آنچه بر ما گذشت!!

علی اصغر اسفندیارپور فعال سیاسی اصلاح طلب و راهبر سیاسی انتخاباتی گروه اصلاح طلبان ۱+۶ در انتخابات اخیر کوهدشت در یادداشتی که در سایت سیفاروژ منتشر شده، نسبت به اوضاع سیاسی انتخاباتی شهرستان های کوهدشت و رومشکان واکنش نشان داده است. متن این نوشتار بدین شرح است: پیشنهاد اینجانب به صاحبان قلم و صاحب نظران […]

IMG_7976

علی اصغر اسفندیارپور فعال سیاسی اصلاح طلب و راهبر سیاسی انتخاباتی گروه اصلاح طلبان ۱+۶ در انتخابات اخیر کوهدشت در یادداشتی که در سایت سیفاروژ منتشر شده، نسبت به اوضاع سیاسی انتخاباتی شهرستان های کوهدشت و رومشکان واکنش نشان داده است. متن این نوشتار بدین شرح است:

پیشنهاد اینجانب به صاحبان قلم و صاحب نظران علوم اجتماعی شهرمان این است که تحولات سیاسی شهرستان های کوهدشت و رومشکان را در قالب یک کیس «case» تحقیقاتی با رویکرد «سکه ای که دارای دو رو می باشد» مورد مطالعه قرار داده و به عنوان یک الگوی ملی، به مردم و صاحبان اندیشه سیاسی در کشور، معرفی کنند.
۱- دو روی یک سکه:
الف: روی مصلحان: حضور مصلحان و بدنه کثیر و متکثر آنان، حداقل بیش از سه دهه است که به گونه های مختلف خود را نشان داده و زیبایی می آفرینند.
حرکت اخیر اصلاح طلبان در قالب پیکری واحد و منسجم به مثابه درختی تنومند به بار نشست و حماسه آفرید. اجماع فرزندان این خطه به عنوان مصلحان، با سازو کاری مدنی و نیز استقبال قاطبه مردم از آنان در قالب یک جریان و یک حزب غیررسمی، آنچنان انسجامی به وجود آورد که در کشور، نه کم نظیر بلکه بی نظیر بود. انتقال ده ها هزار رای از نقطه ای به نقطه دیگر و از فردی به فرد دیگر در ظرف زمانی کمتر از یک هفته آن هم در منطقه ای با بافت عشیره ای، از اوج شاهکارهای این پدیده بود.
این روند ، به گونه ای زیبا درخشید که ناظران علوم اجتماعی را بهت زده و صاحبان زر و زور و تزویر این منطقه را غافل گیر کرده و وحشتی هولناک بر آنان سایه افکند تا جایی که یارای دیدن آراء بیش از شصت درصدی رقیب را برنتافتند.
من همچنان معتقدم اگر انتخابات با شرایط بهتری انجام می گرفت ، اصلاح طلبان با اختلاف چشمگیری از نظر میزان آراء پیروز میدان بودند.
ب: روی فرصت طلبان: به موازات حرکت مصلحان، عده ای اندک که تعدادشان کمتر از شمارش انگشتان دست و پا است، حرکت نامیمونی را آغاز کردند که آن هم در نوع خود بی نظیر بود.
اینان با مهره چینی های خود در مقابل آراء ملت ایستادند. اوج این حرکت در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد ۷۶ در لرستان به نمایش گذاشته شد. در آن مقطع تاریخی در حالی که مردم سراسر کشور زیبایی ها آفریدند، بنا به دستور مجریان وقت استان، به قول طنز پردازان مطبوعاتی «یکم خرداد در محیطی آرام و به دور از چشم مردم لرستان، انتخاباتی سالم برگزار گردید» و متاسفانه شیرینی دوم خرداد معروف را به کام مردم رنج دیده استانمان تلخ تر از زهر کردند.

۲- برما چه گذشت:
اینجانب از یک سال پیش دو نکته را به مجریان انتخابات در استان یادآور شدم:
الف: خود کنترلی و تعادل ترازو: عرض کردم مجریان باید تلاش کنند، بین دو کفه ترازوی هیات های اجرایی و نظارت تعادل به وجود آید تا نیروهای عامل صندوق ، یکدیگر را کنترل نمایند تا در نهایت صیانت آراء برگزار شود.
متاسفانه عمل بالانس در کفه های ترازو انجام نگرفت و ترکیب عوامل صندوقها کاملا نامتعادل بود.
ب: دزد نگرفته پادشاه است: فرصت طلبان در مقابل مردم سازو کاری را تجربه کرده اند که ظرف زمانی ۴۸ ساعت روزهای فعالیت انتخابات، دست یافتن هر نوع عمل غیر قانونی را برای خود مباح دانسته و معتقدند در این مقطع دزد نگرفته پادشاه و برنده انتخابات خواهد بود.
آری ! انتخابات در شهرستان رومشکان در بسیاری صندوقها حدود ظهر روز جمعه پایان یافت و شروع کار بسیاری شعب اخذ رای در کوهدشت که بیش از ۸۵ درصد آراء در اختیار اصلاح طلبان بود باچندین ساعت تاخیر یعنی نزدیک ظهر شروع شد، آن هم با تعلل و سستی ها، تا جایی که مردم رنجدیده کوهدشت گاها تا پنج ساعت در صف های طولانی رای گیری ماندند.
کاش اراده ی خدامدار ناظرین، صندوق های رای را در شهرستان رومشکان بازشماری و بررسی می کرد تا معلوم گردد در آن تاریکخانه اشباح چه گذشته است!
تا بداند مومن و گبر و یهود/ اندر آن صندوق جز لعنت نبود
۳- چه باید کرد:
حال که فضای گرد و غبار و التهاب ناشی از آن نسبتا فروکش کرده یادآوری چند نکته به نظر ضروری است.
الف: فرصت طلبان بدانند، با توجه به فضای عطر آگینی که به وسیله مردم ایران در فرآِیند انتخابات مجلس شورای اسلامی و به تبع آن در بدنه دولت به عمل خواهد آمد جایگاه فرصت طلبی بر آنان تنگ و قطره ای هستند که در این دریای مواج ناپدید خواهند شد. الحق که تعبیر قرآن چه زیباست که همانا باطل رفتنی است.
ب: معروف است در شکست ها مردان بزرگ، تحولات و تقدیر را به خداوند نسبت داده و افراد ظاهر بین آن را به پای رفیق نهاده و فرافکنی می کنند. لذا با توجه به مشکل پیش آمده از مردم عزیز و صاحبان اندیشه و صاحبان تریبون انتظار می رود، قلم در دستشان بی تابی نکند، گاهی اوقات سخنی بر زبان جاری نشود که موجب آزار دوستان صدیق، دلسوز و تلاشگر گردد و بدانیم هر گاه برق احساسات بجهد، چراغ عقل خاموش می شود.
۴- جبران خسارات:
الف : بدون شک این حادثه تلخ موجب گردیده در میان مردم مخصوصا کوهدشت و رومشکان گله مندی ها و شاید اختلاف و کینه هایی به وجود آید ، که بر صاحبان قلم و اندیشه است به سرعت به آن پرداخته و روشن کنند که قاطبه مردم رومشکان همانند مردم کوهدشت و سایر بلاد کشور ، مردمی فهیم ، سالم و در عین حال مظلوم هستند و نباید عمل عده قلیلی فرصت طلب ، به تمام مردم آن دیار تعمیم داده شود.
ب: با قاطعیت، با مطالعه دقیق عرض می کنم: در این برهه تاریخی، با توجه به اتحادی که بین مردم و بر اساس رشد عقلانیت و ارج نهادن به ارزش ها (حتی بدون توجه به جناح بندی های خاص) بعمل آمده بود و با توجه به انسجام بین نسل های جدید و نو اندیش و آشتی آنان با پدرانشان به عنوان سنت می رفت که جامعه ای پیشرو با مدنیتی مترقی شکل بگیرد ، که متاسفانه این مهم نیز دچار آسیب هایی گردیده است که با همت فرهیختگان دیارمان نه تنها قابل جبران بلکه می توان آن را به فرصت تبدیل کرده و از آن بهره ها برد.
ج: نسل جوان و نو اندیش ما با سرشتی پاک به طور ناگهانی، دچار حادثه ای گردید که هرگز از دولت تدبیر و امید و وزیر مربوطه اش انتظار نمی رفت ، لذا به شدت برخود لرزیدند و دیوار اعتمادشان فرو ریخت. ترمیم و جبران خسارت مربوطه کار نسبتا مشکلی است که باید بر آن افسوس خورد!
انتظار می رود دولتمردان با دور اندیشی و تدبیر در صدد جبران آن برآیند که فردا دیر خواهد بود.
د: تزلزل کسانی که به نام جریان اصلاحات ارتقاء پیدا کرده و از پلکان آن به کسب مال و منصب پرداختند و امروز طی معاملات و مبادلات اختصاصی به کام دیگران حرکت می کنند، برای مردم مخصوصا نسل جوان ما غیر منتظره و چندش آور است.
در این مقوله ماجراها داریم ، قربان صدقه ها رفتیم، متاسفانه ره به جایی نبرده و نتوانستیم آنان را مجاب کنیم، البته ناگفته نماند، جوانان خوش فکر و صاحب قلم ما در این مقوله حق مطلب را ادا کرده و در فضای مطبوعاتی، به نوبه خود شفاف سازی های زیبایی انجام گرفت.
در این زمینه مطالعه نوشتاری از آقای پرویز گراوند به نام «هبوط از اصلاحات» و تحت عنوان « پیریایی یادت به خیر، دوستی خداحافظ» پیشنهاد می گردد.