دیه «مهدیه» دختر زندانی اهل دلفان از طریق گلریزان خیرین نیکوکار تأمین شد

با گلریزانی که در کمپین حمایت از مهدیه به همت “مؤسسه خیریه ندای محرومین” انجام گرفت طی دو روز گذشته بیش از ۲۷ میلیون تومان پول جمع آوری شد. اما امروز به ناگاه با همت یک خیر که فعلأ نام وی منتشر نشده است سقف مبالغ جمع شده از ۵۲ میلیون تومان گذشت. و اما […]

photo_2016-12-28_00-07-56

با گلریزانی که در کمپین حمایت از مهدیه به همت “مؤسسه خیریه ندای محرومین” انجام گرفت طی دو روز گذشته بیش از ۲۷ میلیون تومان پول جمع آوری شد.

اما امروز به ناگاه با همت یک خیر که فعلأ نام وی منتشر نشده است سقف مبالغ جمع شده از ۵۲ میلیون تومان گذشت.

و اما این پایان کار نبود، لحظاتی پیش جناب آقای وشنی مدیر محترم موسسه خیریه ندای محرومین اعلام کرد سقف مبالغ جمع شده برای آزادی مهدیه از میزان مورد نیاز گذشت.

مبلغ مورد نیاز برای آزادی این دختر جوان حدود ۵۸ میلیون تومان بود.

فروردین ماه سال ۹۳ بود که تیتر عجیبی در رسانه های لرستان به ویژه شهرستان دلفان منتشر شد… “دختری جوان شاهرگ پسری را از ناحیه گردن زد

حادثه ای رُخ داد که به شدت افکار عمومی مردم منطقه را مشوش و ذهن ها را به پرسش وا داشت ، این اتفاق نادر از منظرهای فراوان مورد کنجکاوی شهروندان قرار گرفت.

هر کس به نحوی مسئله را تحلیل و مورد ارزیابی قرار داد.

دختری جوان شاهرگ گردن پسر جوانی را به ضرب چاقو مورد اصابت قرار داد و اگر شانس و اقبال با وی یار نبود و نیز تلاش کارکنان اورزانس ۱۱۵ و بیمارستان به موقع به دادش نمی رسید اکنون مضروب راهی دیار باقی و ضارب نیز در نوبت چوبه دار لحظه شماری می کرد.

درگیری های این چنینی بسیار رخ داده اما چون این بار جای ضارب و مضروب تغییر کرده و یک دختر جوان عامل حادثه بوده اندکی بیشتر از موارد مشابه باعث واکنش احساسات مردمی شده است.

این خبر به سرعت از طریق سایت های خبری مختلف مورد بازتاب قرار گرفته و در فضای مجازی منتشر شد.

 ماجرا چه بود؟

دختر ضارب جوانی است بنام “مهدیه” از خانواده ای کارگر و ضعیف که مادر خود را چند سال پیش در اثر ابتلا به بیماری سرطان از دست داد.

روز حادثه دخترک بخت برگشته راهی بازار می شود اما با مزاحمت پسری جوان روبرو می شود.

و در نهایت اتفاقی که نبایستی بیافتد رخ می دهد.

 پسر مزاحم، توسط دختر مورد اصابت چاقو قرار می گیرد

خبرنگار نسیم دلفان همان زمان طی مصاحبه اختصاصی با این دختر جوان بنام مهدیه ، ابعاد بیشتری را از این حادثه تلخ منتشر کرد ، متن این مصاحبه را در پایان همین گزارش مطالعه کنید.

دختر ضارب در مصاحبه با خبرنگار ما و همچنین اعترافات خود در مراجع قضایی ، پرده از مزاحمت های بی حد و حساب فرد مضروب بر میدارد و می گوید قصدم از حمل چاقو ترساندن او بوده ولی متاسفانه به وی اصابت کرد.

هر چند وی در دادگاه (به علت نداشتن شاهد) نتوانست پسر جوان را در بحث ایجاد مزاحمت محکوم کند.

اکنون دو سال و نیم از این ماجرا می گذرد و مهدیه که حالا ۲۰ ساله شده است ، به دیه ای نزدیک به ۵۸۰ میلیون ریال (۵۸ میلیون تومان) محکوم شده است.

 سایت خبری نیوتدبیر در این باره نوشت:

درست غروب روز ۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۳ که پسری جوان به خاطر ایجاد مزاحمت خیابانی به ضرب چاقوی «مهدیه» در پیاده روی خیابان اصلی شهر نورآباد نقش بر زمین شده بود و در خون خود می غلتید، هرگز برای «مهدیه» ی نوجوان و محجبه که به درستی کار خود در دفاع از حیثیت و آبرویش یقین داشت، روشن نبود که با گذشت کمتر از سه سال، به دلیل عدم توان پرداخت دیه ی ۵۷ میلیون و ۸۰۰ هزار تومانی، شرایط شکننده و غیر قابل تحمل زندان، تحمل بیماری و کم خونی مفرطی که در زندان به آن ابتلا خواهد شد و نداشتن هزینه های درمان، خود به قربانی واقعی این حادثه ی ناگوار تبدیل خواهد شد.

« مهدیه» که بعد از گذشت آن حادثه و شکایت پسر مضروب، از سوی مراجع قضایی به ۵۷ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان دیه محکوم شده بود و بعد از آن به دلیل ناتوانی مالی پدر پیر در پرداخت دیه روانه زندان خرم آباد شده بود، این روزها به علت بیماری به مرخصی استعلاجی آمده است تا بلکه بیماریش کنترل و درمان شود و دوباره تا زمان پرداخت دیه که به اعتقاد او « هرگز به دلیل کم بضاعتی پدر نخواهد رسید » به زندان برگردد.

مهدیه که روزی او را در جمع خانواده و اقوام به دلیل شاد بودن  «شادی» می خواندند، این روز ها به دلیل قطع امید از رهایی از زندان دچار «افسردگی» آزار دهنده ای شده است؛ افسردگی محسوسی که حتا برادر خردسال او را نیز به این فکر انداخته است که سکه های ۲۰۰۰ و ۵۰۰۰ ریالی خود را برای پرداخت دیه ی خواهر پس انداز کند.

مهدیه که مادر خود را به علت بیماری مهلک سرطان از دست داده است، می گوید: «بر خلاف روزهای اول حادثه که برخی خیرین دلسوز و ریش سفید شهرستان و آشنایان خانوادگی که از وضعیت نامناسب مالی ما خبرداشتند و مکرر من را با وعده حمایت و کمک های خودشان دلخوش می کردند، از روزی که به زندان رفتم تنها پشتیبان و سنگ صبورم خواهری شده که هر ماه یکبار با هزار مشقت به ملاقاتم در زندان می آید و با تحمل گریه ها و درد دل هایم کمی آرامم می کند.

«مهدیه» ی ۲۰ ساله که در دوران دانش آموزی علیرغم نداشتن پشتیبان واقعی در خانواده به خاطر هوش سرشار و توان بالای حل مسائل درسی از سوی معلمانش بارها مورد تشویق قرار گرفته است، این روزها با اظهار درماندگی و ناتوانی تمام، ضمن دعای خیر برای خانواده و عزیزان آقای « ن . ش » تنها خیری که برایش قبل از محکومیت وکیل گرفته است، تنها راه نجات و رهایی خود را از زندانی که به اعتقاد خودش به خاطر دفاع از آبرو و حیثیت اش به او تحمیل شده، کمک و یاری خیران می داند .