آموزش و پرورش سیاست زده
ولی اله آزادبخت/ کشکان: کوشندگان و پویندگان راست و راستین آموزش و پرورش این دیار، نیروهای روان و دوانِ ساکتِ سر به زیری هستند که کامل و قابل، صد البته پنهان و نیمه پنهان قدم در پی و در طیِ زُدایندگی زنگارهای جعل و جهل داشته و دارند. اهدای نشان لیاقت به آنان نه تنها […]
ولی اله آزادبخت/ کشکان:
کوشندگان و پویندگان راست و راستین آموزش و پرورش این دیار، نیروهای روان و دوانِ ساکتِ سر به زیری هستند که کامل و قابل، صد البته پنهان و نیمه پنهان قدم در پی و در طیِ زُدایندگی زنگارهای جعل و جهل داشته و دارند. اهدای نشان لیاقت به آنان نه تنها اسباب شرافت که ارجی است کریم و اجری است در خور. مردانی با عیار حق، عُقد دانش و دانشآموز، خوش محضر، خوشگوی، سبوی صبر، پا پیاده و جانبدار ، ریشهای و ریشهدار، دارای مواقف افتخارآمیز،ملا ک و مَلَکه، خاطر خطیر همه را جمع، شرشر شعر باران زندگیشان گوش دادنی ویاد کردنی است. بوی پخت درس کلاسشان شامه نواز است. در کنج دنج لابی گمنامی نام بلندشان نام و نشان دارند و “آنقدر خاکیاند که اگر زیر باران بروند گلی میشوند.” در ردیابی ردِ پای پویایشان جز خدمت به خلق اثری دگر نیست:
” تا توانی به محتاجان خدمت میکن به دَمی یا درمی یا قدمی یا قلمی۱”
به احسن وجه میآموزند و میآموزانند. حقیقت، باید از رویشان مشق نوشت. مردانی که با سایش اعصاب،زندگی را زنده و خستگی را خسته دارند. کاسبانی که قصدشان از خرید، سود و سودا نیست، سوز و غوغاست. مدام گرم حال بچهها و گرم گپ و گفت کتابند. پیوسته ودلبسته در اندیشهی فردا و فرداهای بالندهی پیش رویند. حقیر، خود را قربان چاک پای مبارک خدمتگزارشان میکند. حقیر ،تند نمیرود. این مّکنونات قلبی و قبلی اوست. نمیگوید این معلمان فداکار و فارغ البال، انسانهای کاملی هستند ولی میگوید کاملاً انسان هستند. این ادعای بزرگی است اما صادقانه است. بدیلی برای کارشان و مقیاسی برای قیاسشان نیست .قانع به کفاف بی کفایت زندگیند. برای حراست و کیاست از کیان قاطبهی نوباوگان و تشنگان دانش و بینش این خطه، قلم و قدم، رنجه میدارند. احسن الحال که میگویند یعنی همین. اگر روزی نشان کوچه ی سبز خدمت را ازحق بپرسند بی محابا خواهد گفت که در دستان هزار دست آنان و در تلنگر سر انگشتان و رقص قلم وزین و نجیبشان که به چربی هیچ سفرهای آلوده نیست، هست. اینان دراَقطار و اَقصای این کشور کم نیستند و گم هستند.عاشق پیشگان بی نشانی که موردچالش وبی مهری نامهربانانند. چون با کس و کسانی نیستند حُسن قبول نمییابند و چون بر کس و کسانی هستند ،مُهر مردودی میگیرند .اینان ضرورت بودنشان همیشگی است .چه در کلاس درس، چه در خلوت خانه ،و چه در یادمان یادها. هر جا هستند جایشان و یادشان پا بر جا باد. پیرو این صحه ،حلقهای از این سلسله جنبان دریای جوشان و خروشان، که البته چندی از برخیها باشند، ناشکیبایان و کم انگیزگانی هستند که آنان نیز پیر راهند اما نه پیر راه درس و مشق، پیر راه سیاست و سیاست بازی. آدمهای خوبی که یک اما چون خود را تحلیل نمیکنند، تحلیل میرونند. جّلای کلاس کردههایی که نعل به نعل تابع فرمان نافرمان سیاستند. بله سیاست سر کارشان گذاشته، همان سیاست بیپدر و مادری که لب جویشان میبرد و تشنه و پردشنه اشان برمیگرداند. همان سیاست با سیاستی که عمارتشان را خراب و پیشه اشان را معماری برای دیگران کرده است. سیاستی که چّرگر و بلند گوی میدانِ بازی همه جور باختشان کرده. اینان اگر با شیرشان شکاری فرا چنگ آورند، شیرشان ران خورد و بینوایشان پوست شکار رابدرندو طبل آوازهی بی آوازخویش کنند. آری هستند گریبان چاک زدههایی که با شروع فصل انتخابات خود را گلولهی آجین باندی کرده، جِرزنی میکنند شاید به پاشنهی بی آشیلی گیر بیابند، و هستند کسانی که لیدر اصلی انتخابات شده تا نگاهشان به رپُرتاژ آگهی انتخاباتی میخورد، کلاس را به هم ریخته میکنند و سرک و سرکها بیرون میکشند، موبایلها را روی شایعهی ریل قطار تهمتها و صحبتها میگذارند، بلکه از ره آورد و باد آورد نمدهای اهدایی و طفیلی، کلاهی از جنسِ پَستِ پُست ببافند. بله، سیاست اگر روی سگش بالا بیاید اینجوریست. نگارنده گفته باشد، در این َمقال و در این مُقامه، قصد َوهن، طعن یا لحن و لعن به همهی صاحب منصبان و صاحب کرسیان را ندارد. بلکه نوشتار، جَستی است به انان که دراین گیر و دارها به دنبال َپسله و پستویی برای پنهانگی، کم کارگی و بیکارگیِ تکراری خویشند. و نیزتر، صرف رویکرد کَژ و کجی است که میرود پایههای سست و گسست آموزش و پرورش این دیار بی یار را به رعشه تر اندازد. کیست که نداند امروزه سیاست چه بلایی بر سر آموزش و پرورش آورده است. کیست که نداند اگر قرار باشد رژهی سیاست بازان و سیاستزدههای این شهر به راه افتد، باید نمره بیست را به آموزش و پرورشی ها داد!! کیست که نداند تمام زور آموزش و پرورش در بی زوری با سیاست است. کیست که نداند این چرخ زنگخوردهی زوار دررفته همچنانتر از همچنان لنگ میخورد و کیست که نداند…نشان به این نشان ،آموزش و پرورش روزگاری خوش و اقبالی نیکو ندارد.
اگر سیاست به همین گستاخی و به همین بی پروایی در آموزش و پروش غَلت خورد و خِلط درس و کلاس گردد، عمده نتیجهی رقتبار و خفت بارش اُفتهای تحصیلی تلنباری است که امروزه بیش و پیش از هر زمانی شاهد غلتیدگی و گندیدگی آن هستیم.
با این حساب و با این کتاب “بیهوده بود زحمت امید و انتظار”
این همه دانشآموز کاهل و کاهیدهی کتاب مچاله کردهای که در این َمجال کاغذی نمی گنجند، نیستند جز محصولِ این نیم بیت زیبای عماد خراسان که:
“گندم ندهد بار چو جو میکاریم”
۱)پوریای ولی
بسیار زیبا واقعیت رو بیان نمودی.
[پاسخ]
سپاس از لطف شما…
[پاسخ]
بسیار زیبا و بجا بود استاد عزیز. واقعا سیاست زدگی در کوهدشت مصداق همان قوز بالا قوز است
[پاسخ]
ممنون شما محبت دارید
[پاسخ]
درود بر دوست و همکار عزیزم .واقعا زیبا توصیف کردی وضعیت آموزش و پرورش سیاست زده را اما هر سال این معضل شدت بیشتری پیدا میکندبه امید روزی که حداقل مثل استانهای همجوارمان باشیم
[پاسخ]
سبز بمانید سید جان از جمیع بلیات در امان
[پاسخ]
کو گوش شنوا.کو چشمان بیدار…
[پاسخ]
با سلام امید که گوش ها شنوا و چشم ها بیدار گردند همشهری عزیز
[پاسخ]
ی باره دیگه ب خودم افتخار میکنم که زاده ی دیاری هستم,,,,مملو از هنر __ادب __و مهمتر اینکه شاگرد استاد ازادبخت بودم
[پاسخ]
با سلام این نشان از بزرگواری شما دارد من هم به سرزمین مملو از گفته های شما افتخار می کنم
[پاسخ]
متاسفانه فرهنگیان شهرستان قدرت انتخاب را از مردم گرفته اند. و واقعا متاسفم برای همه فرهنگیان و نمایندگان که از عوض کردن معلم بیکار نمیشن به مشکلات مردم رسیدگی کنن
[پاسخ]
با سلام درست می فرمایید امرایی عزیز چه باید کرد دوستان باید جوری دگر اندیشند
[پاسخ]
با عرض سلام و ارادت به محضر دوست و همکار خوش فکر و ادیبم جناب آقای آزادبخت ، مطالبت گویای همه ی دردها بود و اشارات زیبایی به گذشته داشتید امیدوارم به خود آییم ودر پرتو دانایی و هوشیاری از این سیاست زدگی رهایی یابیم ./
[پاسخ]
با سلام و سپاس از شما برادر آدینه وند من هم همین آرزوی شما را دارم
[پاسخ]
با سلام خدمت استاد گرامی . مرحبا بر این قلم . عمرتان همراه با قلمتان همیشه پایدار .درود بر شما
[پاسخ]
با سلام خدمت آقای کوهنانی مرحبا بر ذوق زیبای شما…عمرشما هم همراه ذوق زیبای شما مستدام باد
[پاسخ]
فرهنگیان کوهدشت: بیدارکنندگانی که باید بیدارشان کرد …………….
جناب آقای آزادبخت : این جماعت( پست طلبان ) در بیسوادیشان شکی نیست وگرنه آموزش را بازیچه اهداف شوم شخصی شان نمی کردند
[پاسخ]
با سلام و افرین بر شمای عزیز ناشناس خوب استنباط فرمودید اینجا چیزی که رنگ می بازد اموزش است…..
[پاسخ]
با سلام و افرین بر شمای عزیز ناشناس خوب استنباط فرمودید اینجا چیزی که رنگ می بازد اموزش است…..
[پاسخ]
سیاه ترین کارنامه اداره کل در چند سال اخیر
[پاسخ]
استاد گرامی جناب آقای آزادبخت ! دست مریزاد . بسیار زیبا فرمودید . درد از ما و درمان نیز از ماست.میگم ما معلما بیاین یه تصمیم مهم بگیریم … جایگاهمان را بشناسیم و دنبال هیچ کاندیدایی کاروان درست نکنیم . اما پرشور سر صندوقها حاضر شیم. چه طوره ؟؟؟
[پاسخ]