اندوه بارانی شهرم چهل روزه شد

???????????? اندوه بارانی شهرم چهل روزه شد. دیوارها می روند تا کم کم اعلامیه های رینای شاعرانه های شهر را همراه با تمام پدر و مادری «که تنها یک گل سرخ می تواند جای او را بگیرد» به باد بسپارند. و جای تمام اعلامیه ها را عوض کنند با پوسترهایی که آسمان بغض کرده ی […]

photo_2015-11-21_08-51-56

????????????

اندوه بارانی شهرم چهل روزه شد.
دیوارها می روند تا کم کم اعلامیه های رینای شاعرانه های شهر را همراه با تمام پدر و مادری «که تنها یک گل سرخ می تواند جای او را بگیرد» به باد بسپارند.
و جای تمام اعلامیه ها را عوض کنند با پوسترهایی که آسمان بغض کرده ی شهر را نوید آفتاب می دهند.

چهل روزگذشت
و اندوه این مردم و گلوهای متورمشان و فریادهای عق زده شان لحظاتی سپید را انتظار می کشند…
انتظار می کِشند
انتظار می کِشند
این روزها شاید فریادهای خیس و خاموش دختربچه ایی سکوت سی و چندروزه ی شب را بشکند و سیلابی که خواب مردم مسیرش را بسته است دست های یاغی اش را از اتاق های بسته به تریبون مجلس قانون بکشاند.
باشد که مردمم در خواب های عمیقشان غریق سیلاب نباشند و بغض های فروخورده شان را در صندوق های رأی به فریاد برسانند.

انتخاب با حنجره ایست که رینای شهر را بیشتر فریاد بزند.

سمیرا زمانی منفرد
۹۴/۰۹/۱۲ – کرمانشاه

به مناسبت چهلمین روز پرواز خیس سه گانه ی شهر (خانواده ی آدرینا محمدی – درگذشتگان سیل کوهدشت)

پانوشت:

«و تنها یک گل سرخ است که می تواند جای یک زن را بگیرد-بهنازابوالوفایی»