اندر حکایت برکات «سکوت» و «نردبان»

این روزها همه ما را به سکوت دعوت می کنند! می گویند: سکوت کن! خودتان را چرا هزینه ی مردم می کنید!؟ می گویند: فلانی که به درد مردم نیشخند می زد و آن گاه که به او نیاز بود سرزیرآب کرد و رفت و با دوستانش فالوده خورد! و هنگام تقسیم غنایم از راه […]

img_20161120_223249

این روزها همه ما را به سکوت دعوت می کنند!
می گویند:
سکوت کن!
خودتان را چرا هزینه ی مردم می کنید!؟
می گویند:
فلانی که به درد مردم نیشخند می زد و آن گاه که به او نیاز بود سرزیرآب کرد و رفت و با دوستانش فالوده خورد! و هنگام تقسیم غنایم از راه رسید و کلاه سروری بر سرش گذاشتید! دسترنج سکوتش را گرفت!!
سکوت کن فلانی!
سکوت کن!…
با خودمان می نشبنیم و فکر می کنیم و می بینیم پیشنهاد، پیشنهاد بدی نیست…!
اما کاش می شد سکوت کرد! مگر می شود سکوت کرد!؟
خودمان هم می دانیم این روزها، بهترین نردبان “سکوت” است!
سخنی را به” شاه نعمت الله ولی” نسبت می دهند که:
” دانم و نمی گویم..”
آن ها که دم بستند خود را پنهان کردند “نردبان” ساختند!
البته به تعبیر مولوی:
“…نردبان این جهان ما و منی است
عافبت این نردبان بشکستنی است”
هر چند این روزها یک جوری نردبان ها نشکن شده اند!! انگار، هیچ کس نردبانش شکسته نمی
شود! دست کم در لرستان “نردبان” ها شکسته نمی شوند!
گویا “نردبان سازها”ی جدیدی کشف شده است!
نردبان دارها، نردبان سازها را ساخته اند یعنی دیده اند نمی دانم گرفتید یا نه؟…!
هر کس طالب نردبان است باید نردبان سازی پیدا کند! بدون پیدا کردن نردبان ساز، محال است که صاحب نردبانی آبدیده شوید!
این روزها، “دبه دبه” عسل و “تخته، تخته” قلیچه و … است که به نردبان سازها هدیه می شود!!
نردبان سازهای محلی و ملی داریم!!
برای بالارفتن از نردبان، نیازی به تخصص ندارید “پا” هم نداشته باشید ملالی نیست! کافیست نردبان سازها را بشناسید و ببینید! آن ها شمارا روی نردبان می نشانند!!
روی نردبان که نشستید زمینیان را هرطورخواستید برای نردبان سازها توصیف کنید!
اصلن می توانید شب را روز، و روز را شب، توصیف کنید!
نردبان سازها را که دیدید گوششان را هم اجاره می کنید و دیگر صدایی جزصدای شما نمی شنوند!!
برای همین، تانردبان سازها هستند نردبان شما شکسته نمی شود!!
این روزها نردبان های زنجیره ای، تشکیل شده است یعنی این نردبان نباشد! ملالی نیست نردبانی دیگر!!
البته نردبان ها آخرش شکسته می شوند مثلن برخی نردبانشان هشت سال یک بار شکسته می شود اما برخی اصلن و ابدن که نردبانشان شکسته شود!!
ای بابا!
قرار است از سکوت و برکات سکوت بگوییم اما مگر می شود!؟
این “زبان لعنتی” دست از سرما برنمی دارد هرگاه بحث زبان پیش می آید یاد مولوی می افتیم آنجا که می گوید:
“این سخن های چومارو کژدمت
مارو کژدم گردد و گیرد دمت”
المختصر.. !!
یک مثنوی- غزل، داریم که این روزها دارد تمام می شود. پایان این شعر بلند ناخودآگاه به سکوت رسیدیم!
“… ای درپی سلامت دنیا سکوت کن!
فرمان شاه آمده اینجا سکوت کن!…
با محتسب نشستم و از درد گفتم، آه!
آرام بیخ گوش من گفتا: سکوت کن! ..”
(ع پایدار)
سکوت نان است!
نردبان است!
به ما چه مربوط است که دهمرده می گفت:” عاشق کارهای بزرگ ام” و هی از”ترین” ها حرف می زد!
کوچکترین ها و بلندترین ها و بزرگترین ها برای برخی ها چقدر خوشمزه اند!
کوچکترین استان بزرگ کشور!
بزرگترین پل چوبی جهان بر کوچکترین رودخانه ی خشک جهان…
بزرگترین آلاچیق بزرگ جهان..
بلندترین سد جهان…
ای بابا!
قرار بود سکوت کنیم!
قول می دهیم سکوت کنیم!
ما هم دل داریم! نفس داریم! می خواهیم از برکات سکوت بهره مند شویم…
ما که تا حالا حلاوت و شیرینی سکوت را نچشیده ایم.
الآن هم می خواستیم درباب سکوت چیزی بنویسبم، دستمان خالی بود نمی دانیم چی بنویسیم!
سکوت می کنیم و فقط “شعر”می گوییم تا چیزی از سکوت برای نوشتن و گفتن گیرمان بیاید بعد دم بازمی کنیم!
کسی چه می داند؟ شاید هم وقتی طعم سکوت را چشیدیم مثل خیلی ها درلاک خود فرو برویم و دیگر چیزی نه بگوییم و نه بنویسیم! و برای همیشه سکوت بکنیم!!!
سی ام آبان ماه نودو پنج
لرستان
علی گودرزیان (ع- پایدار)