«که له بای»

«که له بای» در مناطق مختلف جهان مخصوصا سرزمین پهناور ایران ما انواع بادهای محلی و موسمی خود نمایی می کند.مردمان برای هر کدام از این بادها داستانها دارند و گاه آنها را اسطوره می دانند. باد قهره در ممسنی استان فارس،کوه باد دراستان خراسان،تش باد در استان بوشهر ،شب باد در استان کرمان ،باد […]

x3elf5jw2he7vn5j7kz

«که له بای»

در مناطق مختلف جهان مخصوصا سرزمین پهناور ایران ما انواع بادهای محلی و موسمی خود نمایی می کند.مردمان برای هر کدام از این بادها داستانها دارند و گاه آنها را اسطوره می دانند.

باد قهره در ممسنی استان فارس،کوه باد دراستان خراسان،تش باد در استان بوشهر ،شب باد در استان کرمان ،باد ژیروس در گیلان ،باد قبله در اصفهان و بادهای معروف دیگر همچون بادهای ۱۲۰ روزه ی سیستان وموارد دیگر که در حوصله ی بحث ما نیست.در مناطق لک نشین مهمترین باد «که له باد» است که هم جنبه ی اساطیری دارد وهم اینکه باعث رویش گیاهان و از بین رفتن برف و سرمای زمستان وآمدن بهار است.

بادهای دیگری در لکستان هست که می توان به «وا زه لو» (باد زلان) اشاره کرد که درموسم سیزده بدر می وزد ودر مورد آن داستانها وجود د ارد. باد میوه رسان که از اواخر خرداد تا نیمه ی تیرماه می وزد .

باد واژه ای اوستایی است که در اصل به صورت «وات» است در زبان فارسی به باد تبدیل شده ودر زبان لکی شکل اولیه ی خود را حفظ کرده است.وات یکی از ایزدان ودر همان حال نام دیو باد است.همچنین در اوستا از«انترویو»یا «ویو نام برده شده است که همان اندروای است و در پهلوی یا فارسی به «اندروای»  و «دروا» یا «وای» لکی به معنی هوا تبدیل شده است. این هوا یا باد مرز میان جهان نیکی و بدی را پر ساخته است واز نیکیها و جهان مینوی در برابر دوزخ پاسداری می کند.

هوایی که نزدیک جهان مینوی است پاک و منزه و اهورایی است وایزد «ویو»(اندروای) پاسبان آن است.در رام یشت این «اندر وای » ستایش شده است و می خوانیم : «ای اندروای آنچه از تر ا که از آن سپند مینوست می ستاییم» .اما هوایی که نزدیک جهان تاریکیهاست ،نا پاک و اهریمن سرشت است ویک دیو بر آن مسلط است.

با توجه به این موارد دو «ویو» (وای)هست، که «که له بای »می تواند همان باد مورد اول(اندر وای) باشد و با توجه به اینکه مردمان برای بهبود حال جهان و خود از آن استمداد می طلبند همان ذات اهورایی و «اندر وای» اوستایی است که وظیفه ای جز کمک کردن به جهان را ندارد.بنا بر این این باد از اسطوره های فرهنگ لکی است.

در مینوی خرد نیز از دو «وای» به نامهای « وای وِه»(به وای ) و «وای وَتَر»(بد وای)نام برده شده است که در جهان آخرت نیز بر روی پل چینود هر دو باد بر سر بهشت و دوزخ و کشاندن انسانها به این دو مکان در ستیزند.در بندهشن «وای وه»(باد نیک) با صفاتی همچون«وای نیکو جامه ی زرین،سیمین،گوهر نشان،والغونه(سرخگون)،و بس رنگ پوشیدهکه جامه ی ارتشتاری است،ستوده ونام برده شده است.در زمان ما نیز شعرایی که برای «که له بای» شعر گفته اند آن را باصفات نیک خوانده اند که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.این شعرا «که له باد» را وزنده از جانب کعبه می دانند و به این وسیله به آن جنبه ی دینی بخشیده و ذات خدایی –اسلامی آن را تقویت کرده اند.

ملاحقعلی سیاهپوش شاعر گرانقدر لک، آن را ساکن کعبه می داند و همچنین پیکی که همراه توفیق الهی می وزد.

پیکش که له بای که ئبه مه کانه ن / مستوفیش خامه ی سُنع سُبحانه ن

پیک او کله باد است که از سمت کعبه می وزد و نویسنده ی او توفیق الهیست.

همچنین در چکامه ی با ۱۴بیت به نام«که له باد»این باد را دشمن زمهریر که نماد ستم و بیدادگری است معرفی می کند ،آنجا که می گوید :

کله باد خیزا ، کله باد خیزا / ژه درونان ده نگ کله باد خیزا

زنجیره ی زرباف یخ بنان ریزان  / زمهریر ژه زور بازوش گریزان

هر چند می توان بن مایه ای از «خویشکاری» «وای وه»(به باد/باد نیک) را در چکامه ی مرحوم ملا حقعلی یافت اما ملا «که له باد» را بهشت نشین،عطر آلود کعبه،مسیحا بوی ،پیک بهار،شادی آور و طرب منش،نسیمش مشاطه ی زیبا رویان معرفی می کند.

بادی ون ژه برز روضه ی نعیمن /عطر آلوده ی خاک کعبه ی عظیمن

تشریفش چوی بو مسیحا ثانی / فانیان بارن پریِ زنگانی

ملا منوچهر کولیوند دیگر شاعر نامدار لکستان در چکامه ای با ۳۱ بیت ضمن وصف کوتاه «که له باد» از او می خواهد که به همه ی مناطق لک نشین سر بزند و روح جانبخش خود را مایه ی شادی و شادکامی مردمان این مناطق بنماید.همچنین آن را با صفت جدا کننده ی حد و مرز سرمای زمستان (جدی) و فصل بهار می داند،همان صفت جدا کننده ی داد و ستم اوستایی.

برف فوق فرق کویان فنا که ر / جاهد و جولان جدی جدا که ر

همچنین این باد را دشمن زمهریر(نماد ستم و سختی) و پاسدار همه ی جهان به قرینه ی سلیمان تسخیر بودن می داند.در پایان شاعر ضمن اینکه نیکی و شادی را برای همگان قبل از خود می خواهد ،خود را نیز بی نسیب نگذاشته و از «که له باد» می خواهد در صبحگاهی به دیدار محبوبش برود وبه نیابت از شاعر گونایش را نوازش دهد به گونه ای که از خواب بیدار نشود.

گوناش منورین چوی بیان زرد / ژه دل بر مده ی دم ئاه سرد

خوشا و حالت دلیل هام دل / هر دو زاری کیم تا روژوصال

ترکه میر آزاد بخت در شعری با ۷۴ بیت با «که له باد» درد دل می کند و از او مدد می طلبد ، برای او صفاتی مانند :وکیل بهار ،ولیعهد باران،گل پاش ،گل ریز،یخ پاچ، قدیم قراول،قله ی عاشقان ، کعبه نشین ،حاوی باد نجف،نجاتبخش،باد شرطه منش و…بر می شمارد.

باد بهاران، باد بهاران / ولیعهد وه شت وه کیل واران

شکوفیِ سه ر چه ل شه که رچه د اران / گلپاش ئو گلریز بذر گلکاران

یخ پاچ یخ بن بلاغ باخان / شنیار خرمان ثلج سر داخان

قدیم قراول ایلچی نوژی دشت / برد العجوز کر و اردیبهشت

قبله ی مشتاقان مایه ی برکت / ژه کوی قبله وه باز کر حرکت

«که له بای» نامی آشنا و معروف در فرهنگ لکیست. این باد از روز ۲۴بهمن آغاز شده و تا ششم اسفند ادامه دارد و با وزیدن خود بر روی زمین برفها را آب کرده و فرصت بیرون آمدن گیاهان را نوید می دهد. با شروع این باد مردمان نا امید و خسته و گرسنه و سرما زده ی دستان جور زمستان برق شادی در چهره هایشان نماین و امیدوار به آمدن بهار و به دست آوردن رزق و روزی خود از طبیعت،احساس آرامش می کنند.

مردمان لکستان برای آمدن «که له بای» فولکلوری دارند که به صورت فریادی دادخواهانه در فصل زمستان بر زبان می آوردند.

که له بای هاوار باد بهاران /  برس و دایِ ژار ئو فه قیران

که له بای هاوار باد بهاران / …………. کیه ئو جُی داران

شاعران گذشته و حال لکستان  هنر شاعری خود را در معرفی و مدد جستن از این باد در تاریخ ثبت کرده اند.که له بای برای مردم ما اسطوره ی نجات بخش انسانها و گیاهان و جانوران و مقابله با سرمای شدید زمستان ودر نهایت پیروزی بر این ستمگر طبیعت است.

شعرای نوپرداز لک زبان نیز گهگاهی با «که له بای»عشق بازیها کرده و مددها جسته اند ،اما هنوز شعری که هم طراز شعر سه شاعر بزرک لک زبان در مورد این باد که معروف خاص و عام باشد در بوته ی سرایش ریخته نشده است.هر چند اشعار نوپردازان نیز به جای خود زیباست .

در این میان زاویه ی دید شعرای لک زبان نسبت به این ناجی متفاوت است و هر کسی از ظن خود یار و همراه او شده است.در زمان ما بر خلاف زمان شعرایی همچون ملا حقعلی و ملا منوچهر و ترکه میر کسی از دست سرما به کله باد پناه نمی برد ، بلکه به انواع بخاریهای مدرن و گرما زا و مسکن و پوشاک مناسب احتیاج دارد، برای امرار معاش به درآمد و سرمایه نیازمند است تا در این جهان ماشینی خوار و ذلیل نشود.بهار وقتی زیباست که خواسته های برحق و اولیه ی انسانها بر آورده شود،وگرنه با شکم گرسنه و بی کار و فرزندانی منتظر نانِ نان آور با چشمانی نگران، بهار و سبزه و گل بی طرفدار خواهد بود هر چند که این همه زیبایی را «که له بای»خلق کرده باشد.

مطالبه ی شعرای ما از «که له بای» باید حول این محورها باشد.اسطوره ی مردمی در چنین زمانی باید داد مظلومان را بشنود وبستاند.هر چند خیالی و شعر گونه ،ولی این گفتگوها و شکایت بردنها نزد «که له بای» راه گشا و تلنگری خواهد بود بر پوسته ی به خواب رفته ی جامعه.

در پایان شعر «که له بای»سروده ی خود را در قالب شعر نو، تقدیم همه ی مردمان لکستان می نمایم.

«که له بای»

هاوار،هاوار،هاوار

که له بای هاوار

همیشه خاوُته مُینم

سه ر بار ئو دیار، کیِ وه خدِ خاوه

وژت نیشو ده

سرما ئو ژاری یه کا گیر بینه

سه رما  گه رم ئو گه رم  هیِ ره ن هیِ ره نیِ

ویه ر چوپی هوازیِ وه دو ده سماله

بی به رگیم  ، خیره ت پوشه نی مُنه

ده س ئو پامو هردِک په تیه

ژاری، ریِ بازار به سدیه سیِ

تمارزوییم،سراشیِ، بی پیله مه خرریم

شِمشیرِئاویزه

زلفِ داره ل شونه مهیِ

که له بای هاوار !

ئه ج بو مردالایی ئندیشه ، زه مین جا هوسیا ین نیه

هه میل ئو مه میل بینه سه قُر که ن

جه سه مه مینیِ ، فکر خاکه مِهه ن

تا نیفه گیونیم ، زویتر بکوء ریِ

سه ر بار ئو دیار

نه فه س بکیش، وه آشگارا

جار ده

هوره بچر،گاله ده،هنا که:

لشگرِ بی فه رخِ وهار، دس بیه ئر پِشدِ وِلوت

کسِ بی پِشد اُ پیه لی ،ده سه لِ بی ده سِلوت

وارون وه شد مئمور که،چوار یره قه

گرزِ گِرِم هُر وه ده سا

سوم ئو سه رما ئاواره که

زه می گرما که،گُله ل بچر بان

سوزی ئو وهار بهه میمونمو

ژاری دویرا بایژ

که له بای هاوار، مه ر با تنت چیه

هاوار ، هاوار ، کله بای هاوار….

منابع : اوستا، جلیل دوستخواه ،ص۱۰۶۸/ مینوی خرد ،(بخش۲بند۱۱۵)/  دیوان ملاحقعلی سیاهپوش،ج۱،بهاریه،ب ۵ص۱۱۲/دیوان ملا منوچهر کولیوند./اشعار ترکه میر آزاد بخت.

 

 

 

 

مهدی زینی/ کشکان

۲۶۵۱۹_ptirK4NM