هفت نکته به مناسبت شهادت امام صادق(ع)

سید محمدصادق محمدی وفایی/ کشکان: سه شنبه ۲۰مراداد ماه ، برابر با ۲۵شوال مصادف با سالروز شهادت امام صادق(ع) است . شهادت آن امام را تسلیت عرض می کنم و بدین مناسبت هفت نکته را تقدیم شیعیان و محبان اهل بیت می کنم: نکته ی اول : امام صادق (علیه السلام) در روز ۱۷ ربیع […]

سید-صادق-محمدی-وفایی۳

سید محمدصادق محمدی وفایی/ کشکان:

سه شنبه ۲۰مراداد ماه ، برابر با ۲۵شوال مصادف با سالروز شهادت امام صادق(ع) است . شهادت آن امام را تسلیت عرض می کنم و بدین مناسبت هفت نکته را تقدیم شیعیان و محبان اهل بیت می کنم:

نکته ی اول :
امام صادق (علیه السلام) در روز ۱۷ ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری در مدینه متولد گردید و در ۲۵ شوال سال ۱۴۸ هجری قمری، در ۶۵ سالگی،با دنیا وداع کرد و در قبرستان بقیع دفن شد.
مادر آن حضرت ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بکر بود.
لقب آن حضرت صادق بود زیرا او همیشه صادق بود و حضرت رسول الله (ص) درباره او خبر داد ه بو دکه «کلمه حق و پیک صدق است».
منصور عباسى نیز همیشه او را با این لقب مى‏نامید. او را فاضل و طاهر و صابر نیز مى‏خواندند ولى اشهر القاب او که تاریخ ثبت کرده است همان صادق است.
نکته ی دوم:
امام صادق (ع) حدود ۱۲ سال در کنار جدش امام زین العابدین (ع) و ۱۹ سال بعد از رحلت آن حضرت با پدرش امام محمد باقر (ع) به سر برد و بعد از پدر بزرگوارش مدت ۳۴ سال امامت مسلمانان را عهده‏دار بود. آن حضرت ده فرزند داشت به ترتیب ذیل: ۱) اسماعیل، ۲) عبد الله، ۳) ام فروه که مادر ایشان فاطمه دختر حسین بن على بن حسین علیهماالسلام بود، ۴) امام موسى کاظم (ع)، ۵) اسحاق، ۶) محمد، ۷) عباس، ۸) على، ۹) اسماء، ۱۰) فاطمه، که از مادران مختلف بودند.
اسماعیل بزرگترین اولاد حضرت صادق (ع) بود و حضرت او را بسیار دوست مى‏داشت تا آنجا که بعضى گمان می بردند او پس از پدرش امام شیعیان خواهد بود. اما اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفت و مردم جنازه او را از عریض (موضعى در مدینه) تا بقیع حمل کردند. پس از وفات حضرت صادق (ع) جمعى همچنان اسماعیل را امام دانستند و فرقه اسماعیلیه از همین جا منشعب شد.
نکته ی سوم :
آیا امام به شهادت رسیده است؟
روایتی مشهور در میان شیعیان وجود دارد که پیامبر اعظم(ص) و امام صادق(ع) فرموده‌اند: «ما منّا الا مقتول او مسموم» یعنی همۀ ما به شهادت می‌رسیم. این حدیث به طور کلی و از نظر کلامی، شهادت ائمه را اثبات می‌کند.
از نظر گزارش‌های تاریخی و جزئیات شهادت ائمه، در خصوص برخی ائمه چون امام صادق(ع)، افرادی مانند مؤلف «دلائل الامامه»، به شهادت آن حضرت تصریح کرده‌اند. برخی دیگر هم آن را با واژۀ «قیل» یعنی «گفته‌اند» یا «گفته شده است» آورده‌اند. ابن شهر آشوب می‌گوید: به گفتۀ ابوجعفر قمی (یعنی شیخ صدوق) منصور، امام صادق(ع) را مسموم کرد.
در کتاب‌های کافی مرحوم کلینی، ارشاد شیخ مفید، اثبات الوصیه منسوب به مسعودی، اعلام الوری طبرسی و کشف الغمۀ اربلی ، سخنی از به شهادت رسیدن امام وجود ندارد.
نکته ی چهارم:
اهل سنت در برترى علمى و روحانى امام صادق (ع) یک دل و یک سخنند.از اینرو ابو حنیفه گفته است: «جعفر بن محمد افقه اهل زمان بود.»
مالک گفته است: «هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و در خاطر هیچکس خطور نکرده که در فضل و علم و ورع و عبادت، کسى بر جعفر بن محمد مقدم باشد.»
ابن خلکان در وفیات الاعیان آورده است: «مقام فضل جعفر بن محمد مشهورتر از آن است که حاجت به شرح و بیان باشد.»
ابن حجر هیتمى در الصواعق المحرقه نوشته است: «جعفر بن محمد در سراسر جهان اسلام به علم و حکمت مشهور بود و مسلمانان علم را از وى آموخته و نقل کرده‏اند.» و نیز گفته‏اند که وى هنوز نوجوان بود که علما و محدثین و مفسرین عصر از محضرش کسب فیض مى‏کردند.
نکته ی پنجم:
دوران امامت حضرت صادق (ع) یکى از ادوار پر آشوب تاریخ اسلام است. این دوره که از سال ۱۱۴ هجرى تا سال ۱۴۸ (سال وفات آن حضرت) طول کشیده است شاهد ظهور و قتل زید بن على بن الحسین (۱۲۲ ه. ق.) انتقال خلافت از بنى امیه به بنى عباس (۱۳۲ ه. ق.) کشته شدن ابو مسلم خراسانى (۱۳۷ ه. ق.) کشته شدن عبد اللّه بن حسن بن حسن در زندان منصور و کشته شدن فرزندان او محمد بن عبد الله ملقب به نفس زکیه و ابراهیم بن عبد الله معروف به قتیل باخمرى (۱۴۵ ه. ق.) و بناى شهر بغداد (سال ۱۴۵ و ۱۴۶ ه. ق.) است.
آن حضرت در این حوادث مهم سیاسى مورد توجه و نظر عده زیادى از مسلمانان بود و حتى بسیارى از مردم او را براى خلافت مناسبتر و شایسته‏تر از سفاح و منصور مى‏دانستند، اما او بینش سیاسى و دورنگرى عمیقى از خود نشان داد و چون مى‏دانست که جریان حوادث در مسیرى دیگر و بر خلاف مقاصد واقعى اسلام و اهل سنت است خود را از فتنه‏ها و آشوبهاى زمانه دور نگاه داشت و با این وسیله مشعل فروزان امامت و علم را که بسیار مورد نیاز اهل آن عصر بود از خاموشى در امان داشت.
نکته ی ششم:
حضرت امام صادق (ع) که در میان ائمه (ع) از عمر نسبتا طولانى برخوردار بوده است در عصر خود مرجع دینى شیعیان و معتقدان به اهل البیت بوده است. فقه شیعه امامیه که به فقه جعفرى مشهور است منسوب به حضرت صادق (ع) است زیرا قسمت عمده احکام فقه اسلامى بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه که از آن حضرت نقل شده است از هیچیک از اهل بیت علیهم‏السلام نقل نگردیده است. اصحاب حدیث اسامى راویان ثقه را که از او روایت کرده‏اند به ۴۰۰۰ شخص بالغ دانسته‏ اند.
شیخ مفید در ارشاد، طبرسى در اعلام الورى و ابن شهر آشوب در مناقب تصریح کرده‏اند که شاگردان و روایت کنندگان از امام صادق (ع) چهار هزار نفر بوده‏اند. مى‏گویند فقط در کوفه نهصد شیخ بوده‏اند که همه مى‏گفتند: «حدثنى جعفر بن محمد» (الامام الصادق، اسد حیدر، ۳۹۸/ ۲).
نکته ی هفتم:
یکى از دلائلى که علماى اهل تسنن براى اثبات حُسن روابط میان اهل بیت علیهم السلام و خلفاى سه گانه استدلال مى‏کنند و با استفاده از آن، موضع شیعیان در برابر خلفا را مورد انتقاد قرار مى‏دهند، روایتى است که از قول امام جعفر صادق علیه السلام نقل مى‏کنند که فرموده اند: «ولدنى ابوبکر مرتین».

این روایت را هیچیک از علماى شیعه نقل نکرده اند، تنها مرحوم ابو الفتح اربلى در کتاب کشف الغمه آن را از عبد العزیز بن اخضر جنابذى که سنى حنفى است نقل کرده است که ابو عبد الله جعفر بن محمد،گفته مادرش ام فروه از طرفى دختر قاسم بن محمد بن ابو بکر است و از طرف دیگر مادرش اسماء، دختر عبد الرحمان بن ابوبکر است و از این روى امام صادق فرموده: ابوبکر دو بار مرا به دنیا آورده یعنى از دو طرف نسب من به ابو بکر مى رسد. (کشف الغمه، ج ۲، ص ۳۷۴).
اولاً: حافظ عبد العزیز جنابذى متوفاى ۶۱۱ است و امام صادق علیه السلام در سال ۴۸ هجرى به شهادت رسیده است بین این دو فاصله زیادى وجود دارد. پس روایت مرسله است و روایت مرسل ارزشى براى استدلال ندارد.
ثانیاً: این شخص سنى مذهب است چنانچه ذهبى در سیر اعلام النبلاء در باره وى مى‏نویسد:
ابن الأخضر الامام العالم المحدث الحافظ… قال ابن النجار:… وما رأیت فى شیوخنا مثله فى کثیره مسموعاته، وحسن أصوله…. (سیر أعلام النبلاء- الذهبى- ج ۲۲- ص ۳۱).
بهترین شاهد بر سنى بودن این شخص، استفاده از کلمه «صدیق» براى ابوبکر است در حالى که همه شیعیان مى‏دانند که این لقب از القاب اختصاصى امیر المؤمنین على علیه السلام بوده است. از این رو، این روایت از نظر شیعیان ارزشى ندارد.
اگر اهل سنت بخواهند مطلبى را براى شیعیان بیان کنند، باید به روایتى استناد کنند که از طریق روات شیعه به سند صحیح نقل شده باشد. معنى ندارد که بر اساس روایتى که شیعهً قبول ندارد، بخواهند علیه آن ها استدلال کنند.
ابن حزم اندلسى که خود از دانشمندان بنام اهل سنت و از مخالفین سر سخت شیعیان است مى‏نویسد: معنا ندارد که ما علیه شیعیان به روایات خودمان استدلال کنیم در حالى که آنها قبول ندارند و نیز معنا ندارد که آن‏ها به روایات خودشان علیه ما استناد کنند در حالى که ما آن روایات را قبول نداریم. از این رو لازم است که در برابر خصم به چیزى استناد شود که او قبول دارد و براى او حجت است. (الفصل فى الأهواء والملل والنحل، ج ۴، ص ۱۵۹).
علاوه براین چگونه ممکن است امام صادق به چنین مطلبى افتخار کرده باشد در حالى که این مطلب مخالف سیره آن حضرت بوده است. زیرا با مراجعه به سیره آن حضرت مى‏بینیم که آن حضرت بالا ترین افتخار برایش قبول ولایت و امامت جدش امیر المؤمنین علیه السلام است نه ولادت ….
او مى فرماید: ولایتى لعلى بن أبى طالب أحبّ إلىّ من ولادتى منه، لأنّ ولایتى له فرض وولادتى منه فضل ولایت على بن أبى طالب (علیه السلام) براى من محبوب‏تر از این است که او مرا به دنیا آورده است چرا که قبول ولایت او براى من واجب و فرزند او بودن امتیاز است. (الفضائل، شاذان بن جبرئیل، ص ۱۲۵ و الروضه فى فضائل أمیر المؤمنین، شاذان بن جبرئیل، ص ۱۰۳ و بحار الأنوار، علامه مجلسى، ج ۲۹، ص ۲۹۹).