان کی و چگونه فارسی شد؟ مجله زبانها و گویشهای ایرانی، شماره ۳، اسفند ۹۲)
۴٫ همه زبانها شمارش خاص خودشان را دارند که با زبانهای همریشه تفاوت تلفظی دارد. مثل زبانهایی که از زبان لاتین جداشده اند. به حساب جنابعالی، اسپانیولی لهجه ای از ایتالیایی یا فرانسوی یا پرتغالی است!
[پاسخ]
متاسفانه چنان فضای بسته ای در حوزه فرهنگ و به ویژه، زبان وجود دارد که هر گونه اظهارنظر و انتقادی در مورد ذهنیتها و برداشتها و تفسیرهای نادرست از زبان فارسی یا سایر زبانهای موجود در ایران، برچسب سیاسی میخورد و به ضدیت یا دشمنی با ایران و ایرانی و چی و چی فرض میشود.
هدف از بیان مطالب فوق الذکر تنها بیان بخشی از واقعیت است و نه دشمنی با زبان فارسی. زبان فارسی نماینده یک فرهنگ غنی و ادبیات شفاهی و مکتوب بسیار باارزش است که مانند فرهنگ و ادبیات بقیه زبانها، بخشی از سرمایه معنوی بشریت است. اما دیگر زبانهای موجود در ایران مانند لری، بلوچی، کردی، گیلکی، تاتی، عربی، ترکی ، ارمنی و غیره هم در عین داشتن اهمیت و ارزشی برابر با هر زبان دیگری در دنیا خواه فارسی، انگلیسی، چینی، سواهیلی، …، فرهنگ و ادبیان شفاهی و مکتوب خود را دارند که ارزشی کمتر از فارسی ندارند و آنها هم قسمتی از میراث فرهنگی و سرمایه های معنوی بشریت را تشکیل میدهند و نباید فدای زبان فارسی شوند. تنها تفاوت زبانهای رسمی و غیررسمی در این است که زبانهای رسمی دارای پشتوانه سیاسی، نظامی و اقتصادی هستند و به همین دلیل هم در کشورهای جهان سومی، به ابزاری در دست حکومتها برای حذف و نابودکردن زبانهای غیررسمی و در نهایت، آسیمیلاسیون سخنگویان آنها از طریق مجبورکردنشان به تحصیل به زبانی غیر از زبان خودشان، تبدیل شده اند (ر.ک. کتابها و مقالات خانم دکتر Tove Skutnab Kangas که طی ۵۰ سال گذشته در این حوزه مشغول فعالیت بوده اند. و نیز، سایت سازمان ملل، تحت عنوان Education for All Program).
بنابراین، هدف از گذاشتن این مطالب، نه دشمنی با فارسی بلکه، مقابله با هژمونی زبان فارسی و تلاش آگاهانه جهت تک زبانه و تک فرهنگی کردن ایران و نابودکردن زبانهای غیرفارسی در ایران و آسیمیلاسیون سخنگویان آنها در زبان و فرهنگ فارسی است که یکی از بارزترین این حرکات تغییر نام “فرهنگستان زبانهای ایرانی” به “فرهنگستان زبان فارسی” در سال ۱۳۶۸ بود.
سپاس.
[پاسخ]
با سلام و عرض خسته نباشید من با مقایسه ای ک انجام دادم بیشتر کلمات در این جداول با لری یکی بودن یا تفاوت چندانی نداشتند من فک میکنم لکی و لری دو زبان یک قوم هستند به نام عیلام و پارسی میانه هم از همین زبان عیلامی گرفته شده و لری و پارسی میانه با هم خیلی شباهت ها دارند لطفا بدون تعصب فکر کنید لکی و لری بیشترین شباهت را نسبت ب هم دارند
[پاسخ]
دکتر بسیار متین و علمی فرمودید.
[پاسخ]