نقد درونی/ بررسی علل شکست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم در لرستان

بنام خداوند جان و خرد عباس حسنی تبار: بدون شک یکی از شئون توسعه یافتگی علاوه بر داشتن برنامه ی هدفمند برای رسیدن به اهداف جزئی و کلی، آسیب شناسی برنامه های ناموفق است. و البته آسیب شناسی علمی بدون تعصب و باهدف بهره برداری و تبدیل شکست ها به فرصت، و نه در مسیر […]

unnamed1

بنام خداوند جان و خرد
عباس حسنی تبار: بدون شک یکی از شئون توسعه یافتگی علاوه بر داشتن برنامه ی هدفمند برای رسیدن به اهداف جزئی و کلی، آسیب شناسی برنامه های ناموفق است. و البته آسیب شناسی علمی بدون تعصب و باهدف بهره برداری و تبدیل شکست ها به فرصت، و نه در مسیر توجیه خود یا افکار عمومی.
اکنون که مدت زمانی از برگزاری انتخابات مجلس گذشته و در آستانه انتخاباتی دیگر (ریاست جمهوری و شوراها) قرار گرفته ایم تا حدودی گرد و غبار فضای انتخابات گذشته فرو نشسته و شعله ی هیجانات و تعصبات آن فضا پایین آمده ، لازم است بانگاهی به پشت سر نتایج و علل آن را با شناخت بیشتر مورد مداقه قرار دهیم.
اکنون با رصد کردن موضع نمایندگان خصوصا در مسائل و حوادثی که در چند ماه جاری اتفاق افتاد، می توان به نتایج انتخابات مجلس در استان لرستان بیش از پیش پی برد؛ به تعبیری، بهتر می توان پاسخ این سئوال یعنی شکست اصلاح طلبان را _ که ذهن مردم و سیاسیون را از همان روز پس از انتخابات به خود مشغول کرده بود_ پیدا کرد.
آیا علت شکست در این کارزار عدم اقبال مردم از اصلاح طلبان ،نداشتن کاندیدا ی شناخته شده، نبودن برنامه از ناحیه رهبران ،عدم تبلیغات مناسب، عدم انسجام و سرگردانی طرفداران ، ایراد در اجرا و یاعدم بیطرفی عوامل برگزاری و ….بوده است؟؟!!
هر کدام از موارد فوق به عنوان عوامل بیرونی سهمی اساسی و نقشی مهم در امر حساس انتخابات دارند؛ به عبارت دیگر ما قادر به تغییر برخی از این عوامل تاثیر گذار نیستیم، اما آیا بهتر نیست فارغ از سئوالاتی که در فضای خاص انتخابات شکل می گیرد آگاهانه و کارشناسانه به آسیب شناسی آن بپردازیم؟
نگارنده در حد توان و به میزان شناختی که در این زمینه هست بنا دارم به یاری خدا بدون تعصب و حق مدارانه به آسیبها ی درونی بپردازم و بیشتر از آن که گناه عدم موفقیت را صرفا حواله مخالفین خود کنیم، لختی نیز به ایرادات خود بنگریم؛چرا که ” آیینه شکستن خطاست…”
از منظر افکار عمومی، عوامل اجرایی اعم از استانداری، فرمانداری ها و عمده ی ادارات به تبع دولت تدبیر و امید به اصلاح طلبان تمایل داشتند اما بنا به دلایلی که به طور جداگانه به آن خواهم پرداخت به ضد خود تبدیل شدند؛ به عنوان مثال دستگاه بسیار موثر و اثرگذاری با عنوان آموزش و پرورش را با رویه ای که مدیر کل آن و برخی مدیران با آرم اصلاح طلبی داشتند، می توان یکی از عمده ترین آسیبها و دلایل شکست دانست. آموزش و پرورش دراستان بیشتر از آنکه به فلسفه ی اصلی خود یعنی تعلیم و تربیت و رشد تحصیلی بپردازد تبدیل به یک دفتر میانجیگری و “یکی به میخ و یکی به نعل” اسب سیاست شده بود، در صورتی که در دل تعلیم و تربیت صحیح آموزش سیاسی درست انتخاب کردن نیز نهفته است. در این خصوص، با توجه به موقعیت شغلی و آشنایی با ریز و درشت آموزش و پرورش در قسمتهای بعدی به دلایل مستند نقش منفی آموزش پرورش خواهم پرداخت و آنگاه آسیبهای دیگری چون سیاسی نبودن و تکیه بر جای سیاسیون زدن و …. را تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
به امید روزی که جریان های سیاسی با ارائه کارنامه بهتری از عملکرد خود در رقابت باهم به جذب آراء بپردازند، تا اینکه به روشها ی دیگری متوسل شوند.
هدف نگارنده باز کردن باب آسیب شناسی درونی به جای فرا افکنی است و اینکه از روال متعارف و سنتی مقصر دانستن مخالفین جناح خودی بپرهیزیم تا شاهد تکرار تلخیهای اینچنینی و تفرقه انگیز نباشیم تا جایی که پیروزی ها یمان شیرین، شکستهایمان منطقی، و نهایتا کمتر دچار اما و اگر شویم.
لذا از دوستان و همفکرانی که چنین می اندیشند تقاضا دارم در راستای روشنگری و فرهنگ سازی همراهی بفرمایند.
ادامه دارد…