سرعت لاکپشتی پلیس در رسیدن به محل حادثه /نامه واردهی دو شهروند کوهدشتی
سیزدهم مرداد ماه 92 خورشیدی حدود ساعت دو نیم بعدازظهر بعد از مدتها خانه نشینی و سختی زندگی پر مشقت قرار نهادیم ساعات باقی مانده روز را در بیرون از خانه و در هوای آزاد سر کنیم .دو جوان بیکاری که خدا شاهد است تا امروز همواره سعی کردهایم دنبال لقمه حلال بگردیم و دستمان […]
سیزدهم مرداد ماه 92 خورشیدی حدود ساعت دو نیم بعدازظهر بعد از مدتها خانه نشینی و سختی زندگی پر مشقت قرار نهادیم ساعات باقی مانده روز را در بیرون از خانه و در هوای آزاد سر کنیم .دو جوان بیکاری که خدا شاهد است تا امروز همواره سعی کردهایم دنبال لقمه حلال بگردیم و دستمان توی جیب خودمان باشد.
بگذریم چند کیلومتر از شهر بیرون زدیم و با فاصله حدود صد متری از جاده ی اصلی کوهدشت خرمآباد در منطقه دوره چگنی در سایه خس درخت بلوطی اتراق کردیم فضایی دلپذیر که آرامش خاصی برای ما به ارمغان داشت سبب شد همانجا جا خوش کنیم و چنان سرمست و کیفور هوای روحبخش منطقه شده بودیم که از خود بیخود شده و سخت سرگرم صحبت کردن گشتیم . در این گیرودار ناگهان در کمال ناباوری دیدیم فردی مسلح و سر و رو پوشیده به قول خودش با تنفگ روسیاش ما را خطاب قرار داد و گفت «هرچی هابینتو بیلن و بچن».
با نرمی و آرامی سرگرمش کردیم طوری که او متوجه نشود یکی از ما با 110 تماس گرفت که به دادمان برسد دوباره تهدیدش را جدیتر و لحن کلامش را شدیدتر نمود گفتیم چیزی نداریم گفت یا پول، گوشیهای موبایلتون و ماشین را بدید یا مرگ و با شلیک گلوله ما را وادار کرد وسایل را تقدیمش کنیم وقتی کمی دور شد دوباره با گوشی که دور از دید فرد مسلح پنهان کرده بودیم با پلیس که مقر اصلی شان در فاصله کمتر از دو کیلومتری ما قرار داشت چند بار تماس گرفتیم بعد از یک ساعت معطلی آمدند. بگذریم از این که چه بر سر ما آمد و فرجام کار چه شد چند سوال که از آن روز تا حالا دائمن در ذهنمان تکرار میشوند را باز میگوئیم بدان امید شاهد چنین حوادثی نباشیم .
آیا پلیس همیشه این اندازه در برخورد با متخلف سستی و تعلل به خرج میدهد؟ اگر نه چرا چنین موردی رخ میدهد؟ آیا درست است در کنار جادهی سراسری اینگونه شاهد ناامنی باشیم؟ آیا با چنین برخوردهایی متخلفان گستاختر نمی شوند؟ آیا جز این است که وظیفه پلیس حفظ جان و مال ناموس هموطنان است؟ راستی اگر آن روز با ما زن و بچه هم میبود و خانوادگی سفر رفته بودیم میدانید چه اتفاقی میافتاد؟
از طرف ف-م و س-ض
بابا خدا خیرتون بده ما روبروی داگاه زنگ زدیم 110 بعد نیم ساعت تشریف آوردن سخت نگیرید چیزی نشده این همه سرقت شلیک شبانه عادت کنید دیگه
[پاسخ]
مجبوريم عادت كنيم ف-م تو شهر روز روشن ايم كار مي كنن
[پاسخ]