دو شعر از نیما آزادبخت
نیما آزادبخت/ کلاس هفتم: «من و ماه» در تاریکی بودم روی موهای سیاه زمین قلبم در سینه ام می دوید چشمم دیده بانی می کرد و زبانم خواب بود. هوشم روی تخت خواب مغزم خوابیده بود ناگهان ماه آمد و مرا با خود برد در آسمان شیشه ی ترسم شکست من و ماه می دویدیم […]
نیما آزادبخت/ کلاس هفتم:
«من و ماه»
در تاریکی بودم
روی
موهای سیاه زمین
قلبم در سینه ام می دوید
چشمم دیده بانی می کرد
و
زبانم خواب بود.
هوشم روی تخت خواب مغزم خوابیده بود
ناگهان ماه آمد و
مرا با خود برد
در آسمان
شیشه ی ترسم شکست
من و ماه
می دویدیم توی جنگل های انبوه خورشید
می دویدیم روی ستاره ها
شنا می کردیم در در یای آسمان
قلبم رنگین کمان شد
_________________
اگر ماه نبود
ماه اگر نبود، ما نبود
پادشاه مقتدر آسمان
شب بوی باغ ستارگان
پتویی پر نگار
قرصی آرامش بخش
مادری لالایی خوان
موج دریای شب
مدادی که سیاهی را می کشد
نگین انگشتر آسمان
دکمه ای لباس شب
حوضی از پند.
چشمه ای زلال،از رحمت
الماسی در تاریکی
«اه ای ماه،چقدر ماهی»
آفرین نیما.موفق باشی
[پاسخ]
درود بر نیمای عزیز
[پاسخ]
آفرین نیما جان،
[پاسخ]
نیمای عزیز شعر تو را خواندم . پر بود از شیرینی میوه های درخت دبستانی . اینک نشستن در سایه ی درختی که کاشتیم و چیدن میو ه اش چقدر لذت بخش است .
[پاسخ]
باسلام وسپاس از نیمای عزیز خسته نباشی و دست مریزاد نیماجان سعی کن شعرهای بیشتری را تمرین وتراوش کنی واین کار بامطالعه بسیار آسان تر میشود
[پاسخ]
عالیی است
[پاسخ]
سلام بر نیمای عزیز،آفرین،چشم بدت کور ای بدیع شمایل،ماه من و شما جمع میر قبایل.
[پاسخ]
اگر شعر ازخودشان باشد خیلی باشعور است باید به نیمایی دیگر امید داشت…
[پاسخ]
آفرین نیمای عزیز،ان شالله موفق بشی…..
[پاسخ]
ممنون از لطف بی کران همه ی عزیزان. نیما پسر بنده ست و کوچک همه ی شما دوستان خوبم. با پشتکار و علاقه و مطالعه ی فشرده ی ای نیما دارد و با پشتوانه ی تشویق های شما امید آن هست که دراینده یکی از بزرگان شعر و موسیقی این سرزمین باشه. بازهم ممنون از لطف همه ی شما.
[پاسخ]
دورود فراوان بر پسر استاد ازادبخت
[پاسخ]
دراین شعر ترکیبات وجملاتی هست که در شعر شاعرانی که سالهاست شعر میگویند دیده نمی شود. درود بر نیمای عزیز.
[پاسخ]
شعرش زیبا بود اضافات تشبیهی و استعاری زیبایی بکار برده شده بود.
[پاسخ]
درود بر نیما خواهر زاده عزیزم انشالله موفق باشی
[پاسخ]