وَندهایی که بلای جانمان شده اند!

مجید بیرانوند/ کشکان: اگر اندکی اهل گشت و گذار و ایران گردی بوده باشید قطعا برای یک روز هم که شده در استان اصفهان و علی الخصوص شهر اصفهان اقامت داشته اید. الحق والانصاف که با وجود همه کمبودهای منابع طبیعی اش خوب پیشرفت کرده است. چه در حوزه گردشگری و توریسم و چه در […]

مجید بیرانوند/ کشکان:

اگر اندکی اهل گشت و گذار و ایران گردی بوده باشید قطعا برای یک روز هم که شده در استان اصفهان و علی الخصوص شهر اصفهان اقامت داشته اید.

الحق والانصاف که با وجود همه کمبودهای منابع طبیعی اش خوب پیشرفت کرده است.
چه در حوزه گردشگری و توریسم و چه در حوزه صنعت و بازرگانی پیشتاز بوده و با وجود بسیاری از کم و کاستی های موجود در بودجه سراسری ، توانسته که منابع درآمدی فراوانی برای خودش ایجاد کند.
فضای سبزش عالیست و مدیریت شهرداری بر مبلمان شهری و حفظ آراستگی معابرش فوق العاده است.

در حوزه #صنعت هم با وجود کم آبی ها و مشکلات آب و هوایی اش دارای کارخانه جات مادرِ فراوانی بوده و چرخ بسیاری از صنایع بزرگ و کوچک در کنار هم برای توسعه مردمانِ آن دیار در حال چرخش است.
هرچند که بنا بر ذاتِ سیری ناپذیرِ بشر شاهد اعتراضات مردم آن استان به وضعیت کلی هستیم اما حقیقتا جنس خواسته هایشان با جنس خواسته های ما متفاوت است.

اما کمی اینورتر یعنی جایی در میان رشته کوه های زاگرس، درست در نقطه ای که آب و هوایش دست کمی از اروپای پربارش و معتدل ندارد، شاهد یکی از عقب مانده ترین استان های کشور به نام #لرستان هستیم.
استانی #غنی از نعمت های خدادادی و #فقیر در ایجاد صنایع به درد بخور…
استانی بدون صنعت؛
استانی فاقدِ زیرساخت برای جذب توریست؛
دیاری سرشار از بیکاران؛
و دیاری که گمان می رود سال هاست فراموش شده است!

اما به راستی چرا باید دو استان همسایه تا این حد با هم اختلافِ سَطح داشته باشند؟!؟!

راستی!
#یزد که آب و هوایش به مراتب بدتر از اصفهان است!
استانی در دل کویر؛
اما حقیقتا اوضاع خوبش دست کمی از اصفهان ندارد!

ولی اصفهان بیخ گوشمان است؛
تصویر پیشرفتش واضح تر از هر استان دیگری جلوی چشممان است.

مگر جز این است که همه این استان ها در یک کشور #جهان_سوم و در حال توسعه به نام #ایران قرار دارند!
پس چرا اینقدر تفاوت دارند؟!؟!

اگر بخواهم در یک #کلمه ، فرق بین خودمان و آن ها را بیان کنم باید بگویم
#طایفه_گرایی یا وَندگرایی آن کلمه است.

اینکه انتخاب هایمان همیشه رنگ و بوی #عشیره_ای و #ایلی داشته ، امروز بدجور گلویمان را می فشارد؛
بدون اینکه توجه کنیم کدام کاندیدا می تواند در حوزه لابی گری ، رایزنی و جذب یار در پارلمان ، قوی عمل کند فقط به این فکر می کنیم که چقدر طرف به ما #نزدیک یا #دور است!
می گوییم به هرحال #فلانی هم خونِمان است و بر دیگران ارجحیَت دارد!
همه #وند داریم؛
وندهایی که #بلای_جانمان شده اند…
اگر تنها دلیل نباشد قطعا اصلی ترین دلیل میباشد؛
و قطعا مدیریت استان در طول این چند دهه هم تحت الشعاع همین انتخاب های نابه جایمان قرار گرفته است.

قطعا نمایندگان قوی اجازه نشستن #مدیران_ضعیف بر صندلی های مدیریتی را نخواهند داد.

این، نمایندگان ضعیف هستند که #عاشق نشستن افرادِ ضعیف بر مناصب مدیریتی استان هستند؛
مدیرانی که با کوچکترین فشار نماینده تغییر موضع داده و در جهت مورد دلخواه آن نماینده حرکت کنند.

قطعا این مطلب قابل تعمیم به همه نمایندگان و مدیران نبوده و استثنائاتی در این بین وجود داشته است؛ استثنائاتی که البته نتوانسته اند #فضای_غالب را در اختیار بگیرند!

اما اینکه تا به کِی میخواهیم به این روند اشتباه ادامه دهیم #خدا عالم است!
اما چه بهتر که خیلی زود به این رویه پایان دهیم؛
چرا که به قول قدیمی ها:
“جلوی #ضرر را از هر جا که بگیری #منفعت است.”