فرهنگ عمومی و ضرب المثل های لکی

  محمد منصوری/ کشکان: کاش می شد لحظه ای پرواز کرد  /  حرف های تازه را آغاز کرد کاش می شد خالی از تشویش بود / برگ سبزی تحفه ی درویش بود کاش با هر دل ، دلی پیوند داشت  /  هر نگاهی یک سبد لبخند داشت کـــاش دیواری میان ما نبود   /   بلکه می […]

 

IMG_20150717_0933021-984x1024

محمد منصوری/ کشکان:

کاش می شد لحظه ای پرواز کرد  /  حرف های تازه را آغاز کرد

کاش می شد خالی از تشویش بود / برگ سبزی تحفه ی درویش بود

کاش با هر دل ، دلی پیوند داشت  /  هر نگاهی یک سبد لبخند داشت

کـــاش دیواری میان ما نبود   /   بلکه می شد آن طرف تر را سرود

کاش من هم یک قنــاری می شدم  /   در طبع آواز جــاری می شدم

بــال در بال کبــوتر می زدم  /  آن طرف تر ها کمــی سر مـی زدم

با پرستــو ها غزل خوان می شدم   /   پشت هر آواز پنهان می شدم

کــاش همرنگ تبســم می شدم   /   در میان خنده ها گــم می شــدم

آی مردم من غریبــــستانی ام / امــــتداد لحظه ای بارانــــــی ام …

 

فرهنگ راهنمای اعمال انسان ها و معرف جهان بینی آنها در زندگی است ، فرهنگ عمومی تعیین کننده چگونگی تفکر و احساس اعضای جامعه است  و به معنای فرهنگ غالب و گسترده ای است که در میان عموم جامعه رواج و رسوخ دارد و حوزه ای از عقاید ، ارزش ها ، جلوه های احساسی و هنجار هاست که اجبار اجتماعی غیر رسمی از آن حمایت می کند و فراتر از گروه ها و اقشار خاص در کلیت جامعه مورد قبول است . فرهنگ در واقع در چهار راه اندیشه و احساس قرار گرفته است و آن راباید در حوزه ی اجتماعی ، معادلی دانست برا نظام روانی و احساسی که به غرایز ها ،  ساختار می دهد ، بازنمایی و جهان بینی را برای ما ممکن می کند  و  از میان امور واقعی و خیالی ، از میان نماد ها ، هنجار ها ، آرمانها و ایدئولوژی ها رابطه ایجاد می کند . به بیان دیگر فرهنگ یک پدیده اجتماعی است که از سویی در تلاش برای پاسخ گویی به نیاز های گوناگون انسان ها پدید می آید و از سویی دیگر راهنمای فکر و عمل آنها برای مرتفع کردن نیازهایشان است . بنابر این فرهنگ عمومی ؛ فعالیت هایی مبتنی بر اندیشه  و عادت است که در جهت بر آورده شدن نیاز های بشری البته بستگی به انواع جامعه از نظر تاریخی ، سیاسی ، اقتصادی و مذهبی رفتار عمومی مردم را شکل می دهد . فرهنگ یک پدیده عام است و هیچ گروه یا فردی در جامعه انسانی را نمی توان یافت که فرهنگ نداشته باشد اما از آن جایی که اقوام و جوامع مختلف به نحو یکسانی در برآورده  کردن نیاز ها خود و برخوردشان برای رفع نیاز ها یکسان نبوده است ، طبیعتا فرهنگ خاص خود را ساخته و پرداخته اند و از این رو است که تنوع فرهنگی در جوامع مختلف به چشم می خورد ؛ بنابراین : فرهنگ عام است ولی خاص .

شخصیت اجتماعی مردم یک جامعه در فرهنگ عمومی آنها خلاصه می شود لذا اهمیت ، شناخت بررسی فرهنگ عمومی برای ارتقاء و تحول آن در مسیر رشد و توسعه ، آشکار می شود . هنجار ها و الگو های رفتاری و معیار های اجتماعی در یک جامعه مورد مشاهده است . در هنجار ها به دنبال این هستیم که ” چه چیز در فرهنگ مردم “  وجود دارد و در ارزش ها به دنبال این هستیم که “چه باید “  باشد . در حقیقت نگرش آرمانی به آنچه در فرهنگ عمومی انتظار داریم ، ارزش است .

یکی از ویژگی هایی که شناخت ما را نسبت به رفتارهای اجتماعی افراد آسان تر می کند ، ضرب المثل های رایج میان مردم است که روزانه با آنها سر و کار دارند . ضرب المثل ها گونه ای از بیان هستند که داستانی پند آموز در پس آنها نهفته است . هر قدر تاریخ تمدن ملتی دراز تر باشد ، حادثه در آن بیشتر پیدا می شود و مثل های بیشتری در آن وجود دارد . دانشمندان تاریخ و جامعه شناس در بررسی روحیه ها و اخلاق گذشتگان از ضرب المثل های جاری هر محلی که نشان دهنده فرهنگ عمومی آن جامعه باشد استفاده می کنند . دانستن ضرب المثل ها ، گفتن و نوشتن را آسان می کند ، زیرا این جمله ها کوتاه و زیباست و بر دل می نشیند و گفتگوی دراز را کوتاه می کند که اگر در جای خود استفاده شود ، اثر حرف دلنشین تر و بیشتر می شود .

در پژوهشی به عمل آمده توسط این حقیر ، به جمع آوری  ضرب المثل های (فرهنگ عمومی) شهرم  ” کوهنانی ”  پرداخته ام تا هر چه بیشتر مخاطبان عزیز و گرانقدر را با رفتارهای اجتماعی رایج میان افراد آشنا سازم . باشد که این پژوهش برای ارتقاء فرهنگ عمومی گامی موثر باشد .

شهر من شهریست که پیچک های سبز سخاوتش در ورای عتیق عاطفه ها ، در وسعت آبی عشق روئیده است . آنجا که در باغ کوچک خانه های کاه گلی اش  عطر آشنای نان بلوط از ساج غنی همسایه ها هنوز بر شقیقه ام تلنگر می زند ، آنجا که در خلوت صبور دره اش هرگز گُلی پژمرده نمی شود و هیچ نیلوفری عبث نمی روید ، شهری که نهری زلال در بستر صمیمی باغ های انارش تا همیشه ی آسمان جاریست و هر باغش باغستانی است  .  .  .

شهر من آن سو تر از پرواز هاست / در حریم آبی افسانه هاست

شهر من بوی تغزل می دهد / هر که می آید به او گل می دهد

دشت های سبز ، وسعت های ناب / نسترن ، نسرین ، شقایق ، آفتاب

در این شماره به چند ضرب المثل می پردازیم که نشان دهنده رفتارهای افراد  بوده و به خوبی زندگی اجتماعی آنان را به تصویر می کشد :

 

۱–     روله  اِ  گری  ناو ، چم  کاو  شومه  .

چم – کاو : دره ی آبی ، عزیزم گریه نکن ، دره ی آبی را شخم می زنم  ؛. این مثل برای بیان امید به آینده و یا گاها  وعده های سرخرمن  کاربرد دارد ؛ حکایت پدری  است که فرزندش از گرسنگی بی قرار شده است و از کشت و شخم زمین در سال آینده به او امید می دهد تا او را خواب کند .

 

۲–    قَوَ (قَ وَ)  اَ  عِدرا  نَرَسی ،  بِمینِیَ  میرات   .

 

قَوَ : قبا ، بالاپوش ؛ جامه ای را که روز عید بر تن نکردی بگذار آن به ارث برسد ؛ معمولا عید که می شود لباس نو می پوشند و این مثل حکایت هر چیزی است که با وجود ارزش به موقع نرسد .

 

۳–    شِکار  اَر  مِل  چوهَ  دَسِرا  مای  .

 

شکار برای چوب به دست پیش آید : همیشه آن چیزی که باید اتفاق بیفتد به موقع اتفاق نمی افتد .

 

۴-    کـُچکی  اِ  بَن  نِهَتینی  بِنیشیِ  سار  .

 

کچک : سنگ – سار : سایه  . این مثل برای بیان محافظه کاری و سازش در برابر اعمال قدرت است

 

۵–    تِفنگ بنهِ بار خَر گُرگَ مَرته  .

تفنگ اگر با تفنگچی ماهر نباشد کاربرد مفیدی هم نخواهد داشت ؛ هر چیزی باید با کسی باشد که شایستگی و کفایت آن را نیز داشته باشد .