“لچک” میراثی از دست رفته
لچک،سربند،سرون،گل ونی،Lachek دوستان من ، اول باید در مورد خود کم بینی بعضی جوانانمان صحبت کنیم که گذشته و ارزش حال خود را فراموش کرده اند و اسیر خرده فرهنگهای دیگر شده اند.هستند جوانانی در دیارمان که صحبت کردن به زبان مادری خود را افت میدانند.هستند جوانانی که پوشیدن لباس های اصیل خود […]
لچک،سربند،سرون،گل ونی،Lachek
دوستان من ، اول باید در مورد خود کم بینی بعضی جوانانمان صحبت کنیم که گذشته و ارزش حال خود را فراموش کرده اند و اسیر خرده فرهنگهای دیگر شده اند.هستند جوانانی در دیارمان که صحبت کردن به زبان مادری خود را افت میدانند.هستند جوانانی که پوشیدن لباس های اصیل خود را بی کلاسی می خوانند.هستند کسانی که با دیدن ماهواره،اینترنت و تلویزیون رو به تقلید کورکورانه آورده اند.آه چه سخت است دیدن ندانستن های دیگران.مقصر بنیان خانواده های ماست که در ابتدا فرزندان خود را به گونه ای بار می آورند که در آینده دچار خود گم کرده گی شوند.خانواده هایی که از بدو تولد فرزندشان با او فارسی صحبت می کنند به گمان اینکه این امتیازی بس والا در نزد دوستان و خویشان است!به راستی چه باید کرد با این همه ندانستن و حماقت؟
درد من حصار برکه نیست
درد من زیستن در میان ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است…
در این مقاله فرهنگی قصد داریم درمورد میراثی متاسفانه رو به افول که هر چند امروزه باز هم توسط دایا ها (به لکی یعنی پیرزن) که آن را به صورت نا پایداری سرپا نگه داشته اند صحبت کنم.می خواهم در مورد لچک که این روز ها نماد سر افکندگی بعضی از فرزندان این خاک است و آهسته آهسته مانند (هوره،مور،گوارنی) دارند به فراموشی سپرده می شوند و در میان نسل جدید دیگر جایی ندارند بنویسم!می نویسم اما، با چشمانی اشکبار که هر روز شاهد افول یکی دیگر از ستاره های اسمان مردمان این دیار است.می نویسم با دلی اندوهگین که هر روز به خاطر هجوم دیگر فرهنگها به فرهنگمان هزاران بار افسوس میخورد.به راستی چه سخت است دل کندن از دوست داشتنی ها.هر چند این هم می گذرد و من هم مثل سایر این مردم لچک را از یاد خواهم برد.تیغ روزگار برنده تر از آن است که من بخواهم جلوی تکه تکه شدن سنت های ارزشمندمان را بگیرم.اما بگذارید بنویسم تا حداقل وجدانم اندکی آسوده تر باشد.اول به قول امروزی ها یک بیوگرافی از لچک بگوییم تا شاید برای کسانی که ناشناخته است درک موضوع را راحت تر کنیم.لچک یا همان گل ونی (سربند) یک نوع روسری است که زنان لک ها از ان استفاده می کردند اما امروزه دیگر زنان و دختران آن را قدیمی و خارج از مد می دانند. لچک از پارچه ای با زمینه مشکی و خطوط قرمز با نقش و نگار های اصیل محلی ، از جمله ترمه آراسته شده که زیبایی و لطافت آن وصف ناپذیر است.طول لچک تقریبا به بیش از 4 متر می رسد.علت وسیع بودن ان این است که این پارچه به دور سر بسته می شود.البته از لچک در مراسمات مختلف به صور تهای متنوعی استفاده می شود.ما با تلاش فراوان توانستیم عکس فوق را تهیه کنیم .هرچند این تصویر واضح نیست اما به قول معروف کاچی به از هیچی.جوانان ما باید نهایت سعی و تلاش خود را در حفظ انواع میراث های فرهنگی از جمله لباس ها و زبانمان داشته باشند.در پایان دوست داریم خوانندگان محترم را به تهیه این میراث ارزشمند ترغیب کنیم تا شاید مرهمی باشد بر این زخم های دیار لکستان بزرگ.
از همان اول با بچه مان به زبان مادری اش صحبت کنیم. با فارسی حرف زدن با او خیانت بزرگی به خودمان و فرهنگمان می کنیم. به نظر من هویت انسان به اندازه ی خود انسان اهمیت دارد. (کیومرث امیری)
دختران و پسران عزیز لک یادتان باشد که فرهنگ اصیل ما ، بسیار ارزشمند تر از آن چیزی است که تصورش را دارید.
منبع : http://www.lakistan.epage.ir
باسلام خدمت شما ممنون از دلنوشته تون نه مقاله اولا که اینقد ناراحتی لازم نیست چند دلیل برای استفاده نکردن از گل ونی هست 1:لباس رسمی ما توی مدرسه که از شش، هفت ساگی باید بپوشیم روپوش یا مانتو هست با مقنعه پس من عملا نصف روز رو نمیتونم گل ونی سرکنم 2: آقایون جامعه لرولک که خوب شعار میدن مطمئنا اجازه نمیدن خواهر یا همسرشون حتی توی عروسی وجشن ها گل ونی سرکنن 3: لباس محلی وقتی جلوه داره ونشانگر هویت یه قومه که زیر یک چادرسیاه نباشه مادرهای ما که چندین سال گل ونی پوشیدن نگه داشتن چادر براشون سخته چه برسه ماها لباس محلی برای همه ما ارزش داره ولی جامعه ای که توش داریم نفس میکشیم آدم هاش آدم های چندین سال پیش نیستن احترام به خانم ها وارزش هاشون خیلی وقته ازمد افتاده حالا میخواین گل ونی از مد نیافته توی شهرما یه دختر مانتویی اذیت میشه چه برسه اینکه با گل ونی و احتمالا خیلی وقته سری به بازارگل ونی نزدین من چن وقت پیش رفتم یه گل ونی بگیرم که متاسفانه با وجود مشکلاتی که شما بیشتراز من به اون واقفید نمیشه ازاون استفاده کرد با اون پول به راحتی میشد یه مانتو گرفت و راحت تر استفاده کرد تا وقتی که توی جامعه ما آدم ها عقلشون به چشمشونه .
ودر آخر اینکه برای حفظ میراث یک قوم در حال حاضر رسانه ها بهتر میتونن تاثیرگذار باشن همین شما تابه حال چند مقاله به زبان اصیل لکی گذاشتین توی لکنا ضرب المثلی هست که میکه یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به دیگری (درزنی بیر وژت جوالدوزی وه مردم) اگر اشتباه ننوشته باشم.پایار بای
[پاسخ]
حرفتون درست و بجاست، متأسفانه کم کم داریم ارزشهای فرهنگیمو فراموش میکنیم و امان از روزی که فرهنگمونو فراموش کنیم…
[پاسخ]