احمدی نژاد از استقبال گسترده از میرحسین نگران شده بود/ سردار رادان گفت جلوی جمعیت را نمی توانم بگیرم
اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده سابق ناجا روایتهایی جدید از حوادث سال ٨٨ بیان کرده است. گزیدهای از سخنان او به نقل از تاریخ انقلاب را در ادامه میخوانید: زمانی که میرحسین با حمایت رسانهها در صحنه حاضر شد، استقبالهای گستردهای از او شد. وقتی چند گزارش از این استقبالها را برای احمدینژاد بردند، از میزان حضور […]
اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده سابق ناجا روایتهایی جدید از حوادث سال ٨٨ بیان کرده است. گزیدهای از سخنان او به نقل از تاریخ انقلاب را در ادامه میخوانید:
زمانی که میرحسین با حمایت رسانهها در صحنه حاضر شد، استقبالهای گستردهای از او شد. وقتی چند گزارش از این استقبالها را برای احمدینژاد بردند، از میزان حضور اصلاحطلبان تعجب کرد و نگران شد. ١٠ روز مانده به انتخابات، ناگهان سفرهای استانی خود را افزایش داد و هر روز به دو یا سه استان سفر میکرد.
ما اخبار، اطلاعات و نظرسنجیها را به تمام دستگاههای رسمی و رؤسای سه قوه، وزارت اطلاعات و سپاه ارسال میکردیم. آقای احمدینژاد بهدلیل موقعیتش، به اطلاعات دسترسی داشت و از شبکه اجتماعی خوبی برای ارزیابی اوضاع برخوردار بود. تنها تماس من با ایشان، پس از مناظره با موسوی و کروبی بود. چون یکی از پاشنهآشیلهای محسن رضایی جنگ است. اگرچه آقامحسن برای خودش برگهبرنده حساب میکند، اما میشود با تا دو سؤال محسن رضایی را خراب کرد. مثلا عملیات رمضان را برای چه طراحی کردی و چرا بچههای مردم را به کشتن دادی؟ یا مثلا در عملیات کربلای۴ و از اینجور سؤالها. قبل از مناظره به آقای احمدینژاد زنگ زدم و گفتم: «دفاع مقدس در ذهن مردم تقدس دارد، این را در خط قرمز بگذارید و وارد این حوزه نشوید. به آقامحسن هم میخواهم بگویم حالا در حوزه سیاسی هرچه میخواهید همدیگر را بزنید، اما تقدس جنگ را از بین نبرید».
۲۵ خرداد به استناد فیلمها و به روش جداسازی بلوکها و شمارش نفرات، جمعیتی حدود ۳۵۰ تا ۵۰۰ هزار نفر حضور داشتند، اما چپها با مبالغه، حضور دو یا سه میلیون نفر را اعلام کردند. حتی اگر دو میلیون نفر هم بودند، خیلی غیرمنتظره نبود. موسوی در تهران حدود دو میلیون و ٣٠٠ یا ۴٠٠ هزار رأی آورده بود، تعدادی که شرکت کردند، یکپنجم کسانی بودند که به او رأی دادند. این تعداد هم در همان هفته بهمرور کاهش یافت، بهطوریکه جمعیت آنها در تجمع مقابل صداوسیما ۵۰ هزار نفر بود.
صبح ۲۵ خرداد حدود ساعت ١١- ١٢ که جلسه شورای امنیت ملی بود، آقای عزیز جعفری به من زنگ زد و یک سری توصیهها کرد. چون مسئولیت به ما داده شده بود نه به سپاه؛ یعنی همچنان موضوع انتظامی بود و هنوز امنیتی نشده بود. ایشان گفت: «آقای احمدیمقدم امروز برای شما یک دوراهی سخت است. در تاریخ اسم شما میماند و راجع به شما قضاوت میشود. نباید بگذاری اینجا تجمعی شکل بگیرد». یکی، دو نفر دیگر و شاید آقای طائب هم به من زنگ زدند. من هم آقای رادان را فرستاده بودم و نیروهایمان هم در میدان بودند. تیپ یگان ویژه را در مسیرها مستقر کردیم. بنا را بر این گذاشته بودیم که اصلا اجازه ندهیم تجمع شکل بگیرد. تا اینکه آقای رادان حدود ساعت سه به من گفت: «در میدان انقلاب جمعیت سرازیر شده و دارند میآیند». گفتم: «جلویشان را بگیر». گفت: «اصلا نمیشود». نیمساعت بعد گفت: «شاید چهل هزار نفر جمعیت اینجا هستند. هر لحظه هم اضافه میشوند». گفتم: «پس درگیر نشوید. فقط نیروها را به پیادهروها بیاورید. هر کاری میخواهند بکنند، بکنند ولی نگذارید تشنج و درگیری بشود. فقط امنیت تظاهرات را برقرار کنید». بچههای حزباللهی هم جمع شده بودند و شعار میدادند، گفتم: «یک وقت بچههای حزباللهی حمله نکنند و گَزکی دست اینها بدهند». و البته صبح همان روز هم زنگ زده بودم به شیخ قدرت علیخانی که نماینده مجلس بود گفتم: «شیخ قدرت! تو که آدم عاقلی هستی برو بگو فردا همهتان را دستگیر میکنند. اینجا دیگر محل برخورد است تصمیم این است. اگر فردا مجمعیها همه زندان رفتند گلهمند نباشید». بعدش زنگ زد گفت: «من هماهنگ کردم و الان مجمع بیانیه میدهد که به راهپیمایی نیایند». البته بیانیه هم دادند؛ ولی الکی و آبکی بود. فقط برای این بود که خودشان را تبرئه کنند. واقعا ترسیده بودند و شاید عمده شخصیتهایشان هم نیامدند. یک جوری سُر خوردند و دَر رفتند. گفتند چون غیرقانونی است نیامدند.
آنهاکه به هربهانه میرحسین موسوی رامطرخ می کنندفننه گرند.
[پاسخ]
تو اصلا می دونه فتنه چیه
[پاسخ]
درود برموسوی و کروبی
[پاسخ]