تحلیلی بر اولین مناظره کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری با عنوان بررسی مسائل اجتماعی

مسائل اجتماعی، انحرافات و ناهنجاری هایی هستند که در سطح جامعه شکل گرفته و ارزش ها و منافع آحاد مردم را با خطر و تهدید جدی مواجه می سازند. در صورت حاد شدن و گسترش این مسائل بقول امیل دورکیم  جامعه با یک وضعیت آنومیک مواجه خواهد شد. که این وضعیت جامعه را در اضطراب، […]

مسائل اجتماعی، انحرافات و ناهنجاری هایی هستند که در سطح جامعه شکل گرفته و ارزش ها و منافع آحاد مردم را با خطر و تهدید جدی مواجه می سازند. در صورت حاد شدن و گسترش این مسائل بقول امیل دورکیم  جامعه با یک وضعیت آنومیک مواجه خواهد شد. که این وضعیت جامعه را در اضطراب، ناامنی و بی نظمی فرو می برد. آنچه در این مناظره ها با عنوان بررسی مسائل اجتماعی اتفاق افتاد، نه تنها برنامه ای در راستای طرح و حل این مسائل نبود بلکه در صورت تداوم این رویه و تبدیل شدن آن به یک عرف تبلیغاتی انتخابات، این امر خود ظرفیت تبدیل شدن به یک مسئله حاد اجتماعی را داراست.

چراکه بررسی مسائل اجتماعی نیازمند بکارگیری یک روش علمی سه مرحله ای شامل توصیف و تیپولوژی، تحلیل و تبین و نهایتا ارائه راهکارها و برنامه های سه گانه کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در جهت کنترل و حل درست این مسائل است. اما آنچه که در این مناظره اتفاق افتاد بیان یکسری مسائل و گذاره های پوپولیستی و غیر علمی در قاب و قالب مسائل اجتماعی و در راستای تهیج احساسات و عواطف هیجانی قشر پایین جامعه و ریخته شدن آرای آنها در سبد رای نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری بود.اما ورای این مسئله و مسائل اجتماعی، از حیث مناظره و به عبارتی مناسب تر مجادله، اگر بخواهیم تحلیلی از روند حرکتی و رفتاری و گفتاری نامزدهای ریاست جمهوری داشته باشیم می توان یک تحلیل خطی – طولی به شکل ذیل ارائه داد؛

۱- اقایان میرسلیم و هاشمی طبا، اولی با دیدگاه اصولی از حزب موتلفه اسلامی و دومی با سابقه وزارتی در دولت اصلاحات، همانگونه که قابل پیش بینی بود جز بیان دیدگاه و اعلام نظر در باب سوالات مطرح شده ، بیشتر نقش تماشاچی مشارکتی را در سناریوی مناظره ایفا کردند.

۲- آقای رئیسی دادستان سابق کشور که تا قبل از این مناظره به عنوان جدی ترین رقیب آقای روحانی مطرح بود، به دلایلی نتوانست نقش یک رقیب جدی را در مناظره اول بخوبی ایفا کند. رویکرد کلی تولیت آستان قدس رضوی، در وهله اول عدم ورود به مباحث چالشی و اجتناب از رودرویی مستقیم با رقبا خصوصا حسن روحانی بود. در علت کاوی چرایی انتخاب چنین رویکرد محافظه کارانه ای از سوی ایشان باید اذعان داشت، با مطرح شدن حضور آقای رئیسی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در فضای حقیقی و مجازی یک شخصیت تندرو و انعطاف ناپذیر در افکار عمومی از ایشان برساخته شد. البته ارائه و بلد کردن بعضی از سوابق کاری خصوصا در قوه قضاییه و از طرفی رابطه نزدیک فکری و نسبی با آیت الله علم الهدی که از تندروهای اصولی بشمار می رود در تثبیت این شخصیت برساخته بی تاثیر نبود. به همین دلیل آقای رئیسی سعی کرد در طول مناظره با نشان دادن یک چهره آرام و خونسرد و اتخاذ یک رویکرد منطقی مبتنی بر احترام متقابل تا حدی در ترمیم این چهره افراطی بکوشد. اما نقطه ضعف یا به عبارتی پاشنه آشیل آقای رئیسی در بیان و ارائه برنامه های اقتصادی برای حل معضلاتی چون بیکاری و کاهش شکاف طبقاتی بود. تاکید بر مسائل غیر کارشناسی چون سه برابر کردن یارانه دهک های پایین جامعه و ایجاد اشتغال ۵ میلیونی آنهم بدون بیان جزییات و راهکارهای عملی باعث شد تا در چند مورد سایر رقبا خصوصا آقای جهانگیری، روحانی و هاشمی طبا در نقد این مباحث آنها را غیرعلمی، غیر اجرایی و بیش از توان دولت و ظرفیت اقتصادی کشور بدانند.

۳- محمد باقر قالیباف که در مناظرات دور گذشته انتخابات ریاست جمهوری تجربه تلخ شکست از حسن روحانی را در کارنامه داشت با برنامه ریزی از قبل طراحی شده سعی در تبدیل مناظره به یک میدان نبرد واقعی با حاکمیت قاعده بازی برد – باخت داشت. شهردار تهران خیلی زود بجای پاسخ به سوالات طرح شده و ارائه برنامه ها و راهکارهای خود با طرح مسائلی چون اشرافیت ۴ درصدی، اهدای لوح تقدیر به یک مفسد اقتصادی از سوی رییس جمهور، ناکارآمدی دولت در حل مسائل اقتصادی علیالخصوص ایجاد اشتغال و عدم پایبندی آقای روحانی به شعارها و وعده های انتخاباتی خود جنگ را آغاز کرد. فرمانده اسبق نیروهای نظامی، بر اساس تز ماکیاولی هدف وسیله را توجیه میکند، در جهت تخریب حسن روحانی بارها او را بی انصاف، دروغگو و بطور غیر مستقیم بی عقل خطاب کرده و با تاکید مکرر بر دولت چهار درصدی، دولت تدبیر و امید را زالو صفت خواند. وی که خود را منتقد جدی دولت اصولگرای محمود احمدی نژاد معرفی کرد عملا سعی داشت با الگوپذیری از شیوه احمدی نژادیسم در مناظره ها پیروز شود. اما در مقابل حملات ژنرال جبهه اصولگرایان برخلاف انتظارها این اسحاق جهانگیری بود که با یک پاتک جدی در مقام مدعی قرار گرفت. مرد آمار و ارقام دولت یازدهم با اتخاذ یک رویکرد تهاجمی مسلط به روش های علمی، نه تنها حملات قالیباف را خنثی کرد بلکه با طرح مسائلی چون ضعف مدیریتی شهردار تهران وتخلفات متعدد او در شهرداری، سیلی خوردن پیرزن دست فروش توسط نیروهای تحت امر قالیباف در شهرداری، عدم مقبولیت مدیریت نظامی و گازانبری در جامعه و نقش اعضای ستاد قالیباف در حمله به سفارت عربستان او را به عقب راند.

۴- حسن روحانی باتوجه به همراهی معاون اول خود در مناظره، و قلمداد کردن آقای رئیسی بعنوان رقیب جدی خود وظیفه مقابله با قالیباف و مطالب چالشی و تقابلی او را به اسحاق جهانگیری سپرد. از طرفی باتوجه به رویکرد بدور از تنش و مبنی بر احترام متقابل تولیت آستان قدس رضوی، رئیس دولت یازدهم سعی کرد با حفظ شان خود و اجتناب از مسائل حاشیه ای تمام توان و وقت خود را صرف دفاع از دستاوردهای دولت خصوصا در بحث کنترل و کاهش تورم و مباحث سیاست خارجی و در صدر آن توافق هسته ای نماید. به همین دلیل در مناظره اول نقش آقای روحانی کمتر از اسحاق جهانگیری به چشم آمد و البته قطعا این به معنای ضعف آقای رئیس جمهور در مناظره اول نیست بلکه این روند حاصل یک تقسیم کار از پیش طراحی شده با معاون اولش بود.

۵- اسحاق جهانگیری قطعا مرد اول اولین مناظره بود. این را بخوبی میتوان در فضای ایجاد شده بعد از مناظره ها در فضای حقیقی و مجازی و در تحلیل های ارائه شده از سوی سیاسیون مشاهد کرد. معاون اول دولت تدبیر نشان داد که نقشش بمراتب بیشتر از یک کاندیدای پوششی است و نشان داد که آیت الله هاشمی بی دلیل آخرین توصیه سیاسی اش را حول محور ایشان بیان نکرده است، توصیه ای که احتمالا آینده جریان اصلاح و اعتدال را رقم خواهد زد. موفقیت اسحاق جهانگیری در مناظره یک موفقیت سه وجهی و سه بعدی بود. در بعد اول شاید بتوان گفت تنها کاندیدای که توانست تا حدی بصورت علمی به تحلیل مسائل اجتماعی طرح شد بپردازد بدون شک آقای جهانگیری بود که در این زمینه حتی از رئیس خود پیشی گرفت. در بعد دوم او با طرح مسائلی چون حذف حداکثری اصلاح طلبان در هشت سال حاکمیت اصولگراها و نامهربانی ها و بی احترامی ها نسبت به آیت الله هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری توسط این جریان و بیان اینکه به نمایندگی از اصلاحات آمده است، توانست حمایت قاطعانه ای از جریان اصلاحات داشته باشد. اما بعد سوم و در واقع اوج کار معاون اول دولت تدبیر دفاع منطقی و مسلط به زبان سیاست وی در مقابل حملات احمدی نژادی قالیباف بود. تسلط بر آمار و ارقام اقتصادی و آشنایی آکادمیک جهانگیری با علم اقتصاد باعث شد تا بتوانددر مقابل ادعاهای غیرواقعی و شعاری رقبا در زمینه ایجاد شغل و بهبود وضعیت معیشت مردم بخوبی حقانیت دولت را را با تفکیک سیاست های اقتصادی علمی قابل اجرا و برنامه های اقتصادی – شعاری حباب گونه به اثبات برساند. سخن کوتاه اینکه اسحاق جهانگیری در مناظره اول نه تنها توانست زمینه را برای پیروزی حسن روحانی در انتخابات آتی فراهم کند بلکه نشان داد شخصیت قابل اعتنایی برای جریان اصلاحات و خلف شایسته ای برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری ، بعد ازحسن روحانی در سال ۱۴۰۰ ه.شمسی است. و نهایتا اینکه باتوجه به شواهد و قرائن موجود میتوان گفت مدل سیاسی پوتین_مدودوف الگویی قابل تسری برای روحانی_جهانگیری است.

 

محمد(مصباح)منصوری                                                                                                                                               

دانشجوی دکتری روابط بین الملل و مدرس دانشگاه