کامنت برگزیده/ ضرورت حفظ کرامت انسانی گورخواب ها

دوست کشکان در ذیل یادداشت نکاتی در مورد گورخواب ها به قلم حجت الاسلام سید محمدصادق محمدی وفایی نوشت: با سپاس از کشکان؛ و سپاس از نویسنده محترم؛ نکته ای که بخصوص در مطلب حاج آقا توجه مرا بر انگیخت لحن طنز آلود و شوخی – جدی ایشان به این فاجعۀ انسانی است. و بی […]

%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%86%d8%aa-%d8%a8%d8%b1%da%af%d8%b2%db%8c%d8%af%d9%87

دوست کشکان در ذیل یادداشت نکاتی در مورد گورخواب ها به قلم حجت الاسلام سید محمدصادق محمدی وفایی نوشت:

با سپاس از کشکان؛ و سپاس از نویسنده محترم؛
نکته ای که بخصوص در مطلب حاج آقا توجه مرا بر انگیخت لحن طنز آلود و شوخی – جدی ایشان به این فاجعۀ انسانی است. و بی حرمتی و توهین های مکرر به این آدم های مفلوک و از همه جا رانده و درمانده. قصد جدل بیهوده یا خدای نخواسته زیر سئوال بردن نیت خیر حاج آقا را ندارم. ولی هزار سخن باریکتر از موی اینجاست. انسان به موجب خلقتی که خدا به او داده است، حقوق اولیه ای دارد که یکی از آن ها همانا حفظ کرامت و شأن انسانی اوست. ممکن است کسی بگوید: درست؛ ولی این ها که انسان نیستند!! پاسخ من به این دوستان این است که اگر انسان نیستند چرا مسئولان بر شناسنامه و حقوق شهروندی آنان مهر بطلان نمی زنند؛ چرا در سرشماری ها جزء دستۀ انسان ها قرار می گیرند و اصولاً چرا یارانه می گیرند؟ اگر انسان نیستند پس چرا هنرمند بزرگ “اصغر فرهادی” در دفاع از حقوق آنان برای رئیس جمهور نامه می نویسد؟ و در نهایت این که اگر انسان نیستند چرا سخن می گویند و رنج می کشند؟؟ انسان دست کم به خاطر شکل و ماهیت انسانی اش، حتی اگر آخرِ شر و بدی باشد، حقوقی دارد و نباید انسانیت و حقوق و کرامت خداداد او خدشه دار شود.
یک نکته وسخن جاودانه از “شیخ ابوالحسن” خرقانی عارف بزرگ و نامدار ایرانی که “خواجه عبدالله انصاری” (مفسر قرآن و محدث پرآوازۀ هم عصر او) از شاگردان و مریدان او بوده است:
“هر که در این سرای در آید نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آنکس که به درگاه باریتعالی به جانی ارزد البته بر خوان بوالحسن به نانی ارزد”
به قولی امروزه این گفتار بشر دوستانه، شعار ملی گردشگری کشورمان است.ما نمی دانیم حکمت این داستان چیست و خدا نکند موری هم از سخن ما به رنجش افتد. بزرگترین پزشکان و صاحب نظران آسیب های اجتماعی معتقدند که این آدم ها ۱ ـ بیمار هستند؛ ۲ ـ باید تحت سرپرستی ارگان های ذیربط قرار گیرند؛ ۳ ـ آسیب های آنان به جامعه و اطرافیانشان به خاطر بیماری و وابستگی آنان ناخواسته و غیر عمد است. ۴ ـ در حقوق اولیۀ اجتماعی و مدنی با افراد سالم و حتی دانشمندان و فضلا حقوق اجتماعی برابر دارند. ( مگر آن که مجرم باشند و در این صورت هم جای آنان باید پشت میله های زندان باشد و نه در گور های مسکونی!)
در پایان نقش علماء برای زدودن جنبه ها و جلوه های زشت و مشوه و دردناک باید عالمانه و طبیبانه باشد و نه طنازانه، چون قباحت این ماجرا چنان سنگین است که باید گفت همۀ ما مسئول این وضعیت هستیم. چه انسان سالمی سعادت و خوشبختی و خانه و کاشانه و خانواده و عزیزان خود را به صناری می فروشد و چنین عذاب قبری را در زندگیش تحمل می کند؟؟ در تصویری که هنرمندان کشکان در کنار این مطلب گذاشته اند، می بینیم که یکی از آنان چون روحی خوابگرد سر از گور بیرون آورده و می خندد!!! شگفتا مگر این فلاکت خندیدین دارد؟؟؟؟ اما او می خندد زیرا اصولاً درکی از وضعیت خود ندارد. او یک بیمار است، یک بیمار!!!
با عرض پوزش از حاج آقا، خوانندگان و دوستان کشکانی بابت طولانی شدن کامنت