اجماع اصلاح طلبان؛ خیلی دور، خیلی نزدیک!

قریب به سه ماه از اولین نشست گروه موسوم به ۱+۶ و تلاش این جمع از اصلاح طلبان سرشناس کوهدشتی برای نقش آفرینی در سپهر سیاست شهرستان به منظور دست یازیدن به اجماعی پایدار می گذرد. از همان آغاز و طبق توافقی نانوشته قرار بر این بود که تکلیف کاندیدای نهایی در سریع ترین زمان […]

مومنی-و-کورانی-فر-و-محمدی-آزادبخت

قریب به سه ماه از اولین نشست گروه موسوم به ۱+۶ و تلاش این جمع از اصلاح طلبان سرشناس کوهدشتی برای نقش آفرینی در سپهر سیاست شهرستان به منظور دست یازیدن به اجماعی پایدار می گذرد. از همان آغاز و طبق توافقی نانوشته قرار بر این بود که تکلیف کاندیدای نهایی در سریع ترین زمان ممکن و حتا الامکان تا پایان تابستان مشخص گردد و سرانجام همین طور هم شد. این گروه با طرح مکانیسمی ابتکاری که البته حرف و حدیث هایی پیرامون آن از سوی منتقدان مطرح شد، در نهایت اواسط شهریور ماه نامزد مورد توافق را معرفی نموده و بدین ترتیب گامی بلند در راه رسیدن به بهارستان برداشت. با این حال، ۱+۶ هوشمندانه و با اعلام این که این تصمیم جمعی از اصلاح طلبان شهرستان است و نه همگی آنان، عملاً راه را برای رای زنی با دیگر کاندیداهای احتمالی اصلاح طلب باز گذاشت.
معرفی نامزد واحد از سوی این جمع البته با واکنش های مثبت و منفی فراوانی که از قضا بیشینه شان درون گفتمانی بودند روبرو شد. از یک طرف عده ای این تصمیم پر سر و صدای ۱+۶ را کنشی امیدوارکننده و در راستای وحدت اصلاح طلبان شهرستان تفسیر نموده و اظهار امیدواری می کردند که منتقدان درون جناحی نیز عاقبت به این موج پیوسته و سرانجام سناریوی انشقاق های چندین و چند باره در طیف اصلاح طلب شهرستان به دست فراموشی سپرده شده و در نهایت چهره ای اصلاح طلب از کوهدشت راهی پارلمانِ ۱۰۸ ساله ی ایران می شود. در طرف مقابل اما ناقدان این عمل سیاسی بر این باور بودند که ۱+۶ با این تصمیم عملاً راه را بر طرح اندیشه های متفاوت اما اصلاح خواه بسته و بر همین اساس گروه یاد شده را به انحصار طلبی متهم و ادعاهای آنان را نه اصلاح طلبانه که در جهت تامین مطامع شخصی می خواندند.
با این حال اما درز برخی اخبار غیررسمی که زمزمه شان از واپسین روزهای مهر ماه به گوش می رسید از رویداد تعیین کننده ای حکایت می کرد که در صورت وقوع معادلات انتخاباتی در اردوگاه اصلاح طلبان کوهدشت را از اساس دگرگون می ساخت. رویدادی که سرانجام شامگاه سوم آبان ماه با نقش بستن بر صدر اخبار رسانه های شهرستان رنگ واقعیت به خود گرفته و جریان اصلاحات را در بهتی عمیق و شوکی سنگین فرو برد. خبر آن قدر گویا بود که نیازی به دوباره خواندن نداشت. کاندیدای نهایی گروه ۱+۶ بنا به دلایلی که البته بیشینه شان بر کسی پوشیده نیست و با انصراف از نامزدی، جای خود را نه به نفر بعدی – که وی نیز به دلایلی از کاندیداتوری منصرف گشته بود- که به نفر سوم می داد.
در نگاه اول برجسته ترین خروجی مثبتی را که می توان به عنوان ماحصل این زلزله ی سیاسی در طیف اصلاح طلب شهرستان متصور بود همانا هموارتر شدن مسیر وحدت میان طیف های مختلف اصلاح طلب شهرستان است. در یک طرف، هواداران ۱+۶ اینک از پافشاری بر سر حضور کاندیدای دلخواه شان به نفع اجماع اصلاح طلبان دست کشیده و بدین ترتیب و با عدول از خواسته های حداکثری خویش، احتمال رسیدن به اجماع را پررنگ تر از قبل ساخته اند. در طرف دیگر، آن دسته از اصلاح طلبانی که پس از معرفی نامزد نهایی ۱+۶ سرسختانه در مقابل این تصمیم موضع گرفته و آن را انحصار طلبانه خوانده بودند، حال می توانند با توجه به فداکاری رقبای درون گفتمانی خویش و با اطمینان خاطر بیش تری به ایفای نقش در پروسه ی وحدت بپردازند. ناگفته پیداست اینک و در این برهه ی به غایت حساس و در حالی که هم اصلاح طلبان و هم اصول گرایان نه تنها در سطح شهرستان که در سراسر کشور تمام هم و غم خود را بر پروسه ی اجماع و رسیدن به کاندیدای واحد متمرکز ساخته اند، صفت نظاره گری چندان شایسته و بایسته ی اصلاح طلبان پرنفوذ و نام بردار نیست. علاوه بر این، کاندیداهای محتمل اصلاح طلبی که رنجیده خاطر از نادیده انگاشته شدن از سوی ۱+۶ در روند اجماع در هفته های گذشته عملاً در مقابل این گروه قرار گرفته بودند، اینک و پس از مرور بیانیه ی انصراف نامزد نهایی ۱+۶، بهانه ای برای عدم ورود جدی به روند اجماع اصلاح طلبان شهرستان نخواهند داشت.
با تمامی این ها البته نباید از کنار برخی ابهامات پیرامون گذشته، حال و آینده ی گروه ۱+۶ به سادگی گذشت. از این مجموعه که با کوله باری از تجربه ی سیاسی حاصل از سال ها سیاست ورزی پروسه ی تعیین نامزد نهایی جمعی از مطرح ترین اصلاح طلبان کوهدشت را کلید زدند باید پرسید گذراندن بیش از یک ماه و نیم به سکوت و بی عملی آن هم در شرایطی که بدنه ی جریان اصلاح طلب شهرستان بی خبر از همه جا در انتظار کنشی هر چند ناچیز از سوی آقایان به سر می برد، با چه توجیهی صورت پذیرفته است؟ آیا ۱+۶ برای کشتن این فرصت طلایی آن هم در اوج فعالیت گروه های رقیب برای رسیدن به اجماع دلیل قانع کننده ای دارد؟ به فرض فعالیت ها و رای زنی های پشت پرده ی گروه در این مدت، آیا قریب به چهار ماه مانده به انتخابات و در اواسط پاییز باید هم چنان در پرده ماند و اذهان افکار عمومی جامعه را در این برهه ی سخت حساس کماکان سردرگم و مشوّش باقی گذاشت؟ گذشته به کنار، آیا قرار بر این است که پس از معرفی نفر سوم به عنوان نامزد نهایی باز هم گروه به مدت نامعلومی غیرفعال شده و در نهایت هم به پیروزی اصلاح طلبان امیدوار باشد؟ فارغ از تمامی این ها، آیا با این عمل ۱+۶ می توان زین پس به ثبات رای در این گروه دل خوش داشت؟ پاسخ به پرسش های فوق فضای مبهم و غبارآلود سیاسی این روزهای کوهدشت را تا حدود زیادی نه تنها برای اصلاح طلبان که حتا برای اصول گرایان شفاف تر از گذشته خواهد ساخت.

رضا بهرامی/ سرویس سیاسی کشکان

bahrami