پاسخی به یادداشت «عبور از کانال» محمد آزادبخت

 محسن باقرپور٭/ کشکان: یا نعم الوکیل ایاک نعبد و ایاک نستعین نمی‌کنم گله‌ای لیک ابر رحمت دوست/ به کشته زار جگرتشنگان نداد نمی چرا به یک نی قندش نمی‌خرند آن کس/ که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی  استاد معزز و مکرم جناب آقای محمد آزادبخت ادام الله توفیقه با سلام و تحیت نامه همراه […]

IMG_20151212_000627

 محسن باقرپور٭/ کشکان:

یا نعم الوکیل ایاک نعبد و ایاک نستعین

نمی‌کنم گله‌ای لیک ابر رحمت دوست/ به کشته زار جگرتشنگان نداد نمی

چرا به یک نی قندش نمی‌خرند آن کس/ که کرد صد شکرافشانی از نی قلمی

 استاد معزز و مکرم جناب آقای محمد آزادبخت ادام الله توفیقه

با سلام و تحیت

نامه همراه با تعجیل و پارادوکس جنابتان را در سایت های خبری ملاحظه کردم. قبلا بر این عقیده بودم که بعد ازخطای استراتژیک آن عزیز در معیت دوستان فعلی و رقبای سابق در انتخابات مجلس ششم اعتکاف سیاسی‌تان ادامه داشته باشد و اراده ای جدی برای ورود درانتخابات آنهم در این برهه زمانی که سایه روشن هایی از تکرار دوباره آن خطا را می توان در کهکشان سیاست امروزی دید نداشته باشید لکن ظاهرا اراده ای جدی می بینم که لگام اسب سرکش سیاست این بار با انتقام گیری و لجاجت وارد میدان شده است و بیم آن دارم این اسب سرکش سوارش بر زمین زند و موجب ملال دوباره او شود.

خرق عادت است و بلاهت که در جرگه خرد مندی و عقل اندیشی به یکباره برآن باشیم تا در میدان فراخناک و دردی کشانه سیاست و اسباب مدخل در آن خود را از هر قید و بندی رها دیده و بجای پاسخگویی به مطالبات و سوالات هزاربار گفته شده و بدون پاسخ مردم به سلامت از گردنه خطر برهیم و فربهانه ندای من مثلی سردهیم.

گر نبودی زحمت نامحرمی/ چند حرفی از وفا واگفتمی
چون جهانی شبهت و اشکال جوست/ حرف می‌رانیم ما بیرون پوست

این مرقومه نه از بر نخوت که از سر دفاع از افسوس های سرد و غمگنانه مردمانی نوشته شده که در انتخابات مجلس ششم و ریاست جمهوری نهم با بی تدبیری نوبرانه های گزافه گوی ، بازی برده را به حریف با گل به خودی باختند و در کمال تاسف ۸ سال با ظاهری دژم و باطنی نژند سینه پرآتش خود را به آب صبوری ساکن کردند و «زبان بریده به کنجی نشسته» زیر لب لاحول می‌گفتند و ربٌ یسٌر می‌خواندند، نگاشته شده و تلخ دارویی می پندارم که انشاء الله عاقبتش عافیت است و حذر ازخطری که بی هیچ پروایی چخماخ زن هیمه تلاش و جد و جهد در اعاده حق به ذیحق که عینا و عملا اراده آن عالیجناب نیز میباشد.

این حقیر گرچه در نیکخواهی و نیک سیرتی شما حقا تردیدی ندارم و برخی افادات نیکوی شما و برخی متشبثات اخلاقی شما را که از فحوای کلام دوستان و همکاران که مستمع شده ام و آنچه در متن بیانیه همراه با گله مندی آن عالیجناب را به عینه ارج می‌گذارم و همین موضوع را سرمنشا نگارش این مرقومه میدانم لکن به مصداق “فذکران الذکری تنفع المومنین”  دامن تذکر و تیمن را از دست نمی‌نهم و به حبل متین تعقل و تفکر و تذکار متوسل و متمسکم و بر همین سیاق مطلبی را به عرض مبارکتان می رسانم با این اهمیت که بر ارادت این قلم برخود بخوبی آگاهید.

۱- در بیانیه حضرتعالی که آنرا مشحون از تضاد و پارادوکس اخلاقی و سیاسی میبینم رگه های قوی از عدم تعریف مناسب اصلاح طلبی و راهکار های نیل به آن و عدم تنبه اتفاقات گذشته یا خدای ناکرده تعمد در شکست نماینده فعلی حتی به قیمت تکرار حوادث مجلس ششم را به عینه میتوان دید دو سیاهی که آتش زیر خاکستر درآن میتوان دید که آتشش سهم دیگران و خاکسترش سهم من و شما و خیل عظیم اصلاح طلبانی خواهد بود که باید باز هم خراج گذار عده ای سیاست زده بدور از آداب سیاست باشند.

بنده شما را محق میدانم که در ماجرای فرمانداری گلایه هایی از نماینده محترم شهرستان یا جناب دوستی که به زعم خودتان مانع و رادعی برای انتصاب شما به این مقام بودند داشته باشید اما بهتر نیست برای این گلایه ها ابتدا مبنایی واقعی برای محکمه وجدان اجتماعی و اخلاقی داشته باشید و بعد براین ادعای خود مویه سر دهید؟

ضمن سپاس از اعتماد به نفس مشحون از اعتقاد جنابتان که با وجود فقدان سابقه مدیریتی لازم در سطح کلان یا متوسط حضورتان را در فرمانداری مساوی با نابودی فقر و فلاکت و خودکشی و عقب ماندگی و بیچارگی و اسباب نقض معیشت مردمان میدانید که ناخودآگاه خاطره اعتماد به نفس معجیزه هزاره سوم با آن ادبیات خاص داخلی و بین المللی در ذهن این حقیر متداعی گردید لکن جضرتعالی به این سوال بنده پاسخی کوتاه و موجز دهید که بر چه اساس خود را صاحب منصبی می دانید که صدارت فرمانداری حق شما بوده و در این میان جنابان آقایان دوستی یا ملکشاهی شما را از این حق محروم ساخته تا بدانجا که به خود نهیب میزنید که باید به آن هم پاسخ نظری دهید و در بیانیه تان به آن بپردازید و هم عملا انتقام سختی از این اقدام بستانید؟

کدام خدمت آن عالیجناب شما را به چنین حقی رهنمود ساخته است؟

اگر منظور شما خدمتی بود که در مجلس ششم با کاندیدا نمودن خود به عنوان یکی از لیدرهای اصلاحات به کاندید رقیب نمودید به زعم بنده باید انعام این اقدام شایسته  را از نماینده پیروز آن دوران می ستاندید تا دولت اصلاح طلبان.

با تعریض به نماینده مردم در مجلس با یادآوری اصل تفکیک قوا به اقدام نماینده در انتخاب جنابعالی به عنوان فرماندار خرده گرفته اید اما به این مهم بذل عنایت نفرموده اید که بر اساس قانون خدمات کشوری این حق نماینده است که در انتصابات نظر صائب و قابل اعمال اتخاذ نماید و رویه حاکم بر دهه های گذشته موید این مطلب است که اگر بنا باشد از نماینده مردم در عزل و نصب ها نظرخواهی نشود پس باید از چه کسی نظر خواست؟

منصفانه پاسخ دهید اگر شما بجای نماینده بودید چه عکسی العملی نشان میدادید؟

۲- جناب آقای آزادبخت استاد عزیز؛ حافظه تاریخی مردمان این دیار هنوز خبط و خطای سیاسی انتخاباتی نابخشودنی برخی به اصطلاح نخبگان اصلاح طلب آن «مشایخ بی نشان از عشق» و طاووسان عالم غیب که سرنا را از سر گشادش نواختند و رندانه  ازسر فتور و تهاون یا قصور و تغافل با ترکتازی های متکبرانه خود هرکدام سرخرخود را دراز بستند و بر شاخه نشستند ماهرانه بن بریدند را هنوز در یادها دارند هنوز زیاده خواهی ها و تکبر های برخی  ژنرال های بی درجه که شکست خود را قبل از انتخابات  دانستند و مغرورانه برای شکست دادن دوست دیروز خود ماندند و صبورانه صدای شکستن استخوان های اصلاحات را شنیدند تا  به دیگران بقبولانند من میمانم پس هستم را از یاد نبرده اند اما غافل بودند که اصلاحات و بقای آن، هیچکدام درگروی بقاء مشتی لجوجان حاکم نیست و پشتیبانی از این طالبان نامطلوب نه خشنودی ملت را در پی داشت نه آبرویی برای ایشان خرید

حضرتعالی بخوبی اقرار نمودید که بر اشتباهتان در مجلس ششم و همراهی نمودن با افرادی که نه خیرخواه شما بودند و نه بدنبال خیرخواهی ملت این اقرار بحق اما هر چند با تاخیر بارقه امیدی بود بر اینکه بر افعال گذشته تجدیدنظر جدی داشته اید و طرحی نو در انداخته اید تا در بر همان پاشنه غلط گذشته نچرخد اما برادر عزیز چرا بر همان خطای گذشته اصرار بر طی طریق دارید؟

کنش سیاسی فعلی جنابعالی در برگزیدن همان موضع سابق آیا چرخاندن در بر همان پاشنه سابق نیست؟

آیا نمیتوان حکم داد بر اینکه خطیر بودن وضعیت فعلی و عدم موقعیت شناسی جنابتان  تکرارهمان خطای خانمان برانداز نیست ؟

۳- با ورود منجز و با شهامت به انتخابات مجلس آینده ضمن شفاف نمودن موضع سیاسی‌تان در آینده که امری ممدوح و قابل ستایش است برای پوشاندن خرقه اصلاحات بر تن یکی ازکانداهای احتمالی که از بعد شخصیتی و نه سیاسی مورد تکریم و احترام این قلم نیز می باشد و حافظه قبلی ایشان که قبل از رسیدن به دور برگردان سیاسی سال ۸۷ از چهره های سیاسی مورد احترام بنده بودند به تمثیل گری سیاسی نیز متوسل شدید و ایشان را دارای خاستگاه سیاسی اصلاح طلب؟؟ معرفی نمودید.

جناب استاد

حقا موحب تاسف و تاثر است خاستگاه واقعی اصلاح طلبان را آنقدر دون تصورکنیم که تصمیم گیری در پشت درهای بسته افرادی که نمایندگی معدودی از خیل عظیم اصلاح طلبان را داشته و انتخابات مجلس ششم وزن سیاسی ایشان را مشخص نمود و خروجی تصمیم گیری های از قبل قابل پیش بینی ایشان را بنام تمامی اصلاح طلبان تلقی کنیم لذا استدعای بنده آن است من بعد از لفظ وجیه عده ای از اصلاح طلبان استفاده شود که زیبنده تر است تا کاندیدای اصلاح طلبان چرا که این تلقی بعد از اعلام نتایج انتخابات مجلس آینده موجبات سر افکندگی اصلاح طلبان نشود.

در ثانی در ترمینولوژی سیاسی حضرتعالی خاستگاه سیاسی اصلاح طلبان چگونه تعریف میشود؟

این حقیر تکمله ای موجز بر خاستگاه اصلاحات میزنم و قضاوت را به عقلا وا می نهم.

خاستگاه اصلاحات عدم سهم خواهی و تلاش بی منت تک تک افراد برای نیل به مقصود است و غنیمت خواهی در قاموس اینان ذنب لایغفر همان کاری که دکتر عارف در انتخابات ۹۲ کرد و تا ابد نام نیکشان را در قاموس سیاسی اصلاحات حک نمود. خاستگاه  اصلاح طلبی را عدم همراهی و قبول کارگزاری با تفکرات پوپولیستی مخالف با منافع ملی و تقابل با رهبری همان کاری که دکتر ظریف در نپذیرفتن مسئولیت در دولت قبلی نمود امری که منجر به خانه نشینی اش شد. خاستگاه اصلاحات را فرموده پیر جماران می دانیم که سیاست را عین دیانت می دانند نه انتقام گرفتن غوره از کوره و نه دخیل بستن بر امامزاده های خیالی که کور میکند اما شفا نمیدهد و در نهایت خاستگاه اصلاحات را الحاح و پایبندی به اصول و مبانی مشروع و عدم تذبذب رفتاری در تعویض و تغییر دولت ها و افراد و خاصه گلایه مندی از ایشان. حال کاندیدای مورد نظر جنابعالی حاوی کدام یک از خصایص فوق است؟

برادر عزیزی که در انتخابات خطیر مجلس ششم از یکی از نیروهای اصولگرای تابلودار وقت حمایت نمود و خرج سیاسی خود را از اصلاح طلبان جدا کرد و ۸ سال خیمه خود را در اردوگاه اصولگرایان بنا نهاد چگونه اصلاح طلب تعریف می شود؟

در تمثیل جناب صالحی با برخی عزیزان حقا خنده خلق در قیاسی اینچنین شایسته شما نیست مگر کسی جناب صالحی را اصلاح طلب تلقی نموده که شما برای کشف این مهم به حضور ایشان در دولت های قبلی متوسل می شوید یا جناب صالحی خود را اصلاح طلب می داند یا کسی دولت جناب روحانی را دولت اصلاحات می داند که حضور ایشان در دولت های قبلی و فعلی دلیل بر اثبات ادعایتان می دانید؟

دولت روحانی دولتی بر آمده است از شعار اعتدال و عدم اتکا به یک باند و جناح سیاسی و استفاده بهینه از تمامی سرمایه های ملی و محلی است دولتی که از مهندس جهانگیری و خانم ابتکار با آن صبغه سیاسی اصلاح طلبی را شامل می شود تا آقایان پور محمدی و رحمانی فضلی با دیدگاه اصولگرایی.

یقین دارم شخصیت های ثابت قدمی همچون جنابان پورمحمدی و فتاح و محسنی اژه ای وزرای دولت احمدی نژاد که با اعتقاد به برخی انحرافات دولت قبل عطای وزارت را به لقایش بخشیدند از نمونه های واقعی افراد سیاسی می باشند که تفکرات خود را در قبال برخی مسئولیت ها به ثمن بخس نفروختند فلذا  اگر بنا باشد قبول مسئولیت به هر لطایف الحیلی باشد قهرا دیگر عنوان سیاستمدار برای ایشان معنا و مفهومی ندارد.

جناب آقای آزادبخت

با احترامی که این بنده حقیر به حضرتعالی داشته و دارم و بخوبی برآن وقوف دارید لیکن بر این عقیده ام امروز دوران پدر سالاری برخی دایه های مهربان تر از مادر گذشته است و بنده و شما نیز باید حسابمان را از این افراد جدا کنیم افرادی که باید بابت اشتباهات سیاسی گذشته خود را به ستون هنانه مسجد سید المرسلین ببندند تا رب العالیمن از خطایشان بابت تفرقه ای که در سپاهیان اردوگاه اصلاحات ایجاد نمودند بگذرد، اردوگاهی که هیچگاه آب خوش از گلویش پایین نرفت امروز با تغافل مجددا در پی آنند آزموده را بیازمایند ما و شما باید با فراموش نمودن بسیاری از کدورتها و گلایه های بجا و بیجا ابزار دست ایشان نشویم و اطمینان دارم ذکاوت جنابتان یاری گرتان خواهد بود که بهتر از همه به فراست درخواهید یافت ادعای ائتلاف شعاری بیش نیست زیرا اگر واقعا اعتقاد به ائتلاف و وحدت واقعی و برآمده از منویات قلبی ایشان بود در انتخابات مجلس ششم و انتخابات ریاست جمهوری ۸۴  تکروی نمی شد و به احترام قاطبه نیروهای اصلاح طلب در انتخابات مجلس گذشته متوهمانه بیانیه عدم مداخله در انتخابات صادر نمی شد.

شاید پرهزینه و راهی پرمخاطره است اما شما یسر پس از عسر را ببینید و به فرج بعد ازحرج بیندیشید و فلاح و صلاح خلق را که نگاهش به رفتار بزرگانی همچون شماست پاس دارید و تا دیر نشده است با قدری تامل و تانی خلق را راهنما باشید با استعاذه به درگاه خداوند راه صحیح را انتخاب نمایید که اصرار کردن بر کاری خطا بابت غنایم بدست نیامده ملامت دارد و تاریخ را گواه خوبی است که کدورت ها برای نرسیده به مطامع دنیوی عاقبت چندان خوشی را برای ایشان در پی نداشته است.

عالم سیاسی عالمی است که کسی حق دوبار اشتباه را ندارد تورق تاریخ گواه روشنی است که چه بزرگانی که با یک خطای سیاسی از عالم سیاست محو شدند و نام و نشانی از آنها باقی نمانده است پس تا وقت باقی است از مشاوران دلسوز استفاده کنید و بخاطر دستمالی اجازه ندهید قیصریه ای بسوزدکه نه از تاک نشانی خواهد بود نه تاک نشان.

یوم یعضٌ الظالم علی یدیه یقول یالیتنی اتخذت مع الرسول سبیلافرقان: ۲۷

و آنروز ستم گران انگشت ندامت به دندان می گزند که چرا با رسول همراهی نکردند وچرا فلان کس را به دوستی بر گرفتند.

 

 

٭ وکیل پایه یک دادگستری

 

 

 

عبور از کانال/ محمد (محمدی) آزادبخت