گوناگونی زبانی:شواهدی از زبان لکی
علی ستاری٭/ کشکان: گوناگونی زبانی[۱]:شواهدی از زبان لکی این نوشته در دو بخش ارائه شده است. در بخش نخست به اختلاف و تنوع در زبان های ایرانی میانه ، روابط زبان های ایرانی شمال غربی از لحاظ گویش شناسی ، تبدیل این زبان ها و اینکه شدت تبدیل و تغییر متفاوت است، پرداخته شده است. […]
علی ستاری٭/ کشکان:
گوناگونی زبانی[۱]:شواهدی از زبان لکی
این نوشته در دو بخش ارائه شده است. در بخش نخست به اختلاف و تنوع در زبان های ایرانی میانه ، روابط زبان های ایرانی شمال غربی از لحاظ گویش شناسی ، تبدیل این زبان ها و اینکه شدت تبدیل و تغییر متفاوت است، پرداخته شده است. در بخش دوم مفاهیم جامعه زبانی و تنوع ، ابعاد تنوع و منشاء تنوع با ارائه ی شواهدی از زبان لکی بحث شدهاند. بسیاری زبانشناسان بر این باورند که اگر تنوع پیش نیاز موفقیت انسان است، پس حفظ تنوع زبانی هم از اهمیت اساسی برخوردار است، زیرا زبان جوهره ی چیزی است که انسان را از بقیه ی موجودات متمایز میکند. اگر توسعه و تکامل فرهنگ های گوناگون را مهم بدانیم، آنگاه باید گفت زبان نیز در این میان نقشی حیاتی مییابد؛ چراکه فرهنگها عمدتاً به واسطه ی زبان گفتاری یا نوشتاری منتقل می شوند.
۱- آغاز اختلاف و تنوع در زبان های ایرانی
در قرن بیستم علم ایران شناسی مدارک مهمی دربارهی زبان های فارسی میانه و پارتی بهدست آورد و غنیتر شد و در نتیجه اطلاعات زبان شناسان دربارهی زبان های یاد شده کاملتر گشت و اشتباهات سابق رفع شد و نظر زبان شناسان درباره ی زبان های مذکور و تاریخ و روابط متقابل آن ها دقت و صحت بیشتری یافت . تحقیق در زمینه ی زبان های ایرانی میانه بر اثر کشف اسناد و مدارک فراوان بر پایه استواری قرار گرفت و تا حدی خلائی را که میان زبان های ایرانی باستانی و جدید وجود داشت پرکرد و تاریخ گروه زبان های ایرانی را به طور کلی روشن تر ساخت .
در زمینهی گویش شناسی تاریخی نیز پیشرفت مهمی حاصل شد. بر اثر مطالعاتی که در آن زمینه صورت گرفت معلوم شد که اختلاف میان برخی از لهجه های ایرانی، اختلافاتی که در عصر باستانی زبان مذکور ناچیز بود، بعدها در عصر زبان میانه ایرانی صورت عمیق تر و شدیدتری پیدا کرد. اختلافات جدیدی به موازات تفاوت های قدیم پدید آمد و فرق میان دو گروه اصلی زبان های ایرانی ، یعنی گروه غربی و گروه شرقی ژرفتر شد.
نه تنها تفاوت های صوتی و واژگانی عمیق تر گشت بلکه اختلافات در ساختمان دستوری زبان های شرقی و غربی ایران شدید تر گردید. ناهماهنگی سرعت تکامل زبان ها باعث گشت که ساختمان تصریفی و انعطافی زبان های غربی به مراتب سریعتر از زبان های شرقی دچار انهدام گردد. مثلاً در آثار زبان فارسی میانه در پایان عصر زبان های ایرانی میانه حتی اثری هم از جنس اسامی و یا تعریف نام ها و ضمایر وجود ندارد ولی در آثار سغدی مربوط به همان زبان و یا آثار سکایی اسامی مذکر ، مؤنث و خنثی و تعریف اسم و حالات مختلف آن کاملاً محصور مانده. تشدید اختلاف در ساختمان کلمات منجر به تشدید اختلافات نحوی گردید. احتلافات در داخل زبان های دو گروه اصلی مذکور نیز به شکل نمایان تری ظاهر شد.
زبان های ایرانی غربی عصر میانه دنبال گویش های ایرانی هستند که قبایل ایرانی زبان باستان به غرب دشت کویر آورده اند. وجه تسمیه شمال غربی این است که گویشهای شمال غربی دورهی میانه زبان ایرانی دارای همان خصوصیاتی هستند که ویژه گویش های باستانی شمال غربی مادی بوده است.
۲-روابط زبان های ایرانی شمال غربی از لحاظ گویش شناسی
آکاد میسینک.ک.زالِمان در تألیفی که به سال ۱۹۰۸ منتشر شد وجود به دوگویش در متون مانوی تورفانی اشاره کرد و سپس ا ُ.مان بعضی اختلافات صوتی مهم را که میان لهجه های جنوب غربی (پارسی میانه) و شمال غربی (پارتی) وجود دارد روشن و بیان نمود. کامل ترین تحقیقی که درباره ی اختلافات گویش های جنوب غربی و شمال غربی از لحاظ گویش شناسی به عمل آمده به تدسکو تعلق دارد.
تحقیق مذکور اختلافات صوتی و دستوری واژگان میان پارسی میانه و پارتی را کشف و معیّن کرد. در زمینه ی صوت شناسی[۲] دو زبان فارسی میانه و پارتی هر یک از واج های[۳] ایرانی باستان را به نوعی منعکس می کنند و چگونگی ادای اصوات یاد شده در دو زبان مذکور آموزنده است. نگارنده صداهای زبان لکی را با آن مقایسه کرده است.
جدول(۱) مقایسه ی صداهای زبان پارسی باستان، میانه و لکی
عصر باستانی زبان ایرانی | عصر میانی زبان ایرانی | لکی | |||
زبان | اوستایی | پارسی باستان | پارسی میانه | پارتی | |
صدا | z | d | d | z | z |
مثال | Zān (ریشه ی فعل “دانستن”) | dān | dān | Zān | Zān |
صدا | ǰ | ǰ | z | ž | ž |
مثال | ǰiv (ریشه فعل زندگی کردن) | ǰiv | Zindagān | ž iVandag | ž iyāyn |
در ضمایر اشاره فارسی میانه و پارتی و هم چنین پسوند هایی که در ساختن واژه ها به کار می روند و اضافات منفصل قبل و بعد کلمه و حروف ربط و علامات دستوری که رابطه مسند و مسندالیه را بیان می کنند و در لغات دو زبان اختلافاتی وجود دارد. نگارنده با مقایسه مواردی از لکی با این ها دریافته است که زبان لکی به پارتی میانه نزدیک است تا پارسی میانه . لکی زبان مادی و از شاخه های شمال غربی است و پارتی شاخه میانه از گروه شمال غربی است.
جدول(۱) مقایسه ی صداهای زبان پارسی میانه، پاتی میانه و لکی
پارسی میانه | پارتی میانه | لکی | |
h) ān) | hō | ov | آن |
Kun- | Kar- | Ker | پایه زمان حال فعل «کردن» |
Gōß | VāŽ | Vet | پایه زمان حال فعل «گفتن» |
مطالعه اختلافات قدیمی که میان زبان های ایرانی جنوب غربی و شمال غربی وجود داشته دارای اهمیت شایان است. بویژه که اختلاف موجود بین زبان های کنونی ایرانی که در واقع دنباله خصوصیات گویش های باستانی است که منشا، تکامل زبان های اخیر بوده اند از بسیاری جهات معلول اختلاف مذکور هستند.
از مدارک تاریخی چنین بر می آید که زبان فارسی در آغاز دوران زبان ایرانی میانه در جنوب غربی آسیاآآآسیای میانه رایج بوده. در نخستین مرحله انتشار مانویت در خراسان (قرن های سوم و چهارم میلادی) مانویان در تبلیغات خویش نه تنها از زبان پارسی میانه بلکه از پارتی نیز استفاده می کردند و این خود می رساند که بخش مهمی از مردم خراسان پارتی زبان بوده اند. فتوحات شاهان پارتی (ارشکانیان- اشکانیان) درسراسر شمال و شمال غربی ایران در قلمرو پادشاهی پارت سبب شد که نام زبان پارتی شامل تمام گویش های نواحی مذکور می گردد. زبان و متن چرم نبشته اورامان که در کردستان کشف شده به زبان پارتی است.
بنابراین مفهوم زبان پارتی ظاهراً شامل تعداد کثیری از گویش های ایرانی میانه می گردد که در سرزمین خراسان و شمال و شمال غربی ایران متداول بوده است. در جریان قرون متمادی که لهجه های شمال غربی (پارتی) یا جنوب غربی (پارسی) تلاقی و اختلاط یافتند پارتی به تدریج عقب نشینی می کرد و جای خود را به پارسی می داد این تبدیل زبان[۴] بر اثر نزدیکی و مشابهت ساختمان دو زبان برای مردم آسان بود. البته شدت جریان در همه جا یکسان نبود. و چنانکه عادتاً در مورد اختلاط[۵] زبان ها دیده می شود. نخست در شهرها و مراکز بزرگ اقتصادی و اداری و فرهنگی و در امتداد جاده های عمده رواج یافت.و لهجه های پارتی در نقاط روستایی دوردست و نواحی کوهستانی شمال غربی که از شاهراه دور بوده مدت زیادی مقاومت کردند. زبان لکی نمونه ای از زبانهای باستانی شمال غربی است که به دلیل اینکه گویشوران آن در مناطق کوهستانی زندگی می کرده اند ، در مقابل تغییرات مقاومت کرده است . واژه های بسیار قدیمی و آوا های فارسی باستان در لکی وجود دارد.
۳-زبان ، گویش و معیار مستقل بودن زبان
موضوع طبقه بندی گویش های اصلی و فرعی و زبان های مستقل ایرانی امری بسیار دشوار است مخصوصاً ، این مشکلات در مورد زبان ها و گویش های فاقد کتابت بسیار چشم گیر است. اینکه جوانب گویش های ایرانی آنچنان که باید مورد مطالعه قرار نگرفته و برای تمیز و تشخیص “زبان[۶]” و “گویش[۷]” موازین استواری وجود ندارد نیز این دشواری ها را افزون می کند.
بعضی معتقدند که فقط زبان های رسمی دولتی و یا زبان های که واجد ادبیات مکتوب باشند می توانند مدعی ” زبان مستقل بودن ” گردند. اینان استقلال زبانی بسیاری از زبان ها را که بنا به مقتضیات تاریخی دارای خط نبوده یا نیستند و به این سبب زبان رسمی دولتی نمی باشند ، در نظر نمی گیرند. می دانیم که بر اثر تغییرات عمیق اجتماعی و تغییر کلی شرایط تاریخی زندگی اقوام زبان آن ها به صورت رسمی و کتبی و دولتی در می آید.
وقتی به گویش های فاقد کتابت محلی که غالباً در نواحی کم وسعت و میان گروه کوچکی از مردم ایرانی زبان رایج می باشند ، بپردازیم موضوع پیچیده تر می شود. قبایل کرد غرب ایران و ترکیه و عراق و سوریه به لهجه های متعدد محلی صحبت می کنند. ولی با این حال ، نمی توان به یقین گفت که همه لهجه های مذکور لهجه های کردی واحدی هستند. همین مسائل در تعیین روابط متقابل لهجه های لری قبایل غرب و جنوب غربی ایران نیز مطرح است.
زبان لکی نیز از جمله زبانهایی است که دارای خط نیست گرچه آثار معدودی به صورت نثر و نظم به این زبان نوشته شده اند اما دارای خط رسمی نیست. مردم زیادی در شمال و شمال غربی لرستان ، جنوب غربی همدان ، جنوب و شرق کرمانشاه و شرق استان اسلام به زبان لکی تکلم می کنند. اما این ها به یک نوع لکی سخن نمی گویند این زبان دارای گونه ها و تنوعات جغرافیایی و اجتماعی زیادی است. به این صورت که مثلاً گونه های لکی الشتری ، نورآبادی ، هرسینی ، ترکاشوندی و … داریم .
اکنون میخواهیم این گوناگونی ها را در ارتباط با مفهوم جامعه ی زبانی بررسی کنیم. جامعهی زبانی[۸] عبارت است از گروهی از افراد که در یک منطقه جغرافیایی پیوسته زندگی میکنند ودارای یک زبان مشترک هستند و از طریق زبان مشترک با هم ارتباط عملی دارند واین زبان مشترک دارای گونه های مختلف است و تنوع درونی[۹] دارد. این جماعت دارای پیوندهای فرهنگی،اجتماعی و تاریخی هستند و بر هنجارهای کاربردی زبان هم مسلط هستند. به این ترتیب میتوانیم جامعه های زبانی مختلفی داشته باشیم که از نظر عرض و طول یکسان نباشند. این جوامع برخی کوچک و برخی بزرگند.
درهر جامعه چند گروه اجتماعی مختلف زندگی میکنند و بنابراین ما دارای تنوع زبانی- فرهنگی هستیم. این تنوعات راهم درباره جامعه زبانی لحاظ میکنیم. در یک جامعه زبانی ممکن است تنوع گفتاری وجود داشته باشد. میتوان یک جامعه گفتاری داشت که در آن جامعه گفتاری تحصیل کرده ها در یک جا، جامعه گفتاری سنی یک جا قرار دارند. نمیتوان یک نوه وپدر بزرگ رادر یک جامعه گفتاری قرار داد.
در یک منطقه ی جغرافیایی می توان جامعه های زبانی گوناگون داشت، مثلا”در شهر کوهدشت جامعه زبانی لر یا لک داریم. به این معنی که یک فرد هم میتواند متعلق به یک جامعه ی زبانی باشد و هم جامه ی زبانی دیگر. بعضی انسانها عضویت بیشتر از یک جامعه زبانی دارند اما این عضویت را احساس و نگرش خودشان تعیین میکنند. وقتی تنوع هست باید دنبال معیار رفت. در جوامع زبانی مقداری تنوع را چه از نظر اجتماعی و چه از نظر جغرافیایی میپذیریم. در داخل یک جامعه زبانی نیز تنوع هست. یک جامعه زبانی به جامعه های زبانی کوچکتر تقسیم می شود.در مورد جامعه زبانی باید دو نکته را درنظر داشت: اولاً یک جامعه زبانی یکسان نیست وثانیاً از نظر جغرافیایی نمیتوانیم خط ومرز بکشیم.دلایل تنوع در گونه فردی[۱۰] عبارتند از:
(۱)در دو خانواده یا دوجای مختلف زبان را یاد گرفته ایم(۲) جنسیت متفاوت (۳) طبقه اجتماعی.
تنوع در هر زبانی هست.در داخل گویش و لهجه و حتی در مورد فرد تنوع هست.در جامعه زبانی همگنی کامل وجود ندارد. در کوچکترین جامعه زبانی هم تنوع هست که پایه کار زبان شناسی اجتماعی است. این تنوع در عرصه جغرافیایی راحتتر دیده میشود.مثلاً در مناطق لک زبان برحسب جغرافیای متفاوت ویژگی های مختلفی را میبینیم.گویش شناسی سنتی بررسی تنوعات و گوناگونی های درون یک زبان را با توجه به یک عامل (جغرافیا) انجام داده.زبان شناسی اجتماعی تنها عامل جغرافیایی رادرنظر نمیگیرد،بلکه عواملی چون سن ،جنس،طبقه اجتماعی،…را موثر میداند.
۴-ابعاد تنوع
در دوسطح تنوع داریم:(۱) بعد افقی یا پهنه جغرافیایی(۲)بعدعمودی یا عوامل اجتماعی.از نظرجغرافیایی به این صورت است که اگر لکی نورآباد را معیار در نظر بگیریم هرچه از نظر پهنه جغرافیایی از آن دورتر شویم در زبان لکی تغیراتی به وضوح قابل مشاهده است.مثلاً اگر به طرف شمال غرب حرکت کنیم ؛یعنی به سمت هرسین از نظر تلفظی و واژگان تغییراتی در لکی محرز می شود. اگر به حرکت خود ادامه دهیم وبه کرمانشاه نزدیک شویم از غلظت لکی کاسته می شود وبه کردی کرمانشاهی نزدیک می شود حتی در داخل استان لرستان اگر از نورآباد به طرف الشتر حرکت کنیم باز متوجه می شویم که بین لکی منطقه الشتر و لکی معیار نور آباد تفاوتهای زیادی مخصوصاً از نظر آوایی و واژگانی وجود دارد.
اما باید این نکته رادر نظرداشت که در بیشتر مناطق مرزیِ گویش ،یک گونه درگونه دیگرآمیخته[۱۱] می شود .اگراین رادر نظرداشته باشیم می توانیم تنوع جغرافیایی راپدیدهای درنظر بگیریم که به موازات یک پیوستار[۱۲]وجود دارد ونه به صورت بریدگی های آشکار از یک منطقه به منطقه دیگر.
زبانها وحتی گونه های زبانی دارای تنوع هستند واین تنوعات مرتبط باعوامل اجتماعی است. یکی از عوامل تنوع سطح تحصیلات است.بعضی از طوایف لک زبان که در روستا زندگی میکنند وکمتر در معرض زندگی شهری، آموزش و رسانه ها قرار گرفته اند صدای ق [q]راک [k] تلفظ میکنند. اماگرایش های تلفظی به سوی لهجه معیار و معتبر دایماً درحال تغییراست.
جامعه شناسان معتقدند که حتی در جوامع کوچک زبانی ،تنوع هست. از دیدگاه جامع شناسی جوامع زبانی غیر یکسان هستند. این تنوعات حاصل تغییراتی است که در طول زمان در زبان رخ می دهند. هر گونه نوع آوری باعث میشود در زبان تنوع بوجود آید.یک مرحله رقابتی بین گونه ها وجود دارد(قدیم وجدید).چون زبانها همیشه درحال تغییرهستند، بنابراین دارای تنوع هستند.
یکی از بحثها بر گونه ی آزاد[۱۳] است. گروهی می گویند تأثیر آن بر زبان ناچیز است. اما گروهی دیگر میگویند چون این تحول رخ میدهد گونه ی آزاد هم نتیجهی آن است.اینکه من میگویم سواد و پدرم میگوید ساوات [sawat] گونهی آزاد نیست بلکه مسئله ای است که بستگی به سن و سطح تحصیلات دارد. لباو میگوید که در طول یکی دو نسل میتوانیم تحولات را ببینیم. از طریق مقایسه ی گروههای سنی و نسلهای مختلف میتوانیم این را مشاهده کنیم.
۵-منشاء تنوع
منشا تنوعات زبانی را میتوان به عوامل زیر مرتبط داشت :
۱-آمیزش گویش[۱۴]: بعضی معتقدند که در جوامع مختلف تنوع داریم ودلیل آن، این است که زبانها وگویش های مختلفی دریک منطقه با هم آمیخته شده اند ومجموعه ی اینها تنوع را ایجاد میکند. در شهر کوهدشت چون مردم از روستاهای مختلف به این شهر آمده اند در لکی آنها تنوع وجود دارد. مثلاًبعضی میگویند: ایونیش [?iyoniṧ](=اینها هم) وبعضی می گویند:ایونیژ[?iyoniž]( =این ها هم).
۲-تغییر پذیری،که خود به دوعامل مربوط است:
-تغییرات زبانی درحال انجام: زبان به علت خصلت اجتماعی بودن، همیشه در حال تغییر است وبه گوینده اجازه میدهد تا درزمانهای مختلف از صورتهای (الف) و(ب) برای بیان یک مفهوم استفاده کند.
-عامل نا همگنی اجتماعی: در هر جامعه با گروهها وافراد گوناگون سرو کار داریم که از لحاظ پایگاه وجایگاه اجتماعی یکی نیستند. بنابراین طبیعی است که در گروه های بزرگتری قرار بگیرند.این نا همگنی مربوط است به عوامل مختلف مثل سن ،جنسیت ،وموقعیت اجتماعی. گونه ی لکی که پدر و مادران ما به کار می بردند، لکی که ماها استفاده میکنیم و گونه ای را که فرزندانمان به کار میبرند کم وبیش با هم تفاوت دارند.
پانوشت:
[۱] . language variation
[۲]. phonetics
[۳]. Phonemes
[۴] . language change
[۵].language mixing
[۶] . language
[۷] . dialect
[۸] . language community
[۱۰] .idiolect
[۱۱] . merge
[۱۲] continuum.
[۱۳] .free variation
[۱۴] . dialect mixture
*دانشجوی دکتری زبانشناسی/ مدرس دانشگاه های لرستان و پیام نور
Email:sephrsina.ir@gmail.com
استاد گرانقدر ما به داشتن شما افتخار می کنیم .انشا الله در پیشبرد اهدافتان موفق باشید. لکی زبان غنی ااست که با وجود نویسندگانی مثل شما ارزش بیشتری پیدا می کند .
[پاسخ]
با سپاس از لطف و بذل توجه شما.
[پاسخ]
استاد ستاری ضمن خداقوت قلمت پایدار باد. بدرود
[پاسخ]
با سپاس. برای حفظ زبان مادری و تقویت فرهنگ نیازمند همیاری بیشتری هستیم.
[پاسخ]
با سلام خدمت شما استاد ارجمند،با وجود نویسندگان پر تلاشی مثل شما زبان لکی در سطح کشور بهتر شناخته می شود.به شما افتخار می کنیم.
[پاسخ]
سپاسگزارم. منتظر نظرات خوب شما دوستان هستیم.
[پاسخ]
خسته نباشین دکتر مقاله زیبایی بود.
[پاسخ]
با سپاس فراوان از لطف شما.
[پاسخ]
درود بر شما محقق عزیز/سپاس ازتوجهتان به زبان پویای لکی
[پاسخ]