« آواهای نه مِر »(همیشه زنده)
واژه ی موسیقی بر گرفته از «موزیکا / mousica» یونانی است. در زبان فارسی خنیا و فاعل آن را خنیاگر می گویند. در زبان اوستایی به صورت «هو نواک » آمده است که خود از دو جزء «هو» به معنای خوب و «نواک » به معنای نوا تشکیل شده است. و اما برای موسیقی تعاریف مختلف […]
واژه ی موسیقی بر گرفته از «موزیکا / mousica» یونانی است. در زبان فارسی خنیا و فاعل آن را خنیاگر می گویند. در زبان اوستایی به صورت «هو نواک » آمده است که خود از دو جزء «هو» به معنای خوب و «نواک » به معنای نوا تشکیل شده است. و اما برای موسیقی تعاریف مختلف از سوی اهل فن ارائه گردیده است. بهترین تعریف شاید این باشد که: موسیقی هنری است که احساسات و خواسته های درونی و روانی آدمی را به وسیله ی آواها بیان می کند.
موسیقی از دید خاستگاه معنایی – کلامی و جایگاه اجتماعی به چندین شاخه تقسیم می شود ، از این میان آنچه مورد نظر ماست ، موسیقی آیینی مانند: موسیقی عرفانی یا صوفی گری و موسیقی عزا و عروسی است واز دیگاه اولویت ، کلام یا ساز در زمره ی موسیقی کلامی و از دیگاه کاربری در حیطه ی موسیقی رقص است. بنا بر این موسیقی آیینی و کلامی و رقص مورد نظر است که ما ابیاتی را که در این نوع موسیقی توسط مردمان لک زبان ارائه می گردد و بسامدی در حد تامل دارد ، مورد مداقه قرار می دهیم.
در زبان لکی واژه ای که هم معنی موسیقی یا آوا باشد ، واژه ی « ده نگ و دال»است که« دال» شکل تعییر یافته ی «تال» به معنای تار و اسم عام آلت موسیقی مانند کمانچه و تنبور است. البته «ده نگ» به تنهایی بر«هوره» دلالت دارد. در برخی موارد هم «بیت وتن/ bet veten» یا «بیت خُنن/ bet khoanen» به کار برده می شود. گاهی «ساز» صرفا بر «سرنا» دلالت می کند.
ترانه های زیادی به زبان لکی در لرستان و ایلام و کرمانشاه و همدان رایج و مشهور عام و خاص است. قوم لک در زمینه ی موسیقی نسبت به دیگر فرهنگ ها چیزی کم نداشته است و موسیقدان و خواننده و ترانه سراهای بسیاری به همه معرفی کرده است.
لک ها در نواختن کمانچه و سرنا و تنبک با لرها مشترک هستند ،اما یک ساز اختصاصی دارند که بیشتر یارسان و اهل حق لک در مراسم آیینی از آن استفاده می کنند و آن هم ساز مقدس تنبور(ته میره)است.
از میان نوازندگان و موسیقیدانان بزرگ لک می توان به استاد درویش رضا منظمی ،نوه ی مهرعلی خان امیر منظم سردار بزرگ لک اشاره کرد.
در اینجا هدف ما شناساندن عزیزان موسیقیدان و خواننده ی لک زبان نیست ،بلکه اشاره ای کوتاه به ترانه های لکیست که در طول زمانهای گذشته و حال مورد اقبال عامه ی مردم لک و لر و کرد قرار گرفته اند.آنچه میتواند قابل ذکر باشد و به عنوان ترانه های مردمی از آنها یاد کرد ،عبارتند از:
بزران ، سوزه سوزه ، کلنجه زرد، بینا بینا ، هی لاو هی لاو، هوریلار، شای بالا برزان ،آمان گلیا،مریم مریم، گرجی نیم گرجی،زنگ زنگ ،کرنو کرنو،از میان این ترانه ها آنچه در گذشته توسط سفرنامه نویسان به آن اشاره شده است ،ترانه ی بینا بیناست که خانم فریا استارک درکتاب خود به نام سفرنامه الموت ، لرستان و ایلام می نویسد: راهنمای ما اینک رفتاری مهر آمیز داشت و با لهجه ی لکی شروع به خواندن آهنگی کرد.ای بینا بینا/نازارم بینا/ ار دوسم دیری، شو نیلم تنیا/هی لاوه لاوه /مرخکم لاوه/جرگه کم ئه را ، دوسم خوه (کاواوه) .در ادامه خانم استارک ضمن معنی این ابیات به فارسی می نویسد: در پایان هر بندی لفظ ای ای به صورت ترجیع بندی با ناله ای وحشی و تیز که گوئی هق هق گریه ای با آن همراه می باشد به گوش می رسید.این نوا چون نوای شبانان آلپ ،ولی از آنان پر بانگ تر بود. به نظر می رسد که لاوه لاوه و بینا بینا دو ترانه ی مجزا از هم هستند وهر کدام دارای ریتم و آهنگی مختص به خود بوده و خانم استارک در این مورد دچار خطا شده است.
از میان ترانه های لکی به جرات می توان بزران را سر آمد همه دانست زیرا بسامد اجرای آن توسط خوانندگان لر و کرد و لک بیشتر از بقیه است.هر خواننده ی «لک» و «لر» و کمتر «کرد» با ترانه ی بزران خود آزمایی نموده وگاه در خوانش خود پیروز و موفق بوده است.
دیگر ترانه های لکی نیز از اقبال عامه و خوانندگان بر خوردار بوده اند و در واقع به پدیده ای جاویدان (نه مر) تبدیل گردیده اند.راز این مانایی و جاودانگی و« نه مر» بودن در ذات این ترانه هاست که حاصل باورها و داشته ها و عشق این مردمان به زندگی و دلشاد و سر زنده بودن آنهاست.
هوره (گورونی) نیز از آواهای ماندگار و نه مر لکیست که ریشه در تاریخ باستان ایران زمین دارد و در اینجا ما را با آن کاری نیست.
منابع:
سفر نامه ی الموت لرستان و ایلام ، خانم مادلین فریا استارک
پژوهش: مهدی زینی
با سلام و درود بر شما فرزند دلسوز ای آب و خاک و توجهات عمیقی که به مین مقوله از فرهنگ نموده ای
[پاسخ]
سپاس از لطف شما دوست بزرگوا نور آبادی. ممنونم برگ سبزیست.
[پاسخ]
نمرین برا تال خو ژه نکم/تقلا برال روژ جنگه کم/بوری بلاون ای سرپه چیه/روزگارم تاره کس ا کس نیه/ ارجامال باوه م موری و گرونی/ا بن دله وژته مه زونی/مور داد دله داد زمونه/هر بیتی اژن آمیته گیونه/ “فدای نومت بام آلوده موره”/ ار موریژ گم بو وجاخمون کوره/ مور آوازه حال مردم لکه/ ا شیر و بیان و موسیقی تکه/ مور هم موسیقی هم داخ و درده/ مردن وه بی مور چوینای گور سرده/ آوازه باستان تاریق ایرونه/ا کتاو ایرون دیری نیشونه/ مور هنای دروین برزی روزگاره/ وه سوز دلل مکه اشاره/برا بلاون ای دل تنگه/دل صای مردی مدوم ا سنگه/ اما چه فایده درد با کلاسی/ دیری مه شینی تیر خلاصی/ موشن ا برا مور کلاس نیری/ دلم توریایه ری هناس نیری/ مه گر ایرجی بای وره میدون/ تا زنی بکه دنگ مور ا ایرون/ وختی لاونی زلزله شمال/ ار دنگ ایرج تالچی دایر تال/ وه مور لکی داخ تازه کردی/ وه لفظ شیرین آوازه کردی/ ا تاریق لکی یه یادگاری/ تا روژ قیامت هر موره ماری/ وه مور لکی خو نردی شانا / هم زنی ایرج هم لکی مانا/ مور دنگ شیرین کل مو آرله/ تازه کر داخل منی ا دله/ دنگ کری میتی تا موری باری/ کر جامال خووی یاگه سواری/ عینلی خونی وه گرد ایشالا/ براگجر هم خو نردی شانا/ باقی دنگ کرل نومون نه زونم / وه زون لکی دردون ار گیونم / دنگ کرل بورن چوی هرده جارون/ اسر برشنیم چوی اور وارون/ دنگ کری میتی چوی ساز شامیرزا/ و کلیمه ویش داخ دلل ریزا/ دست درد نکه آقای زینی/ مور هم زنیه تاگه تو هینی/ بژیای برا لکی لاونم/ باخم بی صایوه تو باخاونم/
[پاسخ]
درود و سلام بر برا ئزیزم ئاقای رضایی . ده ست نیه ژی ئه ریِ ئیِ شئر زیبا ئو پر ئه ج مفهومته. برا ئزیزم کلاس هار ئوره گِ ئه ج فه رهه نگ ئابا ئو ئژدادمو دفاء بهیم . ان شا الله وه کمه ک برال لک فرهنگ لکی دیریِ ئهیا ماوُ. هوره گِ جا وژ دیریِ.فره فره سپاسگزارم . جدا زیبا بی. ئه گه ر ئجازه بیی ئی نوم سایت وژم پست که میی. ئی فیسبوک هم ئه را برال لک پست که میی. ممنون ئه ج تو و درود بر شرفت.ممنون ئه ج ئاقایان گرداننده ی سایت کشکان که فرصت مناسبیکه. درود .
[پاسخ]