مرتضا خدایگان
هزاران بار دل بردی ولی پس دادی از این دست کسی جز تو ندارد هوش و استعدادی از این دست لبت آبستن بوسه ست، بگشایش و دنیا را به حیرت وا بدار از خلق رستم زادی از این دست فرو می ریزم از عشقت ، به پا می خیزم از شوقت فقط حافظ به […]
هزاران بار دل بردی ولی پس دادی از این دست
کسی جز تو ندارد هوش و استعدادی از این دست
لبت آبستن بوسه ست، بگشایش و دنیا را
به حیرت وا بدار از خلق رستم زادی از این دست
فرو می ریزم از عشقت ، به پا می خیزم از شوقت
فقط حافظ به خود دیده خراب آبادی از این دست
گدا و شاه و سرباز و وزیر و صوفی و شاعر
هزاران کشته داری در حد افرادی از این دست
بدون عقد آغوشم حلالت ، شیر مادر وار
فقط در عشق پیدا می کنی دامادی از این دست
پریشان کرده باد دامنت گیسوی گیتی را
به ندرت می وزد در دار دنیا بادی از این دست
مرتضا خدایگان
با سلام
واقعا شعرتون بسیار عالی بود دست گلتون درد نکنه
[پاسخ]
مرتضای شاعر دورد…
[پاسخ]
درود!
[پاسخ]
سپاس از دوستان نازنین (نظری و سید مجتبای گلم) و سپاس از مهربانی مهدی دوست محمدی گلاب
[پاسخ]
قلم، زبان خدا است، قلم، امانت آدم است، قلم، ودیعه عشق است…
کلماتت جز معنی روح هم دارند،جز مفهوم،احساس هم دارند،
سپاس از قلم زیبایت.
[پاسخ]
پای قلم تو که به میان بیاید واژ ه ها معجزه گر میشوند
همیشه باش……………………
[پاسخ]
درود….بسیارزیبا بود
[پاسخ]