بی‌کار‌شناسی!

  رفتند پی معضلِ بیکارشناسی تا حل بشود مسئله با کارشناسی   دایر شده هر روز سمینار جدیدی در دایره ی مبحث پرگارشناسی   با شرکت پر شور دو راننده نیسان تشکیل شده کنگره بارشناسی   برپا شده در جمعیت دست‌فروشان اجلاس دوسالانه سیگارشناسی   حاجی که به حج رفته خدا را بشناسد انگار که […]

روح الله احمدی

 

رفتند پی معضلِ بیکارشناسی

تا حل بشود مسئله با کارشناسی

 

دایر شده هر روز سمینار جدیدی

در دایره ی مبحث پرگارشناسی

 

با شرکت پر شور دو راننده نیسان

تشکیل شده کنگره بارشناسی

 

برپا شده در جمعیت دست‌فروشان

اجلاس دوسالانه سیگارشناسی

 

حاجی که به حج رفته خدا را بشناسد

انگار که رفته‌ست به بازارشناسی!

 

وقتی سحری خورده چرا روزه نگیرد!

بعدش نرود مجلس افطارشناسی!؟

 

گفتند مقرر شده که داخل جنت

تشکیل دهد کنگره نارشناسی!

 

گفتند نویسنده گرفته‌ست تخصص

در رشته دفترچه و خودکارشناسی

 

ایراد نموده‌ست سخنرانی فنی

در باب اهمیت آچارشناسی!

 

هر کس که دو تا شعر کج و کوله نوشته

واکرده دو تا دکه اشعارشناسی!

 

وقتی که در و پنجره را گل نگرفتند

دیگر چه نیازی‌ست به دیوارشناسی

 

دیوار اگر کج شده تقصیر ثریاست

باید برود دوره معمارشناسی!

 

خوبست که آدم برود پیش مشاور

درباره یارش بکند یارشناسی!

 

شلوار که شش تا شده یعنی گذرانده

شش دوره شش ساله شلوارشناسی!

 

رفتید سمینار بگیرید بخوابید

در حین سخنرانی بیدارشناسی!

 

پایان سمینار اگر شام ندادند

رفتید به برنامه ناهارشناسی!

 

تا یاد بگیرید سمینار بگیرید

رفتید سمینارِ سمینارشناسی!

 

شاعر: روح الله احمدی