دسته گل جدید صدا و سیما

محسن باقرپور*/ کشکان: متاسفانه روند حرکت سیاسی صدا و سیما بگونه ای است که گاهاً احساس می شود عنان کنترل اوضاع از کف مدیران سازمان خارج شده و یا اساسا اختیاری در این خصوص نداشته و مردان در سایه برنامه ریز این سازمان عریض و طویل شده اند. مردانی که چندان به وجهه ملی این […]

محسن باقرپور*/ کشکان: متاسفانه روند حرکت سیاسی صدا و سیما بگونه ای است که گاهاً احساس می شود عنان کنترل اوضاع از کف مدیران سازمان خارج شده و یا اساسا اختیاری در این خصوص نداشته و مردان در سایه برنامه ریز این سازمان عریض و طویل شده اند. مردانی که چندان به وجهه ملی این سازمان توجه نداشته و گاهاً به سان یک تریبون حزبی به این نهاد می نگرند.
در اربعین رحلت آیت الله هاشمی رفسنجانی و در حالی که بسیاری از چهره های موجه سیاسی و اجتماعی به دلایل خاص و یا بدون دلیل ممنوع التصویر شده اند و یا امکان اظهار نظر برای بسیاری از چهره های مقبول مردم در این رسانه وجود ندارد، در برنامه ای از شبکه افق که توسط یکی از چهره های مغلوب در انتخابات مجلس در سال گذشته اداره می شود شاهد دعوت از دو چهره بودیم. یکی تحت عنوان فعال فرهنگی که بیش از آنکه چهره ای فرهنگی باشد شهره به افراطی گری سیاسی بوده و در کارنامه ایشان اساساً مشخصه فرهنگی نمودی نداشته و در هفته های قبل و بعد از فوت مرحوم هاشمی با توهین سخیف و زشت خود به هاشمی رفسنجانی موجب جریحه دار شدن عواطف خانواده این عزیز فقید و قلوب دوستداران ایشان شد و چهره دیگر تحت عنوان هم‌رزم و همکار شهید عماد مغنیه از فرماندهان شهید حزب الله لبنان.
در این برنامه که به بهانه سالگرد شهادت شهید عماد مغنیه تهیه شده بود با کمال تاسف بصورت رسمی شاهد رونمایی از چهره شخصیتی امنیتی سیاسی منتسب به حزب الله لبنان بودیم که با افتخار اعلام میکرد عامل ترور شاپور بختیار در پاریس و بسیاری از عملیات های برون مرزی بوده است.
این برنامه در حالی بر روی آنتن صدا و سیمای جمهوری اسلامی به نمایش در آمد که ناگفته پیداست تمامی رسانه های خارجی و معاند نظام و وابسته به جریان صهیونیزم و نظام سلطه در سنوات گذشته و در حال حاضر سعی مجدانه داشته اند تا جمهوری اسلامی را متهم به تروریسم دولتی و حمایت کشورمان از تروریسم نمایند. مثلث ارتجاع عرب منطقه، صهیونیزم و غرب در نوک تیز این پیکان مسموم است که از تمامی پارامترهای رسانه ای و تبلیغاتی نیز بهره مند است. نمایش دادگاه میکونوس و ادعای ترور سران کوموله در آلمان که اگر نبود تدبیر رهبر انقلاب در آن سال در مواجهه با آن بجران سیاسی معلوم نبود چه اتفاقاتی در بعد سیاست خارجی برای کشور بوجود می آمد انفجار الخبر و نیز مرکز یهودیان در آرژانتین و شکایت عربستان از ایران مبنی بر ادعای تلاش برای ترور سفیر عربستان در آمریکا نمونه هایی از این دست اقدامات برای متهم کردن نظام به حمایت از تروریسم بوده است. در تمامی این اتهامات نظام به درستی و سختی این اتهامات را رد کرده و بدرستی کشورمان را قربانی تروریسم سازمان دهی شده معرفی کرده است. وجود چند ده هزار شهید ترور و شهادت چندین چهره هسته ای و بسیاری از سران نظام و در رأس آن شخص رهبری انقلاب در سال های اولیه تشکیل نظام که رابطه عوامل آن اقدامات با سازمان های جاسوسی امنیتی رژیم صهیونیستی و سیا و برخی دستگاه های کشورهای منطقه که با اقاریر عوامل خودفروخته و فریب خورده به اثبات رسیده شاهد مثال این ادعا بوده است.
حال وقتی در تریبون رسمی نظام با افتخار از ترور شاپور بختیار (صرفنظر از وابستگی های سیاسی وی بعنوان نخست وزیر فراری شاه و نقش وی در بسیاری از برنامه ریزی های وی علیه ملت ایران ) سخن گفته شده و از عامل ترور وی دعوت نموده تا بعنوان میهمان در جلسه حاضر شود چه تبعاتی میتوان برای نظام داشته باشد و چگونه میتوان به این خوبی پاس گلی به جریان معاند نظام داد؟ براستی چقدر سازمان های امنیتی مخالف نظام باید هزینه می کردند تا چنین ادعایی را به نظام منتسب کنند
این در حالی است که مجری برنامه که سن و سال ایشان بگونه ای است که ایام قبل از انقلاب را درک نکرده و رفتار وی بگونه ای تند و افراط گرایانه بوده که در چند سال نیز توسط همین سازمان در لیست سیاه ممنوع التصویری قرار گرفته بود چگونه به خود اجازه می دهد که چنین بی محابا با بودجه ملی در تریبون ملی منافع ملی را به چالش بگیرد؟ خود مقوله ای است که بی شک بجز هزینه زایی برای ملت و دولت و نظام خیری در چنین برنامه هایی نمی توان دید.
این رفتار دوگانه و بدون مبنای عقلانی تا بدان حد ناباوارانه است که در طول سنوات گذشته و حال ‌گاها همین صدا و سیما سخنان بالاترین مقام‌ اجرایی کشور و رییس شورای عالی امنیت ملی را بعلت آنچه رعایت مصلحت نظام میخواند سانسور کرده و اطلاع رسانی نمیکند یعنی یک کارشناس ساده سازمان تشخیصش از رییس جمهور و رییس شورای عالی امنیت ملی ارجح تر و مناسب تر میباشد یا گاهاً شاهد سکوت خبری مطلق در خصوص برخی حوادث جاری در برخی نقاط کشور می باشیم و با تمام این اقدامات به یکباره شاهد چنین حوادثی که شاکله سیاسی و امنیتی نظام را زیر سوال می برد هستیم. اینجاست که به زعم نگارنده باید شاخک های اطلاعاتی و امنیتی نظام حساس شود. با توجه به تلاش ارتجاع عرب منطقه و جریان صهیونیزم و نظام سلطه برای منفعل کردن جریان ائتلاف مقاومت در منطقه همزمان با پیروزی های حساس در سوریه و عراق و یمن تا جایی که برخی کشورهای عرب منطقه و نیز رییس جمهور جدید آمریکا بدنبال محدود کردن حزب الله بعنوان آنچه مبارزه با تروریسم می خوانند هستند.

چه اتفاقی افتاده است که صدا و سیمای ایران در یک برنامه هر چند کم بیننده چنین دو بال قدرتمند این جریان یعنی ایران و حزب الله را مورد هدف قرار داده است آیا هشدار و زنهار رهبر معظم انقلاب در قالب پروژه نفوذ در این مقوله قابل بررسی نیست؟
بنظر می رسد مردم ما باید علاوه بر تحمل جناب فواد ایزدی و مهدی محمدی بعنوان مخالفین صد در صدی برجام که بسیاری از شبکه های صدا و سیما را در اختیار گرفته اند، هر آن منتظر برنامه هایی باشند که دود از کله آنها بپراند!

*وکیل پایه یک دادگستری