معلم عزیزم روزت مبارک

حمزه فیض پور/ کشکان: به نام اول معلم هستی که “علم الآدم اسماء کلها”  است کسی گفت چونی چنین رنج بر                 به تعظیم استاد بیش از پدر؟ بگفتـا زد آن نقش آب و گلـم                   وزین تربیت یافت جان و دلم از آن شد تن من پذیرای جان                   وزین آمـــدم زنده­ ی جاودان (جامی) ایامی که […]

index

حمزه فیض پور/ کشکان:

به نام اول معلم هستی که علم الآدم اسماء کلها”  است

کسی گفت چونی چنین رنج بر                 به تعظیم استاد بیش از پدر؟

بگفتـا زد آن نقش آب و گلـم                   وزین تربیت یافت جان و دلم

از آن شد تن من پذیرای جان                   وزین آمـــدم زنده­ ی جاودان (جامی)

ایامی که در تقویم زمانی هر ملتی به نامی یا اتفاقی ذیل پیامدهای مثبتی هویتی را نمادین به دیگران می نمایید از منظری باید برای آن یک فونداسیون قوی تاریخی با “پی ریزی خودمانی” و نه ” تقلید مهندسی دیگرریزی ” در نظر گرفت تا به دنبال تبعات فرا رویش  روزمرگی انزجارآمیز و یا نوعی رخوت ناشی از بی فایده بودنش چهره جامعه هدف را نیارایاد، سال هاست این عارضه در روزهایی (روز یا هفته معلم ، روز پرستار ، روز کارگر و …..) در جامعه ی خودمان خودش را نشان داده و استمرارش را همواره می بینیم.

به خودی خود “نیک نظری” است این دوره ی  کوتاه به یاد افتادن ها و ذکر اسامی در تقویم ها، اما به نظر می آید اساس کار که کار پایه ای و اساسی در تبیین جایگاه آن “اسم و رسم ” و لمس کردن کارکردهای آشکار و پنهانش در همه ایام سال باشد در تصمیمات تصمیم گیران وقعی ندارد که از رهگذر آن یک میانه و ارتباط نیکو و لذت بخش هم صاحب اسم (مثلا معلم) با خودش داشته باشد و عت و عیال به یدک کشیدن آن عنوان را مایه ی فخر خود بدانند و هم منزلت اجتماعی آن در ارزش گذاری حرف  و مشاغل بدون ابهام ، کاملا وضعیت روشنی داشته باشد تا جلوه و تاثیرگذاری حرف و عملش در حوزه کاری خود را نشان دهد، خلاء  تدقیق  در تعریف این ترتب منزلت های شغلی یا هنری (به نظر برخی) آزار دهنده  روحی، روانی و رفتاری مجموعه کنشگران حوزه ی  آموزش و پرورش است زیرا نه فرهنگ اعتماد به نفس  جایگاه اجتماعی این ” هنر عشق ورزیدن ” به هویت سازی برای نسلی که دچار آشفتگی الگویی است خود را نشان می دهد (به دلایل مالی، تبعیض های ریشه ای و ساختاری، تصمیمات مقطعی غیر واقع بینانه ) و نه فرهنگ جامعه (سیاسی اش، اقتصادی اش، احتماعی اش و…..) توانایی پذیرش این جایگاه و کارکردهایش را دارد، از طرف دیگر هم جامعه و هم حاکمان به تبع تعاریف ذهنیتی خودش انتظارات رسول گونه از این دلسوختگان دارند.  این در حالی است که یک بررسی میدانی درباره ” وضعیت اعتماد اجتماعی در ایران ”  که به وسیله دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال های پیش انجام شده است نشان می دهد که معلمان از بیشترین اعتماد اجتماعی برخوردارند. طبق این بررسی میزان اعتماد مردم به گروه ها و مشاغل به ترتیب اولویت به این شرح است:

معلمان

اساتید دانشگاه

ورزشکاران

پزشکان

ارتشی ها

پلیس راهنمایی و رانندگی

نیروی انتظامی

دانشجویان

کارگران

هنرمندان

روحانیون

قضات

روزنامه نگاران

مدیران دولتی

رانندگان تاکسی

کسبه

تجار و بازرگانان

بنگاه داران

یافته های این بررسی که بیشتر بیانگر اعتماد عمومی است نشان می دهد که گروه ها و اصناف مورد سنجش در سطوح مختلفی از اعتماد و اطمینان مردم نسبت به خود برخوردارند. بالاترین میزان اعتماد نسبت به معلمان ( ۷۷ درصد ) و اساتید دانشگاه ( ۵/۷۰ درصد ) است. بعد از آنها به ترتیب ورزشکاران ( ۱/۶۲ درصد ) پزشکان و ارتشی ها ( ۵۶ درصد ) راهنمایی و رانندگی ( ۱/۵۵ درصد ) نیروی انتظامی ( ۵۳ درصد ) دانشجویان ( ۹/۵۲ درصد ) و کارگران با (۳/۴۹ درصد ) قرار دارند. گروه های دیگر در درجات پایین تر قرار دارند. اما با این اوصاف در گستره ی باور همگانی و نیز در نظرگاه متولیان رسمی ، در عمل آن جایگاه و منزلت به عین نمی آید. با این وجود و با نگاه به آن ترتب منزلتی و از حیث برخورداری از این اعتماد اجتماعی معلمین عزیز می توانند احساس مهتری کنند هرچند از بابت اوضاع معیشتی تناقضی بین این اعتبار و اعتبار مالی آنان وجود دارد. به هر صورت حداقل خودمان، خودمان را فراموش نکنیم و به پاس اولین معلممان که ” حرف را برای دانستن کلمه و کلمه را برای گفتن جمله های کوتاه (سلام، آن مرد در باران آمد ، بابا آب داد  ……..)  ما را ” آموختن ” داد، دورادور بر دستان همه اشان بوسه بندگی بزنیم،  این متن بهانه ای شد تا نام و یاد همه ی معلمانم را گرامی بداریم و شخصا در آستانه ی هفته ی معلم پای تک تک همه آموزگاران و دبیرانم را می بوسم. در این راستا تا جاییکه حافظه ام یاری کند اسامی شان را به نیکی ذکر می کنم که به قول سعدی علیه الرحمه  مهرشان هرگز از دل بیرون نخواهد رفت:
سعدی به روزگاران ،مهری نشسته بر دل
بیرون نمیتوان کرد الا بروزگاران 

مقطع ابتدایی: شاه طماس ظهرابی نازنین یا نازی شیرازی غلام رضا منصوری محمد رحمتی علی قلی میرزایی ابراهیم منصوری عاطفی گراوند ماشاالله امرایی ساامیر کونانی علی کرم فیضی

 مقطع راهنمایی و متوسطه: محسنی تیموری علیرضا منصوری علی پاشا منصوری چنگیز منصوری کریم چالوکی  رحمی دالوند عزیز دارابی بهرام مقدسی علی امرایی زهراکار  رضا بیرانوند فتح الله علیمرادی شیخی بازوند الیاسی نظری تیمور صفری ایرج اخویان قلندری آزادبخت قاسمی کرمزاده رضاییان رضایی- عبدی پور .. عزیز معلمانی  که بدرود حیات گفته اند مقامشان نزد رب الرحیم در اعلی اعلیین باد و خوب معلمانی که همچنان می آموزند و به دنیا عمرشان برقرار هست از الطاف اول معلم هستی برخور دار باشند و سایه ی پربرکتشان همچنان برسر خانواده محترمشان مستدام باد  انشاء الله