شعر سپيد/ اميد گوهري

  امید گوهری -دره شهر من ، تژگاه ، بلوط ، برنو ، قدم خير و كولاهاي برافراشته خيال ! هر روز براي شكار بزهاي كوهي  درچشمه سار بوتك چشم هاي تو  ساچمه هاي خيال مي پرانم  بي هيچ تعصبي ، بي هيچ دروغي باوركن تمام خروس هاي آباديمان تخم گذار شده اند درخت هاي […]

IMAGE634646463844620187

 

امید گوهری -دره شهر


من ، تژگاه ، بلوط ، برنو ، قدم خير و كولاهاي برافراشته خيال !

هر روز براي شكار بزهاي كوهي 

درچشمه سار بوتك چشم هاي تو 

ساچمه هاي خيال مي پرانم 

بي هيچ تعصبي ، بي هيچ دروغي

باوركن

تمام خروس هاي آباديمان تخم گذار شده اند

درخت هاي چنار دندان درآورده ، و « سياه كرك » هاي سرمازده را بلعیده اند ! 

هر روز فازهاي 8 و 9 ميادين گاز پارس جنوبي ، توسعه مي يابند 

ومن هنوز كپسول ها ي خالي بر دوش وسط ميدان دنبال پر كردن گاز !

روزانه صدوپنجاه هزار بشكه نفت 

ازچاه هاي عين خوش دهلران ، استحصال مي شود 

وبه ناگاه 

ورزشگاهي در كوير كاشان

كارخانه اي در حومه اردبيل

وپروژه اي در بيله سوار و مغان به بهره برداري مي رسد

هنوز هم در شگفتم چرا بر روي تمام بسته بندي كالاها نوشته است: ايران – كيلومتر 5 جاده آذرشهر- تبريز! 

سهم من از اين همه عدالت وتوسعه و رفاه 

پايين رفتن از پلكان معكوسي است به نام تبعيض

وبه چيزي در پوسيدگي وغربت واصل گشتن

بازهم بايد لر شوم وبا تيغه تيز تبرها عقد اخوت ببندم 

بازهم بايد مواظب باشم 

دوباره ابراهيم خان كلانترها

پشت دروازه هاي شيراز به كمين خيانت نشسته اند

امروز نمي دانم چرا « مليچه » هاي اين حوالي ، همه خواهران شيرين زبان من شده اند

سحرگاه ديشب ، به وقت كبيركوه 

صدا وسيماي لر

پوشيدن شال وستره را محكوم كرد ! 

قيقاچ ممنوع است

مرگ بر گلوني

درود بر برنج كمال ملكي !

قدم خير امروز به جاي گيوه كفش هاي چق چقه دار پوشيده 

وبا وزش باد هاي سرد زمستاني 

« ترخينه » بار نميگذارد

ديگر نيمروزها بوي تژگاه ونان وخاطره 

ازمنزل قدم خير بلند نميشود

تا بخواهي بوي تند خمير ماكاروني است وپيتزا

واسانس عصاره بزغاله اليت !

قدم خيرديگرعاشقانه ترين انحناي قلب خود را

براي هيچ پسري از ايل باز نميگذارد

وپر است از شقاوت ونيرنگ !

اي دختر « گلوني وكلنجه واحساس »

منم:« پسر شال وستره وبرنو و وقيقاچ !»