ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﻣﻐﺰﯼ اصولگرایان تندرور
ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻃﯿﻔﯽ ﺩﺭﻣﻘﺎﺑﻞ ﺁﻫﻨﮓ ﺣﺮﮐﺖ ﻭ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و اقتصادی ﺩهکده ی جهانی ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ کنند ﻭ ﺳﻌﯽ ﺩﺭ ﻣﻤﺎﻧﻌﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻧﮕﺮﯼ و اصلاح ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﭘﺮ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺧﻢ ﺳﻨﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯼ ﻧﻬﺎﺩﯾﻨﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺩﺍﺭند که موجبات عقب ماندگی و انزوا و واپسماندگی را […]
ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻃﯿﻔﯽ ﺩﺭﻣﻘﺎﺑﻞ ﺁﻫﻨﮓ ﺣﺮﮐﺖ ﻭ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ و اقتصادی ﺩهکده ی جهانی ﻗﺎﻣﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﯽ کنند ﻭ ﺳﻌﯽ ﺩﺭ ﻣﻤﺎﻧﻌﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﻧﮕﺮﯼ و اصلاح ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﭘﺮ ﭘﯿﭻ ﻭ ﺧﻢ ﺳﻨﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﯼ ﻧﻬﺎﺩﯾﻨﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ را ﺩﺍﺭند که موجبات عقب ماندگی و انزوا و واپسماندگی را برای مردمانشان به همراه می آورند خصوصا در زمانی که رانت و ابزاری از دولت یا قدرت را در دست داشته و جزء تصمیم گیران سیاسی کشور شوند و با تریبون های که در اختیار دارند بتوانند فریاد یاحق سر بزنند.نمونه آنرا بدرستی در مورد تلاش افرادی برای برهم زدن برجام و توافق هسته ای در مجلس با ادبیاتی سخیف و کینه توزانه مشاهده کردیم.امثال این جماعت تندرو در نوع شدیدتر به افراطی گری ها ختم می شود. هیچ اسلحه ای خطرناک تر از باور اشباع شده ی غلط نیست. در تاریخ نمونه های فراوانی از این دست داریم. هیتلر اگر باورش نشده بود که نژاد آلمانی برترین است و بقیه باید که فرودستی این ها را بکنند مطمئناً هرگز دارای چنین قدرت مخربی نمی شد که نیمه ی بزرگ دنیا را اینچنین به آتش و خون بکشد.
هر اندیشه ای باید روزی تغییر را در مسیر تکامل اش بپذیرد اما اینان ﺑﮕﻤﺎﻥ ﺧﻮﺩ،ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺩﺍﻧﺎﯾﯽ ﭼﺸﻢ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﭘﻨﺒﻪ ﻓﺮﻭ کرده و نمی تواند ذهنیت و عقایدش را عوض کند،عقایدی که اگرهزار دلیل هم در رد و بطلان آن ارائه شود، باز هم همان حرف ها بصورت خشک و بی انعطاف تکرار می شوند.
افراد جزم اندیش،هر آنچه که با عقایدیشان سازگار نباشد را انکار و تخریب می کند.
“راستگرایی افراطی” تفکر نزدیک به “جزمی اندیشی” که به روابط و نهادهای اقتصادی و اجتماعی کهنه وابستهاست، در مقابل تحول مقاومت میکند و ارتجاعی محسوب میشود که معمولا با سیر تغییر آنی در جامعه مخالفند و مایلند وضع موجود را به هر قیمتی حفظ کنند.
ارتجاع، در لغت به معنای «بازگشت» است و در مفهوم سیاسی به معنای مخالفت با پیشرفت و تحول در بنیادهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و یا روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی موجود میباشد.همچنین خواهان «خنثی شدن» اینگونه تحولات و «بازگشت به گذشته» نیز ارتجاع نامیده میشود.
در تعریف “جزماندیش” آمده است که این جماعت دارای گرایش به اندیشه های قطعی و تغییرناپذیراند و دارای عادت و پافشاری بر باورها و عقیده های از پیش پذیرفته شده می باشند.به تعریف دیگر «جزماندیشی» عبارت است از بینش یا اصول فکری مبتنی بر باورهای ثابت نشده اما پذیرفته شده!!
چه صفت مذموم و مخرّبی است این صفت و چه آفتی است که اگر توانست استیلای خود را بر فکر و بر مغز شخص، یا فرقی نمی کند گروه، فرقه و یا جامعه ای برقراری سازد و استدلال و منطق را به سُخره بگیرد، از آن فرقه و یا قبیله، آثاری باقی نمی ماند جز، در مقام تشبیه، بمانند مزرعه ای ملخ زده!!
از اولین آثار این آفت زدگی ظهور شیفتگی بیش از حد است در صاحب فکر، و ایجاد چنان باوری بدون کوچک ترین شک و شبهه ای که این باورها بر پایه های بدون چون و چرای عقلی استوار گشته است. و در این حالت است که چشم می بیند بدون آن که ببیند و گوش می شنود بدون آن که شنیدنی در کار باشد.
خصوصیت دیگر ﺍﯾﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ در عصر دانش و دانایی اینست که ﺍﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ و تفکر در آثاﺭ روز دنیا ﭘﺮﻫﯿﺰ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺵ ﺩﻭﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺍﺯ ﺗﺤﻮﻻﺕ ﻓﮑﺮﯼ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﻭ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺘﻦ ﺩﺭ ﺟﻤﻮﺩ ﺫﻫﻨﯽ گذشته ﺍﺳﺖ و ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮﯼ ﺗﻔﮑﺮ ﺍﻓﺮﺍﻃﯽ ﮔﺮﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺩﺭ ﺗﻔﮑﺮ ﺍﻓﺮﺍﻃﯽ ﺗﺒﺎﺩﻝ ﻓﮑﺮﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ،ﻫﺮ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺷﯿﻄﺎﻧﯽ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﺍﺳﺖ، ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﭘﺬﯾﺮﯼ ﻣﻌﻨﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ،ﺣﻖ ﻓﻘﻂ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺩﺳﺖ ، ساﺯﺵ ﻭ ﻣﻤﺎﺷﺎﺕ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ،آدمی ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺮﺍﺏ ﮐﻨد ﯾﺎ ﺧﺮﺍﺏ ﺷﻮد،ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺣﺬﻑ ﮐﻨﺪ ﯾﺎ ﺣﺬﻑ ﺷﻮﺪ، ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎ ﻭ ﺣﺼﺎﺭﻩ ﻣﺤﺼﻮﺭ ﻣﯽ ﺷﻮد ﻭ ﺑﻨﺪ ﺳﮑﻮﻥ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎیش ﺭﺍ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﻣﯿﮑﻨﺪ.از محیط اش بازخورد نمی گیرد و به حرف مخاطبانش گوش نمی دهد.پس عدم تحمل و مدارا، از ویژگی های جدایی ناپذیر جزم اندیشان است.
در این تفکر انعطاف ناپذیر و خشک مردم به دو دسته تقسیم می شوند، کسانی که با او موافقند و کسانی که با او مخالفند.
جزم اندیش در یک توهم شدید به سر می برد و نسبت به عقاید نادرستش، باوری کورکورانه پیدا می کند.حاضر است به خاطر عقایدش، خود و دیگران را نیست و نابود کند و اینکار خود را کاملاً صحیح می پندارد.
سوی سخن حقیر به این جزم اندیشان افراطی کشور عزیزمان ایران است که همیشه منافع خود را بر مصالح کشور مقدم می دانند؛
نباید از هیچ کس به خاطر عقیده اش متنفر باشید و کسی را به خاطر عقیده اش مخالف اش سرزنش کنید،عصر مرده بادها و مرگ برها به پایان رسیده است.
عقاید انسان ها درطول زمان عوض می شود. حتی به خاطر نوسازی عقاید خودتان هم دست به خانه تکانی و گردگیری ذهنی بزنید و با این احتمال که شاید طرف مقابل یک درصد هم که شده،برحق باشد، زندگی کنید تا شاید دچار کپی ذهنی نشوید.
ﺧﺎﻧﻪ و کشوری ﮐﻪ ﺩﺭﺵ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ آﻣﺪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺘﺮﻭﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ،ﺗﻨﺪﺭﻭﯼ ﻫﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﺧﺮﻭﺝ کشور ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ترقی شده ﻭ فرجامی جز فروپاشی وﻧﺎﺑﻮﺩﯼ و چنددسته گی بهمراه ندارد و این نتیجه ی ﻫﻤﺎﻥ ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ ﻣﻐﺰﯼ است که در بالا بدان پرداختیم.
فرشید گراوند/ کشکان
باسلام.با تشکر از برادر فرشید گراوند که به درستی چهره ی افراطی های تندرو که در سالهای اخیر باعث کشیده شدن کشور به ورطه ی شکست و انزوا شده بودند رو ترسیم کردند.اینک نیز جبهه ی پایداری قصد این کار را دارد.
[پاسخ]
واژه های جزم اندیش و خشک اندیشی و افراطی و بسته بودن و انزوا و عدم تغییر همه و همه از تولیدات تفکر تندروی افراطی در کشورمان است.باتشکر از مدیر سایت
[پاسخ]
سپاس
[پاسخ]
جزم اندیشی در هر چیزی بد نیست
مثلاً «۱+۱=۲» است و هیچگاه تغییر نخواهد کرد
«ما باور داریم که اکنون کره زمین در یک مدار به دور خورشید می چرخد» و این باور هیچگاه تغییر نخواهد کرد
و …
صحبتهایتان کلی بود و بیشتر شبیه شعار و ….
می توانستید به جای اینها، دقیقاً بیان کنید که «کدام فکر و باور تغییرناپذیر، شما را چنین آزرده است؟»
چرا که ما در خیلی از زمینه های علمی و فنی و ….افکار و باورهایی داریم که به هیچ وجه تغییر پذیر نیستند
حتی اگر فرض کنیم که حرف خود شما درست است که: «هر فکر روزی باید تغییر کند»
باید روزی مشاهده کنیم که حرف خود شما هم تغییر کرده است
و نتیجه آن می شود که:
– «هستند افکاری که هیچ روزی نباید تغییر کنند»
بنابراین حرف شما به صورت کلی ابداً درست نیست
ولی به صورت جزئی باید بگویید که کدام فکر، اندیشه و باور مدنظرتان است
که باید دلیل تان را بر تغییر پذیری آن هم ارایه کنید.
[پاسخ]
لابد منظور شما از پذیرش عقاید جدید و پیشرفت و حرکت رو به جلو این حرفا رفتن به سمت غربه؟
من نه اصولگرام نه اصلاح طلب ولی حرفای اصولگرایان رو بیشتر از اصلاح طلبا به اسلام نزدیک میبینم
اصلاح طلبا همش حرف از مدرنیته و این چیزا میزنن که هیچ دست اوردی نداشته
[پاسخ]
نه دوست عزیز منظور غرب نیست.منظور عقلانیت در داخل کشور است.
[پاسخ]
با تشکر از دوستان عزیز.و جناب دوست محمدی بخاطر زحماتی که ما همیشه برای ایشان داریم.
در جواب دوست ناشناسی که فرمول ریاضی ۱+۱=۲رابه جزم اندیشی ربط داده اند لازمیست نکاتی را به عرض برسانم.
اول برای اینکه تکرار مکررات نشود شما رابه بازخوانی عرایضم دعوت میکنم که بنده هدفم نقدی بر ارا و اهداف اصوالگرایان تندروی ایران مثل جبهه ی پایداری است که دایم در جهت همنوایی ایران با دنیا سنگ اندازی کرده و بر طبل جدایی زده و دیپلماسی و گفتمان های جناح مخالف را به بی دینی و خیانت محکوم میکنند.
دوم اینکه علم بسیار گسترده است و قوانین اثبات شده ریاضی و قوانین طبیعت ماهیت و هویتش با علوم انسانی و علوم اجتماعی جامعه شناسی و فلسفه بسیار متفاوت است و در علوم تجربی پایایی و روایی یک آزمایش می تواند سالها پابرجا و قابل استناد و مورد استفاده باشد.اما اینجا حرف از تکامل فکر و اندیشه ی موجود زنده ای بنام انسان است که با گذر از عصر حجر-عصر ارتباطات-عصر اطلاعات-عصر فن آوری-عصر تکنولوژی-عصر دیجیتال به اینجا رسیده است.اگر با قوانین سه گانه ی تکامل اندیشه ی اگوست کنت آشنا باشید حتمن بدرستی منظور بنده را متوجه خواهی شد و به سرعت و با این جزمیت حرفای بنده را به کلی نادرست نمیدانی.
باری،با این وجود انسان موجودی تکامل خواه است و دایم نیاز به بروزرسانی اطلاعات و افکار خود در طول زمان و برحسب شرایط مکان دارد.اگر انسان تغییر نکند هرگز به تکامل فکر و اندیشه نخواهد رسید.همانطوری که روزی تفکر مارکسیم بر دنیا سایه انداخت و بعد از آن توسط دیگر نظریه پردازان مانند مارکس وبر، مورد نقد و تکامل قرار گرفت.پس این جربان می تواند شامل همه ی نظریه ها و ایدیولوژی ها و جهان بینی ی در آینده بشود.
[پاسخ]
با سلام مجدد
۱-آقای گراوند عزیز اول اینکه نوشته های شما را چندین و چندباره خواندم و اصلاً جایی ندیدم که با دلیل گفته باشید فلان اعتقاد از فلان گروه باطل است، دلیلتان کجاست؟
نوشته هایتان بسیار کلی است، همنوایی با دنیا دیگر چه صیغه ای است؟
۲- ما دینی داریم که اصولی برای خودش دارد، حالا اگر تمام دنیا با آن اصول مخالف بود، باید گفت که مثلاً فلان گروه ما را از همنوایی با دنیا باز میدارد؟
نه دوست عزیز، حرف شما اصلاً درست نیست
۳- اتفاقاً در علوم فنی و طبیعی ما هنوز چیزی به نام اثبات ندیده ایم، شما اگر دیده اید بسم الله به ما نشان بدید، ولی در علوم عقلی من جمله منطق و فلسفه و بخش هایی از ریاضی و مشاهدات عینی در علوم فنی و طبیعی است که اثبات داریم
شما بفرما برای ما نقض کن که «اجتماع نقیضین محال است»
بفرما نقض کن که «برهان خلف» درست نیست و ….
۴- اگر فکر باید تکامل یابد الان تکلیف ما با اعتقاد خود شما چیست که می گویید: «هر فکری روزی باید تغییر کند»
قبلاً هم سوال کردم، فکر شما هم باید تکامل یابد یا خیر، فکر شما بدون دلیل باید پذیرفته شود؟
اول پاسخ بدید چرا هر فکری باید تکامل یابد؟ مگر تمام فکرها مثل آزمایشات فیزیکی هستند که باید تکامل یابند؟
دلیلتان برای این سخن چیست؟
دوم آیا همین فکر خودتان نیز باید تکامل یابد یا خیر؟
اگر بله، پس فکر خودتان نقیض خودش است
اگر خیر، پس باطل است
لذا در هر صورت اندیشه شما باطل است
با دلیل هم برایتان توضیح نوشتم
۴- میگویید: «اگر انسان تغییر نکند هرگز به تکامل نمی رسد»
این فکر شما چه، باید روزی تغییر کند یا خیر؟
آیا روز تغییرش گذشته است یا خیر؟
می بینید؟
تک تک جملاتتان را اگر نقد کنیم، بسیاری از آنها خودمتناقض هستند
۵- ماکس وبر هم نظریه ای برای خودش ارایه کرده است، شما اثباتش را اریه کن، دلیلی نمیشود که جمله ایشان درست باشد و اگر درست باشد، حکمش بر جمله خودش هم باید اعمال شود، که میشود: نیازی نیست هر فکری روزی تغییر کند
۶- تکامل لزوماً به معنی تغییر و نادرست بودن آنچه الان هست نیست، تکامل انسان میتواند جنبه اطلاعاتی داشته باشد، یعنی روز به روز بر میزان مجهولاتش افزوده شود، نه اینکه معلماتش نادرست شوند
۷- در مورد گفته های زیرتان:
لازم است که در کشور فضایی آزاد برای گفتگو باشد، همانطور که الان داریم با شما گفتگو میکنیم
اما لازم است که گفته ها و ادعاها نیز اثبات شود
قبلاً هم گفتم دقیقاً کدام اعتقاد جبهه پایداری یا آنچه در ذهن خود اصولگرای افراطی میخوانید(و زبان به فحش باز میکنید) افراطی است و به چه دلیل؟
چرا به جای ادعای صرف که فلانی افراطی است و ما اعتدالیم و ….هیچ دلیلی بر این ادعایتان ارایه نمیکنید؟
شما با مبانی فکری مارکسیسم و …. میخواهید اسلام اعتدالی را معرفی کنید؟ ی
خب کدام دانشمندنی تا الان چنین کاری کرده؟
دوست عزیز، تا دقیق سخن نگویید هیچ حرفی از شما مقبول نیست
بنده جایگاه خاصی برای جبهه پایداری یا … قایل نیستم
منتها با خواندن این ادعاهای بدون دلیل شما مطمئنن در دیدگاهم نسبت به مهم «نبودن» جبهه پایداری تجدیدنظر خواهم کرد و فکر خواهم کرد که خیلی کارشان درست است که بدون سند و مدرک و از روی مارکسیسم و … آنها را مسلمان افراطی می خوانید
الا اینکه توضیح دهید دقیقاً کدام بخش از اعتقادات آنها افراطی است و به چه دلیلی؟
آیا اعتقاد به وجود خدای واحد افراطی است؟
آیا اعتقاد به نبوت حضرت محمد(ص) افراطی است؟
.
.
.
آیا اعتقاد به ولایف فقیه افراطی است ؟
.
.
همین طور ادامه بدید تا آخر
اگر میخواهید کار دانشمندانه و اصولی انجام داده باشید.
۸- هر فرد هر جور بخواهد میتواند بیندیشد
ولی هر فرد برای اندیشه هایش باید دلیلی داشته باشد تا دیگران بپذیرند
و اگر دلیلی متقن و اثباتی ارایه شد و کسی به بهانه اینکه دوست ندارم نپذیرفت
این میشود افراطی گری، این میشود خشک مغزی و تعصب بیجا
و گرنه مادامی که کسی برای اعتقادات و باورهایش دلیل دارد
او را افراطی خواندن، جز افراطی گری خودمان چیزی را نمایان نخواهد کرد
هرچند هرکسی میتواند هر اندیشه ای داشته باشد، خدا انسان را آزاد آفریده(که انتخاب کند و نتیجه انتخابش را ببیند) اما اینکه شما هر فکری بتوانید بکنید و هر حرفی بتوانید به زبان بیاورید به خودی خود دلیل بر درستی آنها نیست
حال آن شما میخواهد، شخص شما باشد، یا مبانی مارکسیسم یا دموکراسی یا ….
«هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین»
[پاسخ]
دوست ناشناس عزیز؛
در ابتدا پورزش ما را بپذیر و لازمست خدمت شما عرض کنم که طعم حرفای شما همان مطلق نگریست که ما از آن آشفته و هراسان شده ایم!که در بالا مورد بحث قرار گرفت.
در کجایی نوشته های من به دین مبین اسلام تاخته شده که شما، مارا به مارکسیم غربی و بی دینی محکوم میکنید؟؟؟؟
در کجایی نوشته های بنده، وجود خدایی بزرگ انکار شده است که از من اصول دین میپرسید؟؟؟؟ کجای نوشته های حقیر رسالت حضرت محمد ص افرای خوانده شده است؟؟این در حالی ست که بی شک بزرگترین ضربه های که به اسلام زده شد توسط همان افراطی های بود که کاسه داغ تر آش بود.
چرا از سفسطه بافی استفاده کرده و مغلطه می فرمایید؟؟؟
منظور حرف بنده فقط و فقط تغییریست که در مسیر تکامل هر کشور و هر تفکری لازم و ضروری است!!
دوست عزیز مگر میشود انسان به یکباره و بصورت پکیج و بسته بندی شده تکامل پیدا کنید!!کدام زمینه از علوم وجود دارد که روز به روز بر آن چیزی افزوده نشود!!!
چقد برای من عجیب است که با این قطعیت تمام حرفایم را باطل دانسته و حتی برای یک درصد جای برای خطای خود در نظر نمی گیرید؟؟در یک جای خدمت شما عرض کردم که ممکنست حق همیشه نزد یک نفر نباشد بلکه ممکنست حق به تعداد افراد و دیدگاهها وجود داشته باشد!!ا
برادر عزیزم اول اینکه بسیار خوشحال شدم که اینچنین وقت عزیزت را به نقد نوشته من اختصاص داده اید اما کمی انصاف لازمست وکشیدن یک انتقاد سیاسی از یک جناح به رد خدا و پیغمبر و تهمت وافترا کار پسنیده ای نیست همچناکه که بنده را به فحش دادن محکوم کردی.!!
در آخر باز لازمست به زبان ساده خدمت شما عرض کنم برای تکامل باید حرکت کرد،باید بازنگری کرد،بعضی تفکرات را به چالش بکشیم و فکر کنیم،فکر کردن گناه نیست بهترست ما در مورد چیزی های که با جزمیت پذیرفته ایم اندکی تامل کنیم شاید یک درصد احتمال ان وجود داشته باشد که بد پذیرفته باشیم.در دنیا هر روز در همه ی علوم پرده هایی کنار زده میشود و نور علم بر تاریکی ها تابیده میشود.پس ما هم باید از این پیشرفت علم بهره متد شویم و دور خود دیوار نکشیم.
نمونه ان این همه پیشرفت در زمینه علوم روانشاسی و پزشکی در دنیا که هیچ آزاری برای دین ما هم ندارند!شما می گویید که بحث و تبادل نظر در جامعه ما آزادنه وجود دارد ولی به راحتی و بخاطر یک نقد سیاسی ماو نظام افکار ما را باطل دانسته و آنچه با نظرتان مخالف است را محکوم به نیستی دانسته،که ای کاش ما را به تغییر دعوت می کردید. در هر صورت عقیده شما نیز محترم و قابل تامل است بنده هیچگونه قطعیت و جزمیتی در درست بودن تفکرات خویش ندارم و حتی بعضی انتقادت شما را نیز میپذیرم ولی هرگز بر این باور استوار نمی مانم که به تکامل رسیده ام و دیگر نیازی به بازنگری در افکار ندارم خیال خام خود را راحت نذاشته دایم مشتاق آموختن و یادگیری هستم و ترجیج میدهم در هر مورد فکر کنم حتی اگر اشتباه باشد و این را مفید تر میدانم که بقول آنتونی گیذنز همیشه رو به آینده باشم و در جهت تکامل به بازنگری در عقایدم لحظه ای درنگ نکنم.چرا که همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز به دنیا نیامده اند.
موفق باشید
[پاسخ]
در تکمیل مطالب فوق لازمست در مورد جزم اندیشی مطالبی را اضافه کنم؛
انسان مختار است ﺳﻄﺢ ﺧِﺮَﺩ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ – ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽِ ﺍنسان و ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﺁﺳﯿﺐ ﺷﻨﺎﺳﯽ
ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ،ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ،ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﻭ .. ﺗﻼﺵ در ﺟﻬﺖ ﺭﻓﻊ ﺁﻥ، ﻗﺪﻡ
ﻫﺎﯾﯽ
ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬﺍﺭ ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ .در کشور ﻓﻀﺎﯾﯽ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﺎ ﻫﺮ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﻭ ﺑﯿﻨﺶ
ﺳﯿﺎﺳﯽ،ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ،ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻭ ﻗﻮﻣﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﮔﺮﻭﻩ، ﮔﻔﺘﻤﺎﻥِ ﺩﯾﺎﻟﮑﺘﯿﮏ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﯽ
ﺑﺨﺶ وجود ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﻫﺮ ﻓﺮﺩ ﺩﺭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺷﺪﻩ ﯼ قوانین ﻫﺮﺟﻮﺭ ﮐﻪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﯿﻨﺪﯾﺸﺪ،ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺫﻫﻨﯽ ﻭ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﻮﯾﺪ،ﮔﻔﺘﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ ،ﺳﺨﻦ
ﺑﺮﺍﻧﺪ،ﻗﻠﻢ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺧﻄﺎ ﮐﻨﺪ ! ﻣﮕﺮ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﮐﺮﺍﻣﺖِ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺗﻬﺪﯾﺪ،ﺣﺮﻣﺘﯽ
ﻫﺘﮏ ﻭ ﯾﺎ ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻢ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺷﻮﺩ .ﺗﻨﺪﺭﻭﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ ﺑﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﻭﺯ ﮐﻨﺪ
ﻭ
ﺑﻪ ﺳﺎﺣﺖ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﻭ ﺣﻘﻮﻗﯽ،ﻗﻮﻣﯿﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﻮﻫﯿﻨﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﺻﻮﺍﺏ ﺭﻭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﻮﺩ . ﺩﺭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭِ هر مکان ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎﯾﺶ
ﺣﺮﻣﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ . ﭘﻠﻮﺭﺍﻟﯿﺴﻢ ﻧﻈﺮﯼ،ﺩﯾﻨﯽ،ﻓﺮﻫﻨﮓﯼ ﻭ .. ﭘﺎﺱ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺸﻮﺩ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻣﻨﺪ
ﺗﺴﺎﻫﻞ ﻭ ﺗﺴﺎﻣﺢ ﺭﺍ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﯼ ﮊﺭﻑ ﺗﺮ ،ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﭘُﺴﺖ ﻣﺪﺭﻥِ ﺍﻣﺮﻭﺯ باشیم.
،بیاموزیم ﮐﻪ(( ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﻧﺰﺩ ﻫﻤﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺰﺩ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻧﯿﺴﺖ)).
همه ﺑﺮﺁن باشیمﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻧﻪ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﻢ ! ﺳﺮِ ﺁﻥ را داشته باشیم که ﻫﺎﺿﻤﻪ ﯼ ﮔﻔﺘﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻧﮑﻪ
ﻫﻨﺮِ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺳﺖ،ﻓﺮﺍﺥ ﻭ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪ ﮐﻨﯿﻢ! ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﻋﻤﯿﻖ ﺗﺮ ﻭ ﺩﻗﯿﻖ ﺗﺮ ﺍﺯ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺪﯾﻦ ﺑﺎﻭﺭ ﻫﺎﯼ ﻣﺴﯿﺤﺎﯾﯽ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺑﺨﺶ
ﭘﺎﯾﺒﻨﺪﺷﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ.
[پاسخ]
مفید بود استفاده کردیم
[پاسخ]
سلام به دوست عزیزم.بازم مثل همیشه بسیارخرسند وخوشحالم از نگاه ویژه ی شما به مسائل مهم وبحرانی جامعه که در دنیای مجازی مطرح میشن…امیدواریم روزی برسه که تاثیر مثبت این رویدادهای اجتماعی رو در دنیای واقعی بصورت کاربردی ببینیم.عرض کنم که افکار ما آدمها مثل کفشهای ما هستند که باید این کفشاروبا توجه به شرایط جامعه هرچند وقت یکبارتعویض کنیم تا بتونیم در مسیررسیدن به قله ی پیشرفت وسلامت خود وجامعه بهتر قدم برداریم تا زودتر به مقصدبرسیم.اگه افکار انسانها به طریقی سالم ومثبت تغییر کنه ما شاهد احساسات خوشایند میشیم و با توجه به همین احساسات خوشایند میتونیم رفتارهای سازنده وبجایی در زندگی اجتماعی وشخصی خودمون بیافرینیم.پیشرفت بشر در گرو افکار واندیشه های نو هستش.اصلا همین سال نویی که تا چندماه دیگه فرا میرسه اگه همراه با نوشدن روح وفکر وجان واندیشه ی ما نباشه ما همان کهنه ی فرسوده ایم هرچند لباس نو بپوشیم وبه نظافت ونظم خانه وآشیانه بپردازیم…اگه فکر من توی فصل زمستون، بهاری باشه من احساس سرما میکنم وچون لباس زمستونی نمیپوشم بواسطه ی همین پوشش بهاری دچار سرما خوردگی شدید میشم…که عملکرد من رو توی فصل زمستون پایین میاره…نتیجه اینکه فکر انسان مثل یه چتره که البته این چتر در صورت باز شدن کارمیکنه….
[پاسخ]
سپاس دوست عزیز
[پاسخ]
مفید بود
[پاسخ]
یا خیلی جدی گرفته ای یا فقط میل به قلم فرسایی داشته ای ! در دنیای جهان سومی ها عناوین فقط بارکدهایی هستند برای کاسبی و دست اندازی به منابع قدرت و ثروت . و این فرصت ها به فراخور گاهی به یمین می افتد و گاهی به یسار ، آنچه که بی کلاه می ماند سر خلق الله است وبس ! وسلام !
[پاسخ]
جناب هیچکس قصد قلم فرسایی نیست.افراطی گری پدیده ی شومیست که از جنگ واژه ها و زیاده خواهی شروع میشود و در نهایت خون مردم بی گناه توسط گروهی ریخته میشود.نمونه اش داعش!!که من و شما هم باید جدی بگیریم که خطر افراطی گری همه دنیا و خانواده های ما را هم تهدید میکند.شاید کسی این جنایت ضد بشری را در فرانسه پیش بینی نکرده بود.پس این قضیه کاملن جدی و نیازمند تمرکز است
[پاسخ]
فرانسه به خاک خونین کشیده شد.صد البته خون در خاورمیانه همیشه جاری است و روزانه خون مردم بی گناه ریخته می شود.اینها همه نمونه هایی از افراطی گری و تندروی و جزم اندیشی و بنیادگرایی است.امیدوارم کشورمان درگیر این افراطی گری ها خارج از مرزهای ایران نشود و ازین پدیده ی نوظهور با اسم امثال داعش در امان باشیم و خودمان و مردمانمان را ازین توحش مصون باشیم.
[پاسخ]
با سلام خدمت دوستان کشکانی و شما گراوند عزیز
ببین بزرگوار، بنده شما را متهم به بیخدایی و …. نکردم،
ولی شما به لوازم حرفی که میزنی آگاه نیستی
دقت کنید:
۱- سوال واضح کردم: «دقیقاً کدام قسمت از اعتقادات اصولگرایان مورد نظر شما، افراطی است و چرا؟»
لذا تا وقتی که دقیقا نشان ندهی کدام بند ایراد دارد و به چه دلیل نادرست است، حرفتان مورد قبول نیتس
، امیدوارم نیاز به بازگویی مجدد نباشد
۲- گرامی، وقتی شما مطلق گرایی را از اساس باطل میدانید، باید بدانید که اعتقاد به خدای واحد و …. نیاز به مطلق گرایی دارد نه شکاکیت محض.
۳- در مورد مبانی مارکسیسم خب شما خودتان در بند آخر صحبتان از ایشان دلیل آوردید
۴- بالاخره شما پاسخ ایراد منطقی بنده را ندادید که: «اگر هر چیزی روزی باید تغییر کند» چرا همین جمله تغییر نکند، چرا؟ آیا واقعاً تا به حال فکر کرده اید؟
دقت کردید؟!
شما به صورت مطلق می گویید: «هر فکری و اندیشه ای نیاز به تغییر دارد»
عجیب نیست!!!
حرفتان خود متناقض نیست؟
ولی بنده می گویم خیر، افکار نادرست باید تغییر یابند، افکار درست نباید تغییر یابند
۵- اگر شما داعش و فرانسه را نشان از مطلق گرایی میدانید، بنده برای شما لیست میکنم دستاوردهای دموکراسی و …. را:
هیروشیما
ناگازاکی
عراق
افغانستان
سوریه
فلسطین
یمن
ایران
و….
همه اینها قربانیهای عدم مطلق گرایی هستند
۶- اختلاف ما با داعش این است که ما برای عقیده و نظر و رای خودمان، دلیل می آوریم و استدلال منطقی می کنیم، ولی آنها دلیل و استدلال منطقی ندارند، پس شما نمیتوانی ما و آنها را در مثل هم بدانی
۷- این داعش دست پرورده همین فرانسه و امثالهم است، گرامی، ☺
۸- اگر دقت کنید، حرف اساسی شما نفی مطلق گرایی به صورت کلی است، و مشخص نکردید که مطلق گرایی در کجا درست و در کجا نادرست است، و اصولگرایان مورد نظر را افراطی می نامید(برچسب به شخصیت اطراف) ولی بنده با استدلال صرفاً «این حرف شما را که هر فکری نیاز به تغییر دارد» را باطل دانستم(برچسب به شخصیتتان نزدم) پس خوب است هم شما و هم همفکرانتان قدری ملایم تر و با استدلال بیشتر قلم در دست بگیرید.
۹- اینجا مجال گفتگوی مناسب نیست، اگر تمایل دارید، بنده تالار گفتگویی در نت معرفی کنم، حضور یابید؟!
از دوستانتان هم هر کسی آمد در خدمت شما هستیم.
[پاسخ]
فرسشید جان مطلب خوب ومفید بود اما نباید افراطیون را با دلسوزانی که دغدغه نظام وملت دارن یکی دانست دایی عزیز از قلم با معنیت به خودم می بالم ولی دلسوزان در همه ادوار همواره سعی در پیشرفت مملکت داشته اند عمل اینان با افراطیون جداست و نباید هیچ گاه دلسوز را افراطی تعریف کرد /عالی بود استفاده کردم
[پاسخ]