در کربلا

  در کربلا   رقص خون بر روی ماه و نینوا در کربلا////کوفه را ننگی دگر با مرتضی در کربلا تیر جهل و خوف مرگ و شوق ری نام زیاد////نیزه گاه علقمه ظلم و جفا در کربلا شش جهت را ناکسین و بانگ هل من ناصرش////شاهد خون و گلو عرش خدا در کربلا طفل آب […]

11

 

در کربلا

 

رقص خون بر روی ماه و نینوا در کربلا////کوفه را ننگی دگر با مرتضی در کربلا
تیر جهل و خوف مرگ و شوق ری نام زیاد////نیزه گاه علقمه ظلم و جفا در کربلا
شش جهت را ناکسین و بانگ هل من ناصرش////شاهد خون و گلو عرش خدا در کربلا
طفل آب و آن فرات و رزم عباس علی////بازی مشک و دو دست با وفا در کربلا
تیغ ذی الجوشن زده بوسه گلو را ای نبی////غرق خون شد آن امانت مصطفی در کربلا
گرد آتش کودکان بر یاد خیمه با طواف////خون و گوش و کودکان از هم جدا در کربلا
راه شام و جلوه خورشید و آهنگ فراق////زینب و هجران و طفلان و اخا در کربلا
شورش خلق خدا و لرزش افلاک و عرش////مانده بی یاور سوار ذوالجلا در کربلا
راه عاشورا بود بهر شعور و زندگی////انچه را معنا بود آمد به ما در کربلا

 

شاعر: بهروز پیری