در کربلا
در کربلا رقص خون بر روی ماه و نینوا در کربلا////کوفه را ننگی دگر با مرتضی در کربلا تیر جهل و خوف مرگ و شوق ری نام زیاد////نیزه گاه علقمه ظلم و جفا در کربلا شش جهت را ناکسین و بانگ هل من ناصرش////شاهد خون و گلو عرش خدا در کربلا طفل آب […]
در کربلا
رقص خون بر روی ماه و نینوا در کربلا////کوفه را ننگی دگر با مرتضی در کربلا
تیر جهل و خوف مرگ و شوق ری نام زیاد////نیزه گاه علقمه ظلم و جفا در کربلا
شش جهت را ناکسین و بانگ هل من ناصرش////شاهد خون و گلو عرش خدا در کربلا
طفل آب و آن فرات و رزم عباس علی////بازی مشک و دو دست با وفا در کربلا
تیغ ذی الجوشن زده بوسه گلو را ای نبی////غرق خون شد آن امانت مصطفی در کربلا
گرد آتش کودکان بر یاد خیمه با طواف////خون و گوش و کودکان از هم جدا در کربلا
راه شام و جلوه خورشید و آهنگ فراق////زینب و هجران و طفلان و اخا در کربلا
شورش خلق خدا و لرزش افلاک و عرش////مانده بی یاور سوار ذوالجلا در کربلا
راه عاشورا بود بهر شعور و زندگی////انچه را معنا بود آمد به ما در کربلا
شاعر: بهروز پیری
احسنت
[پاسخ]
سپاس
[پاسخ]
طفل و آب و آن فرات و رزم عباس علی
بازی مشک و دو دست و تشنگی در کربلا
[پاسخ]
سپاس از حضورتان
[پاسخ]
با سلام
بسیار زیبا و پرمحتوا و مهمتر از همه نو
[پاسخ]
سلام جناب مرادی
سپاسگزارم
[پاسخ]
درود بر پيري عزيز نويسنده و شاعر گمنام
فقط بايد گفت حيف امثال شما
[پاسخ]
درود بر کامران یاور همیشگی
[پاسخ]
باسلام
زیبا سرودی
[پاسخ]
سپاسگزارم جناب مهدی نیا
[پاسخ]