دل نوشته ایرج رحمان پور (حنجره زخمی زاگرس) برای استاد بی بدیل آواز ایران

همه با هم، عاشقانِ نوا و نغمه و آواز این سرزمین، دست به دامان همه پاکی های جهان هستی می شویم که این روح بلند، این جان و این نای شیفته ،همچنان خنیاگر میانه میدان سالیان دور و دراز این سرزمین بماند. ایرج رحمان پور در اینستاگرامش  دلنوشته ای برای خسرو ، استاد بی بدیل […]

Untitled-1

همه با هم، عاشقانِ نوا و نغمه و آواز این سرزمین، دست به دامان همه پاکی های جهان هستی می شویم که این روح بلند، این جان و این نای شیفته ،همچنان خنیاگر میانه میدان سالیان دور و دراز این سرزمین بماند.

ایرج رحمان پور در اینستاگرامش  دلنوشته ای برای خسرو ، استاد بی بدیل  و هویت آواز ایران محمدرضا شجریان نگاشته است.

متن پیام:

با هزارن درود به پیشگاه مردم و مبارکباد سال نو
نه این که دردیم نبوده است. هست، همیشه و در هر حال ، خواب و بیداری ، مستی و هشیاری ، درد هست و تلنبار شده اش هم هست.
اما این درد، این زخم ، این خبر فراتر از توان شانه های چون منی است.
در طول هستی بسیاری افراد، تقدیر چنان رقم می خورد که می رویند، می بالند، تا انجا که ایزدبانو یا ایزد مردان سرزمینی می شوند. برای نگهبانی هر آنچه اهورایی است، در رویارویی با هر انچه اهریمنی است.
در این میان عزیز دل همه ایرانیان استاد محمدرضا شجریان، چنان گذراند که دوست داشتنش از حد ابراز علاقه یک مخاطب به یک آفرینش گر هنری گذشت، و تبدیل به آئینی ملی شد، چنان که دوست داشتن پرچم، چنان که بزرگداشت تاریخ، و همان طور که در نکوداشت نام ایران به جای می آوریم.
دریغا که این جانانه برگزیده که خرد جمعی یک تاریخ به پشتبانی اش ایستاده درگیر آزار بیماری است.

ایزد مردی چون او را که شرف هنر این سرزمین را پاسبان است، هرگز مرگی در میان نبوده است و نیست. تنها داغ نبودن های پی در پی و بدرقه خاموش این سرزمین از فرزندان خویش است که دارد مرز توانایی ها را در می نوردد.
همه با هم، عاشقانِ نوا و نغمه و آواز این سرزمین ،دست به دامان همه پاکی های جهان هستی می شویم که این روح بلند، این جان و این نای شیفته ،همچنان خنیاگر میانه میدان سالیان دور و دراز این سرزمین بماند.