اصلاح طلبان نسل اول و دوم چه کسانی هستند؟
مظفر امیدی: آنچه که این روزها در فضای مجازی بیشترین حجم واژگان و کلمات نوشتاری را به خود اختصاص داده است را می توان کلید واژگان؛ بزرگان اصلاح طلب، اصلاح طلبان نسل اول، اصلاح طلبان نسل دوم و احیاناً اشاره ای به مصادیق آنان عنوان کرد؛ براستی آیا اصلاحات، نسل اول و دوم دارد؟ آیا […]
مظفر امیدی: آنچه که این روزها در فضای مجازی بیشترین حجم واژگان و کلمات نوشتاری را به خود اختصاص داده است را می توان کلید واژگان؛ بزرگان اصلاح طلب، اصلاح طلبان نسل اول، اصلاح طلبان نسل دوم و احیاناً اشاره ای به مصادیق آنان عنوان کرد؛ براستی آیا اصلاحات، نسل اول و دوم دارد؟ آیا مدیران زمان خاتمی را می توان اصلاح طلب نامید؟ آیا دانشجویان و دانشگاهیان دوران دوم خرداد را می توان نسل اول حقیقی اصلاح طلب نامید یا نسل دوم؟
بنظر حقیر، دوستان و بزرگان ما همان طیف موسوم به چپ که در دهه ۶۰ و ۷۰ در عرصه مدیریت کشور حضور داشتند را می توان نسل اول اصلاح طلبانی دانست که هرگز بصورت تئوریک و نظری اندیشه اصلاح طلبی را نپذیرفته بودند و به لحاظ اعتقادی و اندیشه ای قدم به جریان اصلاح طلبی نگذاشته بودند، بلکه بر اساس صدفه و اتفاق و حادثه [دوم خرداد ۷۶] در وادی جامعه مدنی و مردم سالاری، قدم نهاده بودند؛ اینان هرگز وقعی و نظری بر همراهی با گروه های ملی مذهبی ها و یا دیگر گروه ها و تشکل ها و….نداشتند، این عزیزان در مناطق و شهرستان ها با ادبیات سیاسی و مبانی دموکراسی اعم از آزادی بیان، فعالیت احزاب، عدالت طلبی، برابری فرصت ها، نوع گرایی و انسان محوری و حتی برابری حقوق زنان و مردان بیگانه و نا آشنا بودند، لذا با ظهور و حضور خاتمی و مطرح کردن مطالبات یکصد ساله ملت ایران، جریان موسوم به چپ که بعد از مجلس سوم و کنار رفتن از عرصه قدرت، شانس دوباره حضور در قدرت را با انتخاب خاتمی بدست آورده بودند خود را به عنوان دموکراسی خواه و آزادیخواه و حامیان جامعه مدنی جای دادند غافل از اینکه بیشتر این عزیزان با مبانی و اصول تئوری و عملی اصلاحات و یا ایده های دموکراسی آشنایی چندانی و یا مقاربتی نداشتند بلکه می توان گفت که بیشتر آنان مدیران زمان هاشمی رفسنجانی و…بودند که پس از رخداد [دوم خرداد لقب اصلاح طلب] گرفتند.
حال به نظر شما سروران عزیز، آیا می توان هاشمی را اصلاح طلب نامید و یا ناجی اصلاحات؟
بنابراین در پاسخ به بخشی از سوالات بالا می توان چنین گفت که ما یا نسل اول اصلاح طلب نداریم و یا اگر هم وجود داشته آنان میراث ماندگار زمان هاشمی و دولت اقتدارطلب ایشان می باشند که در دولت خاتمی هم پدیدار شدند.
و اما در خصوص “نسل دوم ” باید گفت پس از حضور خاتمی و پدیدار شدن ایشان در فضای دانشگاه، جنبش فکری، اجتماعی، سیاسی هیجانی و شادابی در محیط های دانشگاهی شکل گرفت که مطالبات ملت ایران را فریاد می زد؛ مطالباتی که خواست های مردم ایران و مبارزان و روشنفکران در انقلاب ۵۷ هم بود، اما به دلایل متعدد و یا جنگ تحمیلی و یا دوران قدرت بلامنازع جناب رفسنجانی این خواست ها فراموش شد تا اینکه با اعلان کاندیداتوری خاتمی، دانشجویان و دانشگاهیان و جوانان بر گرد ایشان حلقه زدند که بدنبال تحقق یافتن اندیشه اصلاح طلبی بودند و اینگونه بود که هر روز شاهد برگزاری تجمعات، میزگردها، همایش ها و مناظره ها و سخنرانی هایی با حضور نظریه پردازان، صاحب نظران و سیاسیون، از جانب جوانان و دانشجویان آن روزها بودیم، اینک می توان جوانان آن روزها را نسل دوم اصلاح طلبان و یا به نوعی نسل اول حقیقی اصلاح طلبان که محصول نهال اصلاحات و یا بذرهای روشنگری جنبش اصلاح طلبی دانست که توسط جناب خاتمی و یاران نظریه پردازش در جامعه به بار نشست.
بنظر حقیر تفاوت و جداسازی نسل اول و دوم هرگز بر اساس مقیاس و ملاک های “سنی و زمانی“نیست، بلکه به چگونگی پرورش یافتن و باور داشتن به ایده های این جنبش فکری و اعتقادی می باشد، لذا معتقدم که بزرگان و عزیزان ما در لرستان که وجودشان نعمت است باید همانند جناب”هاشمی امروزی” باشند نه هاشمی دوران اقتدار و قدرت مداری.
با درود و تقدیم بهترین خوبی ها برای بزرگان و سروران و پیشکسوتان
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰