نوخت(پیشگویی) در میان قوم لک

چکیده: مردمان لک زبان برای عبارت فارسی پیشگویی عمومن از واژه ی نوخت* استفاده می کنند که این واژه اغلب بار منفی پیشگویی را در بر دارد.از نوختهای مشهور می توان نوخت خان الماس را نام برد .بر خی از این نوختها توسط شاخوشین عارف لک زبان بیان شده است که درویش اجاق آنها را […]

۲۰۱۰۰۸۲۱۱۵

چکیده:
مردمان لک زبان برای عبارت فارسی پیشگویی عمومن از واژه ی نوخت* استفاده می کنند که این واژه اغلب بار منفی پیشگویی را در بر دارد.از نوختهای مشهور می توان نوخت خان الماس را نام برد .بر خی از این نوختها توسط شاخوشین عارف لک زبان بیان شده است که درویش اجاق آنها را به نظم روایت نموده است. در این گفتار به برخی از این «نوختها »می پردازیم.
واژگان کلیدی: نوخت – شاخوشین – درویش اجاق _قوم لک_خان الماس_پیشگویی
مقدمه:
این نوشتار برآن است به موضوعی در احوال قوم لک بپردازد که تاکنون در مورد آن کمتر گفته شده، در حالیکه از اقبال بالایی در میان مردم لک برخوردار بوده است و اکنون نیز مورد توجه می باشد. در این دنیای ناشناخته که احاطه بر چند و چون وجودی اش بر عقل بشری گران می آید ،بلکه در اغلب موارد ناممکن می نماید و انسان تشنه شناخت را در خماری فرو می برد، هر از چندی کسانی بوده اند که دم از پیشگویی حوادثی در آینده زده ،که برای بشر جوینده ی حقیقت جالب و توجه برانگیز بوده است .قوم لک نیز از این موضوع مستثنی نبوده ، بلکه در موضوع پیشگویی ها دارای ویژگیهای ممتازی می باشد. جالب آنکه در میان قوم لک پیشگویان، زبان شعری را برای بیان آینده نگری خود برگزیده اند؛ زیرا زبانحال مردمان این دیار شعر و ترانه بوده و شعر در همه ی لحظات زندگی مردمان لک زبان حضوری برجسته داشته است.

پیشگویی چیست؟
پیشگویی در معنای لغوی یعنی از پیش گفتن. یعنی اتفاقات را قبل از وقوع گفتن. اختلاف این کلمه با پیش بینی ناچیز است و اغلب مترادف هم بکار میروند. اما پیش بینی بیشتر برای وقایع عمومی تر ، و پیشگویی بیشتر برای وقایع با مقیاس بزرگتر و مهمتر بکار میروند.
در زمانهای قدیم پیشگویی اغلب با علم اخترشناسی عجین شده بود و اکثر پیشگویان منجم نیز بوده اند. یا برعکس آن ، اکثر منجمان پیشگو بوده اند.
یعنی زمانی که قرار است این پروژه نتیجه بدهد، شرایط چگونه است، چه موانعی برای تحقق هدف وجود دارد و ما باید چه کارهایی انجام دهیم
پیشگویی در میان قوم لک:
اصولا ستاره شناسی و پیشگویی از آغاز تمدن بشر با زندگانی مردم همراه بوده است زیرا انسان ناکام و فانی از کهن ترین روزگار تاریخ در تکاپوی آنست که در تلخیهای زندگی اش پنجره ای به آینده بگشاید و سرنوشت خود را مشاهده کند.
همانطور که همه ی انسانها کنجکاوند که آینده اشان چگونه رقم می خورد و در صورت دانستن شمه ای از آینده به رتق و فتق امورخود متناسب با حوادث آن می پردازند. مردمان لک زبان نیز از این قضیه مستثنی نبوده اند. هر چند گذشته ی تاریخی لکها بسیار مبهم و نامکشوف می نماید، اما با مطالعه ی برخی آثار ادبی شفاهی و آداب و رسوم و شیوه های زیستن و پوشیدن می توان اطلاعاتی از این گذشته ی مبهم بدست آورد. زبان شعری از مواردی است که برخی حقایق را در خود نهفته دارد.گذشتگان ما به طرز قابل توجهی به شعر و ادب بها داده اند و شعر و ترانه از وجوه اساسی شناخت گذشته ی این قوم می باشد .لکها نیز گاهی آینده ی روشنی را از زبان پیشگویان خود جستجو می کردند و گاهی بر حقایقی تلخ آگاهی می یافتند. با توجه به اندیشه ی اهل حقی قوم لک پس از اسلام ،عرفا و پیران و بابا ها در راهنمایی و هدایت این قوم نقش کامل داشته اند و حرف و حدیثشان بی هیچ چون و چرایی پذیرفته شده است . این عرفا و بابا ها و پیران، گرانیگاه روحی مردمان این دیار را تشکیل می دادند، و مردمان این دیار نیز قدرتمندانه به پیروی و حفاظت از آنها و مذهبشان می پرداختند .این عرفا، کلام و گفتار اندیشی خود را به زبان شعر بیان می نمودند .که از این اشعار مقدار اندکی باقی مانده است . همین مقداراندک هم حاوی برخی حقایق از آن دوران می باشد،که نیاز است با پژوهشهای گسترده ای به آن حقایق دست پیدا کنیم. از جمله مواردی که در میان مردمان لک زبان از اقبال بالایی برخوردار بوده و هست، موضع پیشگویی و آگاه شدن از آینده است که افراد گوناگونی مدعی آن بود ه اند و در برخی موارد هم مصداقهایی از آینده بینی آنها به اثبات رسیده است .
از مشهورترین پیشگویان قوم لک می توان خان الماس را نام برد که پیشگویی های وی به شعر ،هم اکنون نیز زبانزد خاص و عام است . اما در این گفتار تلاش بر این است تا پیشگویی شخص دیگری که تاکنون در مبحث آینده بینی مورد توجه نبوده است معرفی گردد
این شخص کسی نیست جز عارف بزرگ قوم لک مبارک شاه ملقب به شاه خوشین.
همانطور که می دانیم شاخوشین از عرفای اهل حق و از دیار مردمان لک زبان بوده است ،وی مقام مذهبی بالایی در میان قوم لک و اقوام غرب ایران دارا بوده است و مریدان بسیاری گرد وی بوده اند. شاه خوشین در قرن پنجم به دنیا آمده و محل رشد و نمو و سیر و سلوکش در مناطق لک نشین بوده است . در« مجموعه رسائل اهل حق» آمده است: شاخوشین از مادری بکر به نام جلاله متولد شد . در یادداشت کاکاردایی چنین ذکر شده : وی در سن شصت و یک سالگی ،روزی با یارانش در رودخانه ی گاماسب به شنا پرداخت و در اعماق آب فرو رفت و روان پاک و مطهرش به جهان جاودانی پرواز نمود!

پایان جهان ۱

پیشگویی های شاه خوشین
این پیشگویی ها را شخصی به نام درویش اجاق ابن فرهاد میرزا گهواره ای از شاه خوشین روایت نموده و آنها را به نظم در آورده است.
اشعار دارای یک رشته رویدادهایی راجع به آینده ی مردم ایران و جهان می باشد که شاه خوشین پیشگویی نموده و درویش اجاق آنها را در قالب شعر روایت کرده است .
اما راوی پیشگویی های شاه خوشین یعنی درویش اجاق به سال ۱۲۲۱ هجری در ده گهواره از توابع کرمانشاه متولد شده است . پدرش از مردم کنگاور و مادرش اهل دینور بوده است. درویش اجاق در ده سالگی قرآن کریم را حفظ نمود و سپس به آموختن منطق و فلسفه و علم باطن روی آورد ،مدتی را نزد سید براکه به تحصیل پرداخت، و زمانی نیز به سیر و سیاحت در بلاد دیگر پرداخت. پس از مدتی به زادگاه خود بازگشت ،و به ارشاد و وعظ مردم پرداخت تا به سال ۱۲۸۶ هجری در شصت و پنج سالگی در گذشت. درویش اجاق اشعاری دلنشین و نغز می سرود و دارای دیوانی است که مشتمل بر قطعات و قصاید می باشد که بیشتر محتوی آنها پیشگویی می باشد. اینک به مواردی از آنها می پردازیم که برخی پژوهشگران،این پیشگویی ها را به موارد اتفاق افتاده ربط داد ه اند و در برخی موارد دیگر نظرشان بر این است که در آینده اتفاق می افتند.
در این مقاله سعى نگارنده بر آن نیست که بر این پیشگوئیهاى صحّه بگذارد یا از آن دفاع کند و یا به هر طریق ممکن آن را بی پایه و اساس جلوه دهد؛ بلکه حداکثر کوشش نگارنده بر آن است ،بدون هیچ وابستگی فکری با این نحله، به بررسی این موضوع در میان قوم لک و همچنین آشنایی خوانندگان ارجمند با پیشگویان لک زبان بپردازد.
به اعتقاد برخی پژوهندگان این موضوع ،برخی از این پیشگویی ها به وقوع پیوسته و برخی دیگر هنوز تحقق نیافته است. اینک چند نمونه از سروده های درویش اجاق مورد بررسی قرار می گیرد
در این سروده به فروپاشی امپراطوری عثمانی اشاره شده است
ره ستا خیز مه بو ،رستاخیز مه بو
یــاران بـــزانـــان ره ستاخیز مه بو
ذولفقار نه فــــــوق حجر تیز مه بو
نه عرض البحرین ولگه ریز مه بو
هژمه ت باطن بنای شر مه بو
تلاطــــوم قین بحر و برّ مه بو
عالــــم موسخه ر تار و مار مه بو
نیشانه ی ئــــــاخیز نه بهار مه بو
عثــــمانی ئانه زده ی جنگ مه بو
ئـــه سیر و عبید گرد فرنگ مه بو
Rastâxiz mabo Rastâxiz mabo
Yârân bizânân Rastâxiz mabo
Zulfaqâr na fawq hagar tiz mabo
Na arzul bahrayn valgariz mabo
Hizhmat bâtin binây shar mabo
Talâtumi qḭn bahr u bař mabo
Âlam musaxar tâř u mař mabo
Nyshani âxiz na bahâr mabo
Usmânḭ âna zaday jang mabo
asḭr u abḭd gard frang mabo
رستاخیز برپا می شود
ای یاران!بدانید که رستاخیزی بوجود خواهد آمد
ذوالفقار برای نبرد با باطل تیز می شود
در سرزمین بحرین برگ ریزان(کشتار؟) می شود
کینه ی درونی سنگ بنای جنگ و جدال می شود
سراسر خشکی ها و آبها را تلاطم کینه و دشمنی فرامی گیرد
عالم به تسخیر تاریکی و ظلمت در می آید
نشانه ی قیام در بهار خواهد بود
در آن هنگامه کشور عثمانی دچار جنگ و نبرد می شود
در حالیکه در این نبرد تسلیم و گوش به فرمان فرنگ می شود(از هم می پاشد)

سروده ی بعد وضعیت عراق و اشغال فلسطین را پیشگویی نموده است
ره ستا خیز مه بو ،رستا خیز مه بو
یــاران بــزانان ره ستاخیز مه بو
حیجاز و عیراق گشت ئه سیر مه بو
وه ده ست فــرنگ وه زنجیر مه بو
فله ستین وه ده ست یهود گیر مه بو
مـــوسلمان خــاس هه ر زویر مه بو
هه ر یه ک جه زیدش تار و مار مه بو
زیــندگی پــه ریش ژار مار مه بو
فره نگ جه و کاته وه سه ر وه ر مه بو
موسلمان جه ژین هه ر(رنج؟) بیوه ر مه بو
Rastâxiz mabo Rastâxiz mabo
Yârân bizânân Rastâxiz mabo
Hijâz u irâq gisht asḭr mabo
Va dast yahûd gḭr mabo falatḭn
musaḼmân xâs har zivḭr(zuwḭr?) mabo
har yak ga zêdish tâř u mař ma bo
zindagḭ parêsh zhâhri mâr mabo
farang jaw kata va sarvar mabo
musaḼmân ja zhḭnhar bivar mabo
رستاخیز برپا می شود
ای یاران!بدانید که رستاخیزی بوجود خواهد آمد
عراق و حجاز به دست دشمنان می افتد
و فلسطین به اشغال یهود در می آید
مسلمانان واقعی افسرده و اندوهگین می شوند
و هر کدام از زادگاهشان آواره و دربدر می شوند
زندگی برایشان به تلخی زهر مار می شود
در آن هنگامه فرنگ(غرب)سرور و آقا می شوند
و مسلمانها از زندگی نا امید و بی بهره خواهند شد

این سروده اشاره دارد به بمباران شیمیایی هیروشیما و ناکازاکی
ره ستا خیز مه بو ،رستا خیز مه بو
یــاران بــزانان ره ستاخیز مه بو
ظولم و ضلالت به رز ماو نه شاران
دنیا تاریک و تار بو په ی یاران
جه بندری ماو سرباز چپ و راس
به لا نازل بو نه دو شار خاس
ئو راک و ئازار مه یو په ی مه ر دوم
مه ردوم جه دله ی دوی گرد مه ون گوم
ئه وند کوشته بو نه و هه را و هلمه
رویشان سیا بو به وینه ی شلمه
Rastâxiz mabo Rastâxiz mabo
Yârân bizânân Rastâxiz mabo
zuḼm u zaḼâḼat barz mâw na shârân
duniâ târḭk u târ bo pay yârân
ja bandarê mâw sarbâz chap u râs
baḼâ nâzil bon a du shâri xas
awrâk u âzâr mayo paê mardum
mardum ja diḼê duy gird mawin gum
awand kushta bon naw harâ u halma
ruyshân siâ bob a vinay shaḼma
ره ستا خیز مه بو ،رستا خیز مه بو
یــاران بــزانان ره ستاخیز مه بو
در شهر ها ظلم و بی عدالتی گسترش می یابد
دنیا در نظر یاران تاریک و نومیدانه است
در یکی از بندرها سربازان از چپ و راست هجوم می آورند
و در دوشهر خوب بلا نازل خواهد شد
گرسنگی و بیماری دامنگیر مردم خواهد شد
مردم در میان دود و گاز مفقود و بی اثر می شوند
در آن گرماگرم نبرد بسیار کشته می شود
و چهره ی انسانها به مانند ذغال سیاه می شود

درویش اجاق احداث دیوار برلین توسط شرق و غرب را نیز پیش بینی نموده است
روس فه ره نگ بو وینه ی خه شاری
دیواری مه نن نه ده ور شاری
وی سرکار آمدن رضاخان را نیز بیان نموده که بخشی از سروده اش چنینی است
ژنان کناچان سه ر پتی کرو
گردین جوانان وه بی را به رو
ایران به وینه شار فره نگ کرو
هه ر جا مه وینی رنگا ر نگ کرو
زنان و دختران را سر برهنه می کند
همه ی جوانان را به بی راهه می کشاند
ایران را همسان سرزمینهای غربی می کند
و رنگ و لعاب غربی را در همه جا می گستراند
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را چنین بیان می کند
ظولم و ضلالت به رز ماو نه شاران
ماوه رستاخیز عراق و ایران
«اوجاق» فرصته ن قنبر بدو قو
هر کس نه سمتی واچو روله رو
در شهرها ظلم و بدبختی رواج می یابد
میان کشورهای ایران و عراق رستاخیزی برپا می شود
ای اجاق! هنگامی است که قنبر(غلام امام علی (ع))فریاد برآورد
هر کسی در گوشه ای ناله فرزندم وای را سر می دهد
وی اینچنین به بمباران شیمیایی حلبچه اشاره می کند:
یه ک بلای عظیم په ی کوردان مه یو
ئه ی بلا چوین دوی نه هه ردان مه یو
بلای بزرگی بر کردان نازل می شود
که این مصیبت چون دودی است که کوهها را فرا می گیرد
درویش اجاق معتقد است که روزی فلسطین از دست یهود آزاد می گردد و این آزاد سازی به دست یک سردار ایرانی رخ خواهد داد
رستاخیز مه بو رستاخیز مه بو
یاران بزانان رستاخیز مه بو
سه رداری نه ملک ایران طه ور(ظهور؟) مه بو
سلسله ی سپاش لاوه روه ر (لاوه زور؟) مه بو
بیتولمقدس چراغان مه بو
طلوع نه ظلمت دماغان مه بو
عرض فلسطین گرد آزاد مه بو
میرد موسلمان هه ر دلشاد مه بو
وادیوسلام شور وشین مه بو
فتورقصاص جنگ دین مه بو
Rastâxiz mabo Rastâxiz mabo
Yârân bizânân Rastâxiz mabo
Sardâri na milk irântawr mabo
siḼsiḼay sipâsh lâvarvar mabo
baytulmuqadas chirâxân mabo
tuḼo na zuḼmat damaâghân mabo
arzi falastḭn gird âzâd mabo
mird musaḼmân har diḼshâd mabo
vadḭusaḼâm shor shin mabo
fitûr qasâs jangi dḭn mabo
رستاخیزی به پا می شود
ای یاران! رستاخیزی بر پا می شود
سرداری از سرزمین ایران ظهور می کند
سلسله ی سپاهش پر زور و قدرتمند خواهد بود
بیت المقدس چراغانی می شود
در میان ظلمت و تاریکی خورشید در افق نمایان می شود
و سرزمین فلسطین بطور کامل آزاد می شود
مسلمانان پیوسته شادمانی می کنند
در وادی السلام(بغداد) غوغا و شیون برپا خواهد شد
و در جنگ دینی جنایتکاران قصاص خواهند شد

راستی چرا در ذهن ناخود آگاه پیش گویان آنجا که موضوع پیروزی پیش می آید همواره به نام ایران رقم می خورد تا آنجاییکه نوستر آداموس ،پیشگوی مشهور فرانسوی، در قرن شانزده میلادی ،هم به تسخیر جهان توسط پرشیا اشاره می کند؟ و کارشناسان این پیش بینی ها را بر دیدگاه برخی سیاستمداران غربی از جمله جرج بوش موثر دانسته اند
*نخت= شاید همان نطق است که بدینصورت تغییر یافته است
منابع:
صفی زاده ،صدیق، چاپ نخست ۱۳۸۱ ،پیشگویی های درویش اجاق،تهران،آشیانه کتاب
هوتن ،سرژ،المعی ،شهلا(مترجم)،۱۳۹۱،پیشگویی های نوسترداموس،تهران،نشر المعی
میرفخرایی،مصطفی،چاپ سوم ۱۳۹۱،باباطاهر همدانی،تهران،تیرگان
صفی زاده،صدیق،چاپ نخست ۱۳۸۷، پیران و مشاهیر اهل حق،تهران ،حروفیه
همتیان اسحاقی،علیرضا،۱۳۸۰،کیهان فرهنگی،انتشارات کیهان
یزدی ،مصباح،۱۳۹۰،سخنرانی، همایش اسلام و آینده پژوهی

 

* این نوشتار پیشتر در نشریه سیمره انتشار یافته است.