جوابیه ای بر «کیفرخواست» مصطفی شکری

سردبیر محترم سایت وزین کشکان        سلام علیکم بما صبرتم با احترام وکرنش در برابر دغدغه جنابتان در پاسخی که این حقیر یک لاقبا درخصوص استاد عزیزم جناب آقای آزادبخت نگاشته بودم و با لحاظ این نکته که اساسا شانی برای آن قلم نمیتوان یافت که در مقام مقاوله با مطالب بنده که مخاطبش کس دیگری […]

IMAGE634277548833251250

سردبیر محترم سایت وزین کشکان       

سلام علیکم بما صبرتم

با احترام وکرنش در برابر دغدغه جنابتان در پاسخی که این حقیر یک لاقبا درخصوص استاد عزیزم جناب آقای آزادبخت نگاشته بودم و با لحاظ این نکته که اساسا شانی برای آن قلم نمیتوان یافت که در مقام مقاوله با مطالب بنده که مخاطبش کس دیگری است برخاسته اید چراکه نه جایگاه حقیقی برای این موضوع میتوان یافت و نه اساسا مسئولیتی برای مخاطب بنده داشته و به طرفه العینی میتواند شانه از مسئولیت آن رها نماید از سویی شان نگارنده اجل از آن است که برای دلخوشی دیگران جا نماز رنگ و رو رفته خود را بر آب جلبک زده ریا و نمامی زند تا خویشی بنمایند و ماهی مراد از دریای گل آلود به رندی صید کنند. آنچه نیت این درویش یک قبا در تحریر این کلمات است همان دفاع از حقوقی است که خداوند آنرا به ودیعه به خلقش سپرده و ایشان را مکلف نموده در پاسداشتش راسخ باشند و درصورت تعرض به این حرمت به طرفه العینی در برابرش بایستند.

ازسویی رسم ادب را بجا آورده نکاتی چند به خوانندگان عزیز آن سایت وزین معروض میدارم چرا که معتقدم “دانستن حق مردم است”

افاضه فرموده بودید از اینکه به فراست جملاتی از یک نامه منتسب به یکی از سیاسیون سابق را در نامه ام قید نموده ام برای بنده جای تامل داردکه از منظر جنابتان این موضوع ممدوح است یا مذموم؟

بعید میدانم جریانی که سال ها منویات جناب سروش را از صدر تا ذیل در زیرزمین معروفشان در خیابان امام و نیز در کتابفروشی خاصشان تدریس عملی و نظری می دادند و الواح فشرده و کتب ایشان را با لب و لوجه پرآب درحد گسترده شیاع میدادند استفاده از جملات منتسب به ایشان موجبات تکدر خاطرشان شده باشد در ثانی برای افرادی که با قلم و شیوه قلم زنی دستی برآتش دارند نیک مسبوقند بمصداق “یستمعون القول و یتبعون احسنه” استفاده از جملات افراد در نامه نگاری ها نه تنها مذموم نیست که بر غنای مطلب می افزاید ملاحظه مقالات استاد اعظم دکتر دینانی فیلسوف بزرگ نمونه ای از این دست نوشتار است که به کرات از جملات و کلام صاحبان قلم بهره مند است.

تایید میفرمایید استفاده چند جمله ای از مطلب دیگران در مطلبی چند صفحه ای اصل مطلب را به چالش نمیکشد فلذا مغالطه انداختن در ورود در ماهیت مطلب رندانه است.

این خطای ذهنی جنابتان را اگر در کنار عدم اشراف شما بر مفهوم حقوقی کلمه” کیفرخواست”که در مطلع مقالتان برگزیدید قرار دهیم نشان از جوان بودنتان دارد و تعجیل در استفاده از لغات بدون توجه به مفهوم آن که قطعا قابل اغماض است کما اینکه این حقیر که در سال ۷۶ مدیرمسئول نشریه دانشجویی گفتمان را بر عهده داشتم نیز از این سهو قلم ها چه بسیار داشتم.

رجاء واثق دارم گذشت زمان و افزایش تجریه بروز این خطاها را نیز به حداقل خواهد رساند و خوانندگان وجیه آن بنگاه خبری نیز بر شما حرجی نخواهند گرفت. هرچند هنوز هم منشا احساس تکلیف شما در پاسخ دادن به مطلبی که مربوط به جنابتان نیست برای بنده مکتوم است.

و اما بعد  

بنده همچون جنابتان آقای آزادبخت را از جمله نیک محضران سلیم النفسی میدانم که مصداق جمله سعدی علیه الرحمه که “درظاهرش عیب نمبینم و در باطنش غیب نمیدانم ” لکن به زعم این حقیر و بسیاری از اهل نظر درحال تکرار همان اشتباهی است که در انتخابات مجلس ششم مرتکب شد و در بیانیه شان به آن اذعان نمودند اشتباهی که پندشان دادیم و بندشان نهادیم اما اثر نکرد

از قضا بر خلاف دوستانشان که از قبل نصرت اصلاح طلبان در سال های ماضی به آلاف و الوفی رسیده و مدت ها خود و اعوان و انصار محفل نشینشان را از منافع مدیریت های کلان استانی و منطقه ای و پروژه های اقتصادی و مالی بهره مند نمودند ایشان از جمع غنیمت بگیران بعد از فتح مستثنی شده و بنا حق نامحرم تلقی شده بودند فلذا حق دارد از این بابت گله مند و آزرده خاطر باشد.

نگاهی موجز بر مفهوم و منطوق آن عرضحال ، حکایتگرخبثی گران سنگ بود که جناب آقای آزادبخت بی هیچ تعارفی قسمتی از آن را باید در برابر محکمه وجدان اصلاح طلبان پاسخگو باشند خبثی که هر زمانش – مجلس ششم-چه گفتند آتش سوز دل هیزم تر الحاح و اصرار نابجای ایشان را نسوزاند و مصداق آیینه گردانی در جبل نابینایان بود لکن پیکان عمده نظرات این حقیر متوجه بزرگوارانی بودکه در بزنگاه حساس تاریخی بزرگی نکردند و رسم عاشق کشی و شیوه شهر آشوبی را برگزیدند مخاطبی که بر توجه آن به خود آگاهند زیرا ضمیر قهرا مرجع خود را بدرستی خواهد یافت.

برخلاف آنچه مطرح فرموده بودید بنده علاوه بر جناب آقای آزادبخت ۲ کاندیدای فرعی دیگر که بنام اصلاحات در انتخابلات مجلس ششم عملا در میدان حریف بازی نمودند را مخاطب قرار داده و فاش میگویم از گفته خود نیز دلشادم ،خطای تمامی این بزرگواران را در یک راستا دیدم با این تفاوت که جناب آقای آزادبخت ناخواسته و برخی دیگر تعمدا بدنبال شکست کاندیدای اصلاح طلبان بودند ملاحظه مصاحبه یکی از کاندیداهای محترم در یکی از سایت های خبری در ماه های قبلی موید این ادعاست.

مخلص کلام بنده خطاب به آقای آزادبخت ان بود که برادر گلایه مندی شما از عدم اعطای مسئولیت بجا اما این راه و رسمش نیست.

بی شک اقدام این حقیر در نگارش این مقال که در پاسخ به  هروله جنابعالی در محاجه با آن را نمیتوان به حرج این جرح به چوب خرده راند چرا که همین قلم آموخته است که

وقت سخن مترس بگو آنچه گفتنی است          شمشیر روز معرکه زشت است در نیام

۱- نماینده فعلی مردم را به اتهام !؟حمایت از یکی ازکاندیداهای مغلوب ریاست جمهوری۹۲ بدون محاکمه محکوم نموده اید و غیر منصفانه مدعی بودید ایشان برخلاف نظر موکلینشان در برابر خواست ایشان با تقابل با دولت دکتر روحانی قرار گرفته است؟

اولا: صرفنظر از اینکه بنده از جانب ایشان وکالتی ندارم تا در مقام پاسخ برآیم لکن از باب خالی نبودن عریضه عرض میکنم؛

اگر مشکل این حضرات که اکنون علم خونخواهی از دکتر روحانی را بر هر کوی برزن برافراشته اند عدم حمایت از آقای دکتر روحانی در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گذشته بوده به صراحت بیان فرمایند که علت عدم احترام به اجماع اصلاح طلبان در انتخابات مجلس گذشته در حمایت از جناب ملکشاهی و صدور بیانیه عدم مداخله در انتخابات گذشته بر خلاف جریان آب چه بود؟ در آن زمان که هنوز انتخابات ریاست جمهوری نبود که بهانه حمایت ایشان از آقای قالیباف باعث این اقدام غیرمحترمانه نسبت به اصلاح طلبان با صدور بیانیه عدم مداخله در انتخابات شده باشد.

چگونه است حمایت های صادقانه نماینده فعلی مردم از دولت روحانی در مجلس اصولگرا و مقابله ایشان با تندروهای پایداری که مورد تقدیر معاونت پارلمانی دولت جناب حجت الاسلام والمسلمین انصاری از اعضای مجمع روحانیون مبارز و از نزدیکان بزرگ اصلاح طلبان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشند و در بعد استانی ماجرای فشارهای کمرشکن اصولگرایان تندرو بر جناب آقای حنان مدیرکل محترم ارشاد استان و نقش نماینده فعلی در تلطیف فضای آن زمان دیده نمی شود اما اظهارنظر انتخاباتی ایشان بعنوان یک حق شهروندی غیرمنصفانه بزرگنمایی میشود؟ شما ناخواسته”قائل به حق سلب حق “می باشید.

چگونه است به شاکله مدیریت های عالی و مدیریتی در استان و شهرستان که قاطبه آن با اصلاح طلبان می باشدکه تماما با نظر مساعد ایشان انجام شده است در حالیکه قسمتی از سبد آرای ایشان متوجه اصولگرایان معتدل شهرستان بوده توجه نمیشود اما به موضوعی فرعی که تاریخ مصرف آن بیش از دوسال است میگذرد همچنان در کانون توجه عده ای قرار دارد؟

دوستان بمصداق”نومن ببعض و نکفر ببعض”نماینده فعلی را به معصیت ناکرده حمایت از کاندیدایی غیر از جناب دکتر روحانی مغضوب دانسته به غفران ایشان نیز بسنده نمیکنید لکن مع الاسف در پاسخ به حضور۸ ساله کاندیدای مورد حمایت برخی محفل نشینان مدعی اصلاح طلب در دولت جناب احمدی نژاد و خروج عملی ایشان از جرگه اصلاح طلبان و همنشینی با برخی افراد که علیه سران اصلاح طلبان کتابهای پرآب چشم نوشته و مصداق پیشی گرفتن ماموم از امام شده بودند و دیگری سفیر کبیر دولت در دو استان در دولت معجزه هزاره سوم؟ بودند و اخباری دال برحمایت ایشان از سعید جلیلی در انتخابات گذشته به گوش میرسد میگذارید و میگذرید این ترجیح بلامرجح  و این تسامح و تساهل سیاسی تان چگونه است که برخی از دروازه شهر بیرون نمیروند ولی برخی دیگر از سوراخ سوزن فربهانه خارج میشوند؟

ظاهرا دوستان دایه مهربان تر از مادر شده اند حمایت های صریح معاون پارلمانی دکتر روحانی از نماینده مردم را نمیشنوند اما اتفاقی که شاید در حد اظهارنظر سیاسی باقی مانده باشد بر سر دار می شود تا با استفاده از تاکتیک ” هدف وسیله را توجیه میکند “حریف از میدان بدر شود.

بنده وجدان بیدار شما و تمامی خوانندگان را به این سوال به چالش میطلبم کدام مطالبه اصلاح طلبان از حیث بکارگیری نیروها در مدیریت کلان بومی و محلی و استانی و برنامه ریزی در این شهرستان از سوی ایشان بدون پاسخ  بر زمین مانده است ؟

کف و سقف مطالبات مردم در این شهرستان چه بوده که اکنون ادعای عدم تقید ایشان را به آن داده میشود؟

کس نتواند گرفت دامن دولت به زور / کوشش بی‌فایده‌ست وسمه بر ابروی کور

جناب آقای دکتر!  

بنده مدعی اصلاح طلبی نماینده فعلی مردم نیستم ایشان نیز داعیه دار چنین مطلبی نیست انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بازتعریفی بود از دسته بندی ها و تعاریف جدید سیاست.

حمایت رییس دولت اصلاحات و جناب آقای عارف از دکتر روحانی که هیچگاه در وادی اصلاح طلبان حضور نداشته و تلاش مجدانه خیل عظیم اصلاح طلبان از ایشان گواهی است بر این ادعا که در بازی شطرنچ گاها برای حفظ شاه باید وزیر قربانی شود.

اگر دکتر لاریحانی یا دکترمطهری یا حجت الاسلام ناطق نوری در تعریف شما اصولگرا می باشند در تعریف جدید افرادی موثر که منافع اصلاح طلبان را بخوبی تامین میکنند میباشند دفاع تمام قد ریاست محترم مجلس در بحث برجام و دفاع جناب مطهری از بزرگان اصلاحات گواهی است بر این ادعا همانگونه که جماعتی که در دهه ۶۰ بنام نیروهای موسوم به چپ در اردوگاه اصلاح طلبان فعلی خیمه زده بودند امروز دیگر هیچ تجانسی با این طیف ندارد.

فلذا عقیده بر آن دارم چشمها را باید شست / جور دیگر باید دید

۲- درکمال تعجب و تاسف فرموده بودید انتخاب جناب آقای آزادبخت بعنوان فرماندار تصمیمی بوده در اندرون ستاد دکتر روحانی.

برادر فرهیخته ام کدام هاتف آسمانی یا کدام مجوز قانونی به شما چنین اجازه ای اعطا نموده است که فرماندار مملکت تعیین نمایید شما به اقدام قانونی نماینده رسمی مردم وقعی نمی نهید و قائل به مداخله ایشان بعنوان فردی که سمت نمایندگی مردم را دارد نیستید اما برای جنابتان این حق را قائلیدکه برای استاندار و رئیس جمهور تعیین تکلیف نموده فرماندار انتخاب نمایید.

بر اساس ماده ۵ قانون نحوه انتصاب و عزل فرمانداران و استانداران و بخشداران مصوب ۱۳۷۷ مجلس شورای اسلامی تنها مرجع قانونی در عزل و نصب فرمانداران شخص استاندار میباشد لکن در مانحن فیه حضرتعالی که هبچ جایگاه حقیقی یا حقوقی نداشته و صرفا در ستاد انتخاباتی رئیس جمهور حضور داشته اید نه تنها فرماندار انتخاب نموده که افتا بر تکلیف شرعی نیز صادر میفرمایید جای تاسف است که شخصیتی همانند جناب آقای آزادبخت که بخوبی از بروکراسی اداری و قانونی این مملک اشراف کامل دارند چرا در این بازی ایفاگر نقش اول این سناریوی خام شده اند.

حضرتعالی بر اساس کدام حجت شرعی فتوا بر اشتغال ذمه جناب آقای آزادبخت در صورت عدم قبول مسئولیت صادر نموده اید؟ چه کسی چنین مقام روحانی و شرعی را اعطا نموده است؟

کلام آخر اینکه

روی این محاوله و آن مقاله نه شما و نه جناب آقای آزادبخت که از سابقون اصلاح طلبند که قلیل جماعتی بودند که جملگی در رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی دستی به فراغ لاف های بی حجاب که به یمن حضور برخی از افراد در این انتخابات و انتخابات های گذشته عیان شد دارند میباشد.

همچنانکه زمستان میرود و زغال میماند و کوله باری از سرافکندگی انتخابات خواهد گذشت و شرمندگیش ماترک افرادی خواهد شدکه در بازار مکاره منقش به هزار رنگ و لعاب در معیت قلیل جماعت اهل شمال به هروله ای سخت مشغولند تا عطش عقده های فروخفته شان را با شکست مخالف خود حتی به قیمت پیروزی دشمنان قسم خورده اصلاحات ساکن سازند.

دست در گریبان کنندگانی که به ظاهر اهل کوفه را به حرج بی وفایی و تنها گذاردن میهمان خوانده شده نکوهش می کنند آنانی که رسم میزبانی و معرفت را به باد نسیان داده و در انتخابات مجلس ششم کردند آنچه ناکردنی بود لکن خود بسان انسان های صم بکم که در برابر دیدگانشان و گوش هاشان به فرموده خدای رحمان سد و غشوه و حجابی زمخت پایدارگردید شیپور را ازسرگشادش به نواختن درآمدند فارغ از اینکه در بساط به ظاهر گرمشان عرض و آبروی خویش را به حراج گذارده اند.

خدا را گواه میگیرم در انتخابات مجلس ششم که حقیر بازرس ویژه وزارت کشور بودم به عینه شاهد همراهی گرم و صمیمانه حامیان کاندیدای پیروز انتخابات با حامیان کاندیداهای مدعی اصلاح طلبی امروزی بر علیه جناب سوری لکی و آزار روحی و روانی حامیان واقعی اصلاحات بر ایشان ناهار نیز تهیه می نمودند.

برادران مدعی اصلاح طلب که اکنون باز هم بدنبال تکرار تاریخ و اتفاقات نامیمون مجلس ششم اند آنانی که سعی شایق برده تا با پرکردن چاه خشک از آب ، پدرخوانده این دیار باشند را به مباهله می طلبم که در این انتخابات ، نه انتخابات ، که تماشاگه رازی خواهد بود که خواهیم دید چگونه عابدان که ایام طویل بر محراب و منبر درس اخلاقشان زمزمه محبت درآن نجوا می شد چگونه به یکباره دفتر محاوله به اتش مخاصمه در معیت سود و سرمایه ای را که سال ها همین مردم صمیمانه برایشان گرد آورده بودند سوزانده و برگرداگرد این خاکستر به رقص درآمده خواهیم دید چگونه در محضر معرفت رسم ادب از یاد برده و چونان اسفندی برآتش برای یاری متشبثان اصلاح طلبی به هرحشیشی تشبث جسته و با جعل کارشناس سیاسی ؟؟؟سروش پیروزی سرداده و در نهایت با تمامی خطاهای سیاسی شان مردم را به سمتی وا نهاده به دنبال پروژه های اقتصادی خود خواهند رفت و علی میماند و حوضش!

دوستان دیروزو همفکران امروز برای ثبت در تاریخ می گویم علم اصلاح طلبی که امروز عده ای بر پا کرده اند و در لوای آن عده ای بر سر و سینه می زنند همان چوب و رخت شبانی است که قصد فریبمان را دارند زیبنده اصلاح طلب نیست که یک روز با عینک و یک روز بی عینک بر سرش کلاه نهند.

تاریخ سیاسی این شهر از نافذان منفذ کاروان اصلاحات که از مکایدشان “رعیت مرعوب” و “لشکر سلطان مغلوب” شده اند افرادی که با لجاجت و اصرار بر حضور خود در انتخابات مجلس ششم و با اطمینان از شکست خود و شکست کاندیدای مورد اجماع اصلاحات – که روزگاری خود دعوت کننده او به حضور درکارزار انتخابات بودند – عالما و عامدا دشمن قسم خورده اصلاحات را تا مجلس بدرقه کردند تاریخ به خوبی یاد نخواهد کرد ازشایعین و بایعین و تابعینی که بنام اصلاحات بکام معاندین اصلاحات شراب ناب ریختند و تاریخ سرزنش خواهد کرد از مومنانی که دو بار از یک سوراخ گزیده شدند.

از رب العالمین می خواهم دعای آن برادر خوبم را که در تکمله جوابیه تان برای بنده آرزو نمودید اجابت نماید ادامه این محاوره را خارج از جدال احسن دانسته اراده ای برای ادامه آن نمی بینم.

 

تطویل مقال و گفتگو از هوس است / درخانه اگر کس است یک حرف بس است

 

محسن باقرپور

 

IMG_20151212_000627